

چیزی که همه از ایران در جامجهانی دیدند یک تیم جنگنده بود که میل به خواستن و پیشروی در آن تمامی ندارد.
به نظر من بچهها میتوانند باز هم عملکرد بهتری داشته باشند، یعنی همین روحیه را در بازی بعدی هم ارتقا دهند و اوج این جنگندگی در بازی با پرتغال باشد.
پس معتقدید این چیزی که تا الان دیدیم همه آن چیزی نبود که برایش تلاش شده است؟
من میگویم توانایی بچهها خیلی بالاتر از اینهاست.
از نظر روحی – روانی؟
بله، من که از همان ابتدا هیچ دخالتی در امور فنی نداشتم. میدانید که تمرینات فنی در یک پروسه یک ساله شاید 10 درصد تیم را بالا ببرد ولی با طی یک پروسه 3، 4 ماهه تا 30،40 درصد میشود تیم را از نظر روحی و روانی تقویت کرد. کیروش هم دقیقا دست گذاشت روی جایی که ما میتوانستیم آن را مقابل حریفان بزرگ و قدرتمندمان به سلاح تبدیل کنیم.
این هوشمندی کیروش بود که وقتی با تیمهای عنواندار و قدرتمند همگروه شد تصمیم گرفت جدا از بعد فنی، این تیم را بیشتر از نظر روحی و روانی مجهز کند؟
هر سه تیمی که در گروه ما حضور دارند قهرمان هستند، مراکش قهرمان آفریقا، اسپانیا قهرمان جهان و پرتغال هم قهرمان اروپا، فوتبال ما هم متاثر از وضعیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعهمان است، درنتیجه به سلاحی احتیاج داشتیم که بتوانیم با این تیمها مقابله کنیم. اگر قرار بود با تکنیک و تاکتیک صرف به مصاف آنها برویم خب خیلی از این تیمها عقبتر هستیم، درنتیجه سلاح کیروش سلاح تیم بودن، جنگندگی، انگیزه و... بود، اینها برگ برنده تیم او در این مسابقهای بودند که برگزار شد و همه نیز از تفکرات او شکل میگرفت.
گرچه کیروش در روسیه هم انتقاداتش نسبت به تدارکات تیم ملی و آنهایی که به باور او نمیخواستند تیمش نتیجه بگیرد! را ادامه داد، اما حالا بهنظر میرسد تاکید او روی افزایش اعتمادبهنفس بازیکنانش کاملا جواب داده است.
البته من خیلی در جریان مسائلی که میگویید نیستم و با این مصاحبههایش کاری ندارم، فقط بهواسطه 30 جلسه همکاری با تیم ملی فوتبال میدانم که کیروش تفکر حرفهای دارد و تلاشش را هم کرد که از تمام ابزاری که دراختیار دارد، استفاده کند. او همیشه یک برگ برنده برای موفقیت در دست دارد.
اینبار برگ برندهاش چه بود؟
من احساس میکنم برگ برنده او در این جامجهانی تیمی پرانگیزه بود. ترکیبی از بازیکنان داخلی و لژیونرها که دست به دست هم دادند تا مقابل حریفان با جان و دل بازی کنند. شما بگویید در این تیم کسی کم گذاشت؟ همه ساقها در اختیار تیم ملی بود و کسی نمیتواند از هیچ بازیکنی خرده بگیرد که برای آسیب ندیدن از همه توانشان استفاده نکردهاند.
همین موضوعی که گفتید بیش از همه در این چند روز به آن پرداخته شده است. صحنهای که همه از آن با عنوان «دفاع مقدس» یاد کردند.
باورتان نمیشود که من هم وقتی آن صحنه را دیدم به همین موضوع فکر کردم، بعد که دیدم همین جمله در فضای مجازی دستبهدست میچرخد، برایم جالب بود. قبلا در فیلمهای سینمایی دیده بودیم که عدهای از جان خود میگذرند و خودشان را روی مین میاندازند، اما اینجا در زمین فوتبال هم دیدیم که همین کار را انجام دادند و این دفاع کردن جانانه واقعا خطرناک بود. کسانی که فوتبال بازی کردهاند میدانند اگر استوک کفش یکی از بازیکنان اسپانیا به گونه یا بینی بازیکن ما میخورد، قطعا دچار آسیب جدی و شکستگی میشد، اما آنها خود را در معرض آسیب صددرصد قرار دادند تا از دروازه تیم ملی محافظت کنند. همه بازی هم فقط آن صحنه نبود، همه در تمامی طول بازی با جان و دل بازی کردند و هیچکسی هم کمکاری نکرد. برگ برنده کیروش همین سبک بازی بود.
یک بحثی هم که از قبل کیروش مطرح میکرد، ناآمادگی بازیکنان داخلی در قیاس با لژیونرها بود، اما در روسیه دیدیم که همه آمادهاند، هم داخلیها و هم بازیکنان شاغل در لیگهای خارجی.
