فرهیختگان: «اگر میخواهی خانهدار شوی روز 13 صفر جاکلیدی بخر. برای ماشیندار شدن جاسوئیچی بخر. برای رزق و روزی تکهای طلا بخر. برای ازدواج حلقه و برای بچهدار شدن هم در روز 13 صفر عروسک بخر.» چند روزی میشد که اکسپلورر اینستاگرام پر بود از توصیهها و کلیپهایی از این دست که اگر میخواهی اینطور شود، فلان وسیله را در روز 13 صفر بخر.
ماجرا اصلا جدی نبود. یعنی همه ماه صفر در اغلب روایات اصلی به ماه منحوسی معروف است و ائمه و بزرگان دینمان، به صدقه دادن در ماه صفر تاکید ویژهای ورزیدهاند تا صدقه بلا را در این ماه دفع کند. آنقدر منحوس بودن ماه صفر در روایات اسلامی جدی است که حتی بزرگان دین، مسلمانان را از انجام کارهای مهم در این ماه برحذر کردهاند.
القصه اینکه امسال یکباره از طریق فضای مجازی، برخی بلاگرها از روی خرافات و بدون استناد به هیچگونه روایت دینی و ملی، مردم را به خرید وسیلههای عجیب در روز 13 صفر دعوت کردند. برای پولدار شدن طلا بخرید و برای خانهدار شدن هم جاکلیدی. بالاخره روز 13 صفر رسید.
در کمال ناباوری، بخشی از مردم کلیپهای اینستاگرامی و بلاگرهایانگیزشی را باور کرده بودند و جلوی اکثر طلافروشیهای سطح شهر، صفهای طولانی به راه افتاده بود. بازارهای کوچک طلا در مرکز شهر که در روزهای عادی تعطیل بودند، باز هم روز یکشنبه شاهد صفهای طولانی بودند.
یک خرافه، جملاتی بدون سند و بیاعتبار در فضای مجازی به شکلی دست به دست شد که درنهایت مردم را به شکل عجیبی به بازارها کشاند. تا جایی که حتی در بین دستفروشهای مترو، دیگر جاکلیدی هم پیدا نمیشد و 100 هزار تومان هم روی هر گرم طلا افزوده شد.
نایبرئیس اتحادیه طلا و جواهر گفته بود که همین اقدام مردم و باور جدید باعث شد روز یکشنبه سکه ۷۵۰ هزار تومان و هر گرم طلا ۱۰۰ هزار تومان گران شود. در حالی که نرخ ارز و انس جهانی تغییری نکرده بود.
طلافروشان و کسبه قدیمی بازار میگویند در تمام سالهایی که در بازار طلا فعالیت میکنند، مردم معمولا به احترام ایام عزاداری ماههای محرم و صفر، طلا نمیخریدند و بازار تقریبا کساد بود. امسال اما یکباره با انتشار کلیپهایی مبنیبر خوشیمن بودن خرید طلا در ماه صفر، مردم به طلافروشیها هجوم آوردند. اغلب طلافروشهای قدیمی بازار میگویند که تا به حال و در طول تمام سالهای کاریشان هیچوقت با چنین موضوعی روبهرو نبودند و نه در عرف، نه فرهنگ، نه دین و نه حتی مناسک ملی و عادات بهجامانده از ایران باستان نیز چنین روایتی وجود ندارد.
ماجرا این است که اصلا هرکس به اندازه وسع و درآمدش و هرقدر که پول دارد و در هر زمانی که میخواهد، میتواند طلا خرید و فروش کند. یعنی اصل خرید طلا هیچ ایرادی ندارد. امری که در اینجا محل نقد است، بدعت و خرافه در آداب و رسوم و فهم عموم از دینداری است.
اینکه هرکسی که از راه برسد، با سخنرانی روبهروی دوربین و اعتمادبهنفس، جملاتی را کنار هم بچیند و مردم را برای انجام یک کار در جامعه فرابخواند و برای باورپذیری نیز ماجرا را به دین گره بزند، میتواند ترسناک باشد. ترسناکتر اما باور مردم به آن چیزی است که این دست از افراد ادعا دارند و انجام اعمال یا کاری که درباره آن سخن گفته شده است.
در وهله اول، به مخاطب این مساله را القا کردند که امروز با خرید طلا یا جاکلیدی، آینده را به نفع خودت تغییرخواهی داد. در سمت دیگر ماجرا نیز موضوع را به دینداری عامه گره زدند تا برای جامعه ایرانی و حتی مخاطب مذهبی هم قابل باور باشد. نتیجه اما چه شد؟ افزایش 750 هزار تومانی قیمت سکه و 100 هزارتومانی هر گرم طلا. اما چگونه این سازندگان این کلیپها توانستند پای مردم را به طلافروشیها بکشانند؟ با القای احساس نیاز کاذب به خرید طلا یا بهتر است بگوییم با خرافه.
اینکه اگر طلا بخرید، اتفاق مثبتی در زندگیتان خواهد افتاد و پولدار خواهید شد. اگر جاکلیدی بخرید، خانهدار خواهید شد. مردم نیز از روی علاقه به خرید خانه یا کسب درآمد بیشتر، این گزارهها را باور میکنند و در آخر آش به حدی شور میشود که دستفروشان مترو جاکلیدی برای فروش ندارند.
متن کامل گزارش زینب مرزوقی، خبرنگار گروه نقد روز را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.