سیدجواد نقوی؛ خبرنگار گروه ایده حکمرانی: «من در راه جاودانهای گام زدهام که انتهای آن حکومت مستضعفین بر جهان است.» (سیدهادی بندیسرشک- نوشهر- شهادت 1360)
زیگمونت باومن، جامعهشناس لهستانی در آخرین آثار خود درباره مدرنیته متاخر قصد داشت نشان دهد جهان فعلی چگونه بهلحاظ معنایی متلاشی شده است. این متلاشی شدن بهنوعی نشان از فرمی میدهد که جهان دیگر به سختی میتواند بهسمتی مطلوب حرکت کند، مگر آنکه مجدد یوتوپیا یا آرمانشهری بتواند خود را بازسازی کند. باومن معتقد بود جهان نابرابر فعلی که نظمی بازاری به خود گرفته است را باید مجدد بازسازی کرد تا آینده مجدد برای مردم جهان مهم شود و انسان مدرن را از وضعیت فعلی نجات داد.
او در آثار خودش جملهای را مدام تکرار میکند [ما ساکنان زمین با یکی از دو موقعیت روبهرو خواهیم بود یا دستهای بههم پیوسته یا گورهای مشترک] این تحلیل باومن نشان از آن دارد زیستن در کرهزمین فعلی دشوارتر از گذشته است و شاید با فروپاشی آرمانشهرهای گوناگون سرنوشت انسانها بهسمت دشواریهای بیشتری حرکت کند. در چنین شرایطی در این جهان نابرابر و بهشدت بازاری شده، مراسم اربعین فرمی بسیار عجیب و شکل نابازاری است.
نابازار اربعین بهنوعی امکان شرایط جدیدی از زیستن بوده که در سیطره بازاری فعلی عجیب است در اربعین انسانها مشکلات بازار فعلی جهان را ندارند و بهراحتی غذا و محلی برای استراحت وجود دارد و هیچکس هزینهای پرداخت نمیکند و انسانهای زیادی با علاقه شخصی خود درآمدشان را در اختیار سایر انسانها قرار میدهند و از این کار احساس رضایت و خوشبختی میکنند.
چنین نظمی تقریبا در وضعیت فعلی جهان استثنایی است و شرکتکنندگان در این مراسم دارای حافظه جمعی بسیار خاصی میشوند که در روایتگری آن تلاش میکنند بهصورت فردی و جمعی از آن یاد کنند. اما آنچه بهنظر میرسد در بعد جامعهشناختی به آن توجه نشده است، همین ساخت حافظه جمعی است که اربعین تولید میکند و بسیاری به آن دقت نکردهاند.
موریس هالبواکس، فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی جزء معدود افرادی بود که بحث حافظه جمعی را به دقت بررسی کرده است. او معتقد است هرچند حافظه عمل فردی است اما آنچه نادیده انگاشته میشود چهارچوبهای اجتماعی است که حافظه را شکل میدهد و به تعبیری حافظه نوعی حاصل برآیند و فرآیند ساختی اجتماعی است.
حافظه جمعی که در اربعین شکل میگیرد بهنوعی دارای هویت جمعی است و چهارچوب اجتماعی که باعث شکلگیری این رخداد شده، تحت تاثیر ایران پساانقلاب بوده است. افرادی که به مراسم اربعین میروند دارای نوعی ذهنیت خاصی هستند که در بحث تاریخ ذهنیتها باید به آن توجه کرد. شرکتکنندگان در این مراسم با امام حسینی روبهرو هستند که غایت رهاییبخش در عالم را داراست و این دلیلی است که باید به این سفر رفت.
تاریخ ذهنیتها، بیرون شکلگیری چرایی شکست و پیروزی در تاریخ است و پرسشی مطرح میکند که انسانها در هر عصری به چه مسالهای میاندیشند و تاریخ ذهنیتها را همان تاریخ سیاست هم میتوان تفسیر کرد یعنی زائران کربلا در اربعین چه نوع ذهنیتی در این سفر دارند. حافظه جمعی که زائران کربلا در این سفر مدام تعریف و بازگو میکنند برعکس حافظه تاریخ متداول بهجای آنکه کربلا نقطه پایان باشد، بهنوعی کربلا نقطه شروع است یعنی حافظه جمعی که از این سفر شکل میگیرد بیرون از نظم موجود در جهان فعلی است.
این مساله اما بهسادگی طرح میشود و اهل فکر و شاید اهالی رسانه هم باید به آن به شکل ویژهای توجه کنند. آرتور لاوجوی، فیلسوف آلمانی معتقد است هنگامی که درباره تاریخ و شکلگیری خودآگاهی بحث میکنیم لازم نیست همه تاریخ را نقل کنیم، بلکه کافی است آن بخش از تاریخ که دارای معنابخشی است را مدام بیان کنیم. این بیان قسمت معنابخش تاریخ بهنوعی باعث میشود بازنمودی که در این رخداد شکل میگیرد، دارای بعد اندیشهای و اجتماعی مهمی باشد و بهشکلی، خودآگاهیای که در بستر این رخداد رقم زده میشود از گذشته متفاوت است.
آنچه در اربعین و بازنمود آن مشاهده نمیشود، توجه نکردن به ظرفیت وسیعی بهنام حافظه جمعی است که در اربعین تولید شده و بهسادگی از آن عبور میشود. این حافظه جمعی بهنوعی بیرون از سیطره جهان نابرابری است که باومن به آن اشاره دارد یعنی چون در سطح اجتماعی توانسته است تخیلی که به شکل انتزاعی باور داشته را زندگی کند؛ هرچند در مدت کوتاهی اما به شکلی حافظه جمعی انسانهای شرکتکننده در این سفر را شکل میدهد که زندگی بیرون از دایره نظم بازار فعلی ممکن است. ولی درجهت بعد جامعهشناختی و ساخت اجتماعی این رخداد در مدت زمانی که در حال شکلگیری است، تاملی نشده و بهسادگی از این حافظه جمعی عبور میشود.
درحالیکه بهجهت خاص و استثناییبودگی، این واقعه، از معدود مواردی است که آنطور که باومن میگوید دستهای بههم پیوستهای برای آرمان و ایدهای در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و این حافظه جمعی فرصتی است برای کمک کردن به انسان مدرن که بتواند بیرون از وضعیت فعلی هم زندگی کند. همانطور که شهید هادی بندیسرشک که از شهدای دفاع مقدس بود و بهجهت حافظه جمعی که از انقلاب اسلامی داشت و بهنوعی دفاع از مستضعفان بود، حضور خود در جنگ را هم بهنوعی کمک به این آرمان بزرگ میدانست.
رخداد اربعین فرصت خوبی است که مشابه این شهید، بسیاری به خودآگاهی برسند و از طریق این خودآگاهی، فرصت بیرون آمدن از نظم فعلی جهان را دارا باشند.