البته به حرفهای کیروش میشود از دو منظر نگاه کرد، یکی اینکه او آدم متفکری است و حتما با مطرح کردن آن حرف اهدافی داشته است، البته من فوتبالی نیستم اما طبیعتا سطح فنی و تکنیکی لژیونرها بهواسطه تمریناتی که با تیمهای خارجی انجام میدهند بالاتر است. وقتی بازیکن به سطحی میرسد که آنجا بازی میکند یعنی سطح بالاتری دارد اما این حرف به معنای زیر سوال بردن بازیکنان داخلی نیست. شاید کیروش این موضوع را مطرح کرده است که بازیکنان داخلی هم خودشان را به آن سطح برسانند. مساله دوم هم اینکه کیروش در مورد مساله فنی و تکنیکی بازیکنان این صحبت را مطرح کرد نه راجع به عملکرد بازیکنان، چراکه فوتبال تشکیل شده از تکنیک، تاکتیکپذیری، قدرت بدنی و روحیه جنگندگی و همه اینها سطح فوتبالیست را تعیین میکند. کیروش فقط در مورد سطح فنی بازیکنانش صحبت کرد. ضمن اینکه من هم در جلسه قبل از بازی با ازبکستان حضور داشتم و شنیدم که او تاکید کرد بازیکنانی که در ایران کار میکنند خیلی جنگنده و قوی هستند و حتی با خنده گفت آنها آنقدر قوی شدهاند که نمیشود سمتشان رفت.
در کدام صحنه بازی با اسپانیا بیشتر روح رزمی را در کار ملیپوشان فوتبال دیدید؟
حقیقتا در خیلی از صحنهها این احساس را داشتم، اما بیشتر از همه در همان دفاع با جان و دلی که مقابل دروازه داشتند. در همه جنگهای تن به تن، تکلها و... وقتی دو بازیکن تنهبهتنه هم میشدند ما بدون خطا توپ را میگرفتیم، با قدرت بالا بهدنبال تصاحب توپ بودیم. نمیگویم این کار را من انجام دادم، منظورم این است که تمرینات رزمی تیم را جنگنده کرده بود. ته داستان من به نتیجه و عملکرد آدمها کاری ندارم، فقط این را میدانم که این تیم مردم را خوشحال کرده، غیر از این است؟ همه این روزها دارند حرف از تیم ملی میزنند و از بازی ملیپوشان خوشحالند. ورزشی و غیرورزشی میگویند «دمشان گرم!» یعنی حتی اگر به مرحله بعدی هم صعود نکنیم، این مهم است که مردم خوشحال و راضی هستند.
آخر این داستان، صعود است؟
یک حسی به من میگوید صعود میکنیم. امروز انرژی مثبت 80 میلیون ایرانی روانه روسیه شده و همه میخواهند که آن جنگندگی و روحیه حتی بهتر از قبل ادامه داشته باشد.
یعنی شما در تمرینات به اسم رونالدو، اینیستا، کاستا، دخیا و... از نظر روحی و روانی روی ملیپوشان کار کردهاید؟
البته این مسائل داخلی تیم هست و نباید در موردش صحبت کرد، اما صددرصد هر چیزی که لازم بود در موردش صحبت و کار کنیم تا ملیپوشان ترس و واهمهای از نامها نداشته باشند، انجام شده است. شما هر چیزی که فکر کنید از نظر روحی روی تیم انجام شده و اینها که سادهترین کارها است. آن تصویرسازی لازم که باید انجام میشد انجام شد.
با آن تمرینات و این نفراتی که دارند از نظر روحی و روانی خیلی آمادهاند، فکر میکنید این تیم میتواند رونالدو را در بازی آخر مهار کند؟
نظر من این است که بچهها تمام تلاششان را برای این کار انجام میدهند و رونالدو هم آدم فوقحرفهای است، اما فکر میکنم تفکرات کیروش بالاتر از تفکرات رونالدوست. درنهایت آرزویم صعود تیم ملی است و حسم میگوید این اتفاق میافتد. قطعا برای ما بازی با پرتغال حالا سختتر از اسپانیاست چون فقط باید نتیجه بگیریم، اما فکر میکنم این اتفاق میافتد.
در ووشو هم که جام پارس را در پیش دارید، رئیس فدراسیون گفتهاند کرهایها بهخاطر مساله آمریکا و دریافت ویزای این کشور، به این جام نیامدهاند و چینیها را هم شما نخواستهاید!
در مورد تیم ملی کره که رئیس فدراسیون توضیحات لازم را دادند، چینیها را هم خب نخواستیم در آستانه بازیهای آسیایی دستمان مقابلشان رو شود.
* نویسنده : مرضیه دارابی روزنامهنگار
