علی ملکی؛ خبرنگار گروه نقد روز: بردیا عطاران، کارشناس مسائل خاورمیانه معتقد است ارتش رژیمصهیونیستی از سالهای گذشته قصد بهشهادت رساندن رهبران مقاومت را داشت و پس از 7 اکتبر آن را بهصورت رسمی اعلام کرده است. او در این باره گفت: «این سوال همیشه دربرابر کارشناسان نظامی رژیم وجود داشته که ما چه زمانی رهبران سیاسی مقاومت را به شهادت برسانیم، کجا و با چه شیوهای؟ بعد از 7 اکتبر تا امروز اسماعیل هنیه به ایران سفر کرده بود اما ترور نشده بود. چرا این بار ترور شد؟
برای فهم زمینه این مساله باید به این نکته اشاره کنیم که بهدلیل به ثمر نشستن مذاکرات آتشبس آنطوری که صهیونیستها انتظارش را داشتند، این جمعبندی در اسرائیل به وجود آمده که اسماعیل هنیه نقش اجماعساز دارد و نمیشود با او به توافق رسید یا با ترور او میشود از دیگر رهبران مقاومت زهرچشم گرفت یا دیگر توان اجماعسازی مثل آن مدلی که در بیانیه چند روز قبل پکن اتفاق افتاد بدون هنیه ممکن نیست، چون امضا کردن بیانیه پکن توسط حماس نکته مهمی بود، یعنی به یک جمعبندی رسیدند که او را به شهادت برسانند.
این تا پیش از این وجود نداشت با اینکه هنیه قبل از این هم به تهران آمده بود. ایشان را کجا باید به شهادت میرساندند؟ طبعا قطر یا کشورهای دیگر جای مناسبی نبودند، چون اسرائیل بهدنبال تنبیهکردن مخالفان خودش و یارگیری از کشورهای مسلمان بینابین بود، درنتیجه ترور اسماعیل هنیه در تهران فوقالعاده به اسرائیلیها کمک میکرد. این ترور همچنین چندین پیام مشخص داشت؛ 1. پیامی به واشنگتن ارسال میکند که مساله غرب آسیا حل نشده و بحرانیتر میشود، پس حمایتتان از من را بیشتر کنید. سعی میکند کمپینهای انتخاباتی آمریکا را به سود رژیم تغییر دهد، 2. به کشورهای منطقه میگوید به رهبری ایران در محور مقاومت اعتماد نکنید. او حتی نمیتواند جان میهمانان خودش را تضمین کند و 3. به تهران پیام داد که ما دوباره جنگ سایهها را آغاز کردهایم و فکر نکنید تمام شده، درنتیجه هم از منظر زمان و هم مکان به یک تقاطع رسیده بودند و متاسفانه این اقدام را انجام دادند.»
آسیب به ایران کمتر از مقاومت نیست
عطاران با بیان اینکه این ماجرا ربطی به اختلافافکنی میان گروههای مقاومت و ایران نداشته، گفت: «بهنظر میرسد این مطالب تا حدی مقطعی باشد. آن چیزی که الان برای جمهوری اسلامی ایران مهم است این است که بازیابی توان امنیتی خود را در منطقه نشان دهد، یعنی حتی اگر اسماعیل هنیه هم به شهادت نمیرسید و این اتفاق برای مسئول دیگری رخ میداد، این واکنش و خشمی که جمهوری اسلامی ایران با هر ابزار و روشی در پاسخ به این اقدام جنایتکارانه انجام خواهد داد، ممکن بود و این افق دربرابرمان باز میشد.
حالا ترور اسماعیل هنیه که رهبر گروه مقاومت حماس در لایههای سیاسی بودند، این مساله را برایمان چندبرابر میکند، درنتیجه به میان آوردن بحث اعتماد مقاومت به ایران امری است که میتوانیم آن را شیطنتهای رسانهای بدانیم. آن چیزی که درواقع آسیبخورده نظام امنیتی جمهوری اسلامی ایران است، نه ترور یکی از رهبران مقاومت که این باعث اختلاف بین گروههای مقاومت و ایران نخواهد شد، بلکه در این معادله آن کسی که بیشترین ضربه را خورده ایران است نه گروههای مقاومت.»
امروز نیازمند انسجام ملی بیشتری هستیم
این کارشناس مسائل خاورمیانه درخصوص مواجهه رئیسجمهور جدید با این اتفاق در اولین روز کاری خود گفت: «مسعود پزشکیان به چند دلیل کار بسیار دشوار پیش روی خود دارد؛ 1. با اینکه به صورت رسمی دولت را به دست گرفتهاند، هنوز کابینه شکل نگرفته و از امروز به بعد تمام تحولات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و اجتماعی کشور به پای ایشان نوشته میشود، اما به این دلیل که کابینه خود را به مجلس معرفی نکرده و رای اعتماد نگرفتهاند، کار بسیار دشواری درپیش دارند. 2. قطعا بخشی از تحرکات رسانهای که علیه دولت انجام میشود، تمام کسانی که در این لحظه علیه دولت فعالیت میکنند اقداماتشان خلاف امنیت ملی است.
اما برخی از این اکانتها و فعالان رسانهای به جز آنهایی که مشخصا از خارج از کشور هدایت میشوند در نقشه صهیونیستها فعالیت میکنند. در واقع این ترور باید باعث افزایش انسجام ملی و حمایت و انسجام بیشتر حاکمیت و دولت شود اما برخلاف این تصور عدهای تقصیرها را به دوش دولت میاندازند. در مقام جمعبندی میشود به این مساله اشاره کرد که این امر میتواند چالشهای امنیتی و سیاسی را برای کابینه پزشکیان ایجاد کند و حتی در تغییر برخی گزینههایی که مدنظر دستگاههای سیاسی و امنیتیشان هم هست، سایه بیندازید. به همین دلیل امروز در کشور نیازمند یک انسجام و وفاق ملی بیشتری هستیم.»
عطاران درخصوص فضای محدود منفی ایجادشده در شبکههای اجتماعی گفت: «این فضا اولا محدود به همین ساعات و روزهای اولیه است. رهبر انقلاب پیام دادند و در گام بعدی مسئولان سیاسی و امنیتی هم یا پیام میدهند یا مصاحبه میکنند و طبعا برخی ابهامات مرتفع میشود اما آنچه بهصورت پایدار در اذهان شکل میگیرد نحوه مواجهه امنیتی جمهوری اسلامی ایران در حفاظت از مسئولان و مقامات عالیرتبه درخصوص مواجهه امنیتی با رژیمصهیونیستی است. نکته دوم اینکه سیاست رسانهای که ممکن است در این زمینه اتخاذ شود، اولا کوچک و محدود کردن اتفاق رژیم است و ثانیا ما باید این مساله را بهصورت جدی برجسته کنیم که بیش از حماس، این حادثه برای ایران سخت است.»