فرهیختگان آنلاین: بسیاری از مردم معتقدند مساجد در سطح شهر زیاد هستند اما نمازخوانها کم شدهاند و باید بجای آن که پول برای ساخت مسجد هزینه شود، مدرسه و درمانگاه و دانشگاه را توسعه داد. در عوض برخی افراد متدین هستند که قبلا در محلههایی زندگی میکردند که سنت بیشتر در آنها نفس میکشید و عادت به همسایگی با مسجد داشتند ولی با کوچ از آنجا، دلشان لک زده است برای صدای اذانی که از مناره مسجد بشنوند؛ و اینها توقع دارند که در محلهشان خانه خدا بسازند.
محلههایی هستند که مساجد نزدیک به هم دارند و نماز جماعت در آنها برقرار است و البته هستند شهرکها و حتی شهرستانهایی که یا مسجد ندارند و اگرهم مسجدی هست، امام جماعت ندارد و یا به هر دلیلی سوت و کور مانده است و همه اینها باز این سوال را زنده میکند که بالاخره باید مسجد ساخت یا مسجد به اندازه کافی هست و باید میزان تاثیر مسجد در زندگی جامعه را بالا برد؛ آنچه در پی میآید، نگاهی آماری به وضعیت مساجد در کشور است.
مساجد از نخستین روزهای طلیعه اسلام، غیر از محلی برای اقامه نماز، کارکردی اجتماعی داشتند و اماکنی برای گرهگشایی جمعی محسوب میشدند. در گذر زمان و حضور در فرهنگهای متفاوت، مسجد شرایط مختلفی را تجربه کرد. در دوره معاصر، و در ایران خودمان، مسجد نقشی کلیدی در پیروزی انقلاب اسلامی داشت. یکی از مهمترین دلایل مرجعیت مسجد را میتوان، وجه کمکرسانی به نیازمندان و فرودستان با راهاندازی صندوقهای قرضالحسنه یا فرایندهای امدادی اینچنینی دانست.
توسعه خدماتی از این دست و افزایش گستره آن به خدمات فرهنگی و هنری که هماکنون در برخی از مساجد فعال کشور دیده میشود، موجب ارتباط زنده و موثر مسجد با لایههای مختلف اجتماع خواهدشد. با این حال مسجد هنوز نتوانسته ارتباطی موثر با همه بخشهای اجتماع کنونی برقرار کند و به سرمایه اجتماعی مطلوب برسد؛ نشان به این نشان که در همین انتخابات اخیر، بسیاری از شهروندان که میخواستند به رئیسجمهور فعلی رای بدهند، عامدانه به صندوقهایی غیر از مساجد میرفتند.
آمارهای متفاوت
برگردیم به همان سوال ابتدایی؛ مسجد کم داریم یا زیاد؟ برای پاسخ به این پرسش باید بدانیم درحال حاضر چند مسجد در کشور وجود دارد. با آن که 19 مرکز و نهاد به نحوی با مسجد، مدیریت آن و فرایند انتخاب امام جماعت برای آن مرتبطاند اما همچنان تعداد مساجد در کشور تخمین زده میشوند؛ آن هم بین 70 هزار تا 90 هزار باب. به عنوان مثال، ستاد هماهنگی کانونهای مساجد، این تعداد را 79 هزار باب برآورد کرده؛ ستاد اقامه نماز، مساجد کشور را بیش از 72 هزار باب میداند و سازمان اوقاف و امور خیریه حدود 85 هزار مسجد را در آمارهای خود ثبت کرده است.
تابستان گذشته مرکز رصد فرهنگی کشور، با همکاری پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شورای فرهنگ عمومی کشور، در پژوهشی با عنوان «مسجد در ایران؛ آمار، کارکردها، مسائل و جایگاه اجتماعی» تعداد مساجد در کشور را 83 هزار و 468 باب اعلام کرد. نسبت به پیش از انقلاب، تعداد مساجد در کشور 3 برابر شده اما نسبت به سرانه جمعیت، کشورهای مسلمان دیگر مانند اندونزی، بنگلادش، عربستان و... بیش از ما مسجد دارند.
از این مهمتر آن که تعداد مساجد در ایران با نیازهای جمعیتی همخوانی ندارد و توزیع و پراکندگی آن در کشور نامتوازن بوده علاوه بر اشکالات کمی، کیفیت کارکرد مساجد و جایگاه اجتماعی آن در زندگی روزمره مردم دچار خدشه شده است.
کمبود امام جماعت
مطابق دادههای مرکز امور رسیدگی به مساجد، از قریب 80 هزار مسجد موجود در کشور، 78 درصد مساجد شیعیان است ونزدیک به 22درصد مساجد اهل سنت؛ این در حالی است که جمعیت اهل سنت در ایران حدود 10 درصد برآورد میشود و این یعنی اهل سنت ایران مانند همکیشان خود در دیگر کشورهای مسلمان بیشتر از شیعیان به مسجد پایبندی دارند.
نکته مهمتر اینجاست که براساس اطلاعات مرکز امور رسیدگی به مساجد، در میان 62 هزار مسجد شیعیان ایران بیش از 33 هزار و 500 مسجد یعنی بیشتر از نیمی از آنها (نزدیک به 54 درصد) امام جماعت ندارند.
در پیمایشی دیگر که نتایج آن در جدول شماره یک آمده است، از بین حدود 34 هزارمسجدی که سرشماری شدهاند، کمتر از یک سوم آنها دارای نمازجماعت مرتب بودند درحالی که حدود 16 درصد آنها بدون نمازجماعت گزارش شدهاند. همچنین طبق جدول شماره دو، وضعیت امامان جماعت در این پیمایش نشان میدهد که حدود دوسوم مساجد روحانی دائم دارند. پیش از اینها حجتالاسلام محمدجواد حاجعلیاکبری، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور گفته بود که 40 هزار امام جماعت کم داریم؛ نکتهای که آمارها آن را اثبات میکنند.
افول یک جایگاه
مدتهاست که طلاب حوزههای علمیه افقهای دیگری برای آیندهشان تصویر کردهاند و چندان تمایلی به امام جماعتی مساجد ندارند. حجتالاسلام رضا غلامی، قائممقام بنیاد هدایت، وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی میگوید: «طلبههای علاقهمند به فعالیت به عنوان هیأت علمی، هیأت تألیف، قاضی، نیروی سیاسی ـ عقیدتی هستند و بخش اندکی هم از خروجی حوزه برای مساجد میماند.»
این معضل ریشه اقتصادی و اجتماعی دارد. محصلان حوزه این روزها تلاش زیادی میکنند تا مدرک دانشگاهی بگیرند و به جایگاه اجتماعی بهتری دست یابند. حجتالاسلام روحالله حریزاوی، قائم مقام سازمان تبلیغات اسلامی نیز میگوید: «متاسفانه کسی مسئولیت امام جماعت را قبول نمیکند و در استانی مانند بوشهر تنها ۲۰ درصد مساجد، امام جماعت دارند، زیرا باید به ۱۰ نهاد پاسخگو باشند.»
نکته همینجاست؛ مراکز دولتی و حاکمیتی متعددی درحال سیاستگذاری برای مساجد هستند. ازسوی دیگر خرده سرمایهدارانی که به هر دلیل و بهانه هزینه ساخت مساجد را تامین کرده و به عنوان هیئتامنای مسجد به رتق و فتق امور آن مشغولاند، دخالتهایی دارند که مهمترین نتایج آن دورشدن مردم و به ویژه جوانترها از فضای مسجد است. در این شرایط طلاب نیز تمایل اندکی دارند که برای امام جماعتی مساجد پا پیش بگذارند و همه اینها دست به دست هم میدهند تا اقبال به مسجد در جامعه کم شود.
به همه اینها باید این نکته را افزود که همچنان جای خالی آمایش درباره مسجد در کشور پیداست. جایی از تراکم زیاد، مساجد خالی ماندهاند و جای دیگر از نبودش در فغاناند. هنوز آمارهای درست و تعیینکنندهای برای تعداد و جانمایی صحیح مسجد جمع نشده در حالی که بیش از 20 نهاد حاکمیتی خود را متولی مسجد میدانند و برای جایگاهی که قرنها به عنوان مردمیترین پایگاه اجتماعی مسلمانان شناخته میشد، اکنون تصمیمسازیهای غلط صورت میگیرد. این روش نادرست تا کجا امتداد خواهد داشت؟