فرهیختگان: مسعود پزشکیان در روزهای انتخابات چندینبار موضوع اتحاد و وفاق ملی را مطرح کرد و آن را بهعنوان یکی از راهبردهای تعامل با چالشهای کشور دانست. این مساله در سخنرانی او در مراسم تنفیذ و اولین جلسه هیات دولت هم تکرار شد. سعید آجرلو، کارشناس مسائل سیاسی معتقد است موانعی بر سر راه رئیسجمهور دولت چهاردهم در راه رسیدن به دولت وفاق وجود دارد.
در ادامه شرح این موانع و بخشی از گفتوگوی «فرهیختگان» با این کارشناس مسائل سیاسی را میخوانید.
سعید آجرلو، کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه موضوع وفاق ملی تقریبا به اواسط دهه ۸۰ مربوط میشود، گفت: بعد از اینکه احمدینژاد رئیسجمهور شد فکر میکنم گفتوگویی در مجله شهروند بین عباس عبدی و سعید حجاریان انجام شد. آنجا حجاریان گفت ما باید ناطقنوری را گزینه انتخابات ۸۸ کنیم و دنبال مدل دولت وحدت یا آشتی ملی و از اینجور اصطلاحات بود. همزمان یا حالا موازی با همین حرفهایی که اصلاحطلبانی مثل سعید حجاریان میزدند، هم هاشمی این موضوع را به صراحت مطرح کرد و هم ناطق دنبال کرد. بعدا مشخص شد این جمعبندی مباحث آن مجمع اصطلاحا عقلایی بوده که در مجمع تشخیص برگزار میشده و میگفتند ما باید برویم یک دولت وحدت یا آشتی ملی درست کنیم که در آن همه نیروهای معتدل دو طرف باشند و این رادیکالیست به ما ضربه میزند. این بحث سابقهای در آنجا دارد.
وی افزود: در سال 88 این اتفاق عملا رخ نداد. یعنی اصلاحطلبها، اول با آقای خاتمی و بعد با موسوی آمدند و این بخش از جریان راست مثل ناطقنوری به صورت نیابتی از موسوی حمایت کردند. مثلا آخوندی، رئیس ستاد اصولگرایان موسوی بود و اصل ایده این بود که موسوی صرفا برای یک جناح نیست. در 88 جواب نداد اما در 92 اساسا آوردن روحانی به صحنه ادامه همین تفکر بود که ما میتوانیم یک ضلع سوم در سیاست درست کنیم که نه اصولگرا باشد و نه اصلاحطلب، بلکه میانه باشد. هاشمیرفسنجانی و ناطقنوری و روحانی و حتی لاریجانی خودشان را اینجا تعریف کردند، مخصوصا بعد از ماجرای قم و حملهای که به لاریجانی کردند. بر این اساس این ایده تا حدودی شکل گرفت.
آجرلو خاطر نشان کرد: در انتخاب کابینه هم مثلا در وزارت کشور، فردی مثل رحمانیفضلی را آوردند و در وزارت ارشاد ابتدا جنتی و سپس دکتر صالحی را آوردند. درواقع کسانی که اصلاحطلب به معنای جناح چپ نبودند و برخی از پستها در اختیار اصلاحطلبان بود ازجمله معاون اول. اما هیچوقت جریان اصلی اصولگرا دولت حسن روحانی را دولتی از جنس اصولگرایی معنا نکرد. وقتی از دولت وحدت و آشتی و وفاق ملی صحبت میکنید، اما درنهایت جناحین اصلی سیاست آن را بهعنوان دولت وحدت ملی نمیپذیرند، معنایش را از دست میدهد. بنابراین دولت حسن روحانی هم به این معنا از جانب اصولگرایان پذیرفته نشد و جالب این است که از زمانی به بعد حتی اصلاحطلبان هم مسئولیتش را نپذیرفتند و این ایده عقیم ماند و دولتش مخصوصا در سال آخر شکست خورد.
آجرلو معتقد است با توجه به بکگراندی که از ماجرا داریم و سوابقی که گفته شد، این ایده پزشکیان که ما اجماع درست کنیم، در عمل مشکلات زیادی دارد.
وی در توضیح این مشکلات افزود: اولین مشکلش این است که پایگاه رای پزشکیان ترکیبی از رای شخصی، قومیتی و جریانی است. ایشان شخصیتی به دلیل سادهزیستی، سلامت، صداقت و پزشکبودن دارد. بالاخره سابقهای در نظام دارد. آدم شفاف و صریحی است و نقطه سیاهی در کارنامهاش وجود ندارد. البته به یک معنا خیلی هم اجرایی نبوده و همیشه موضعش بیشتر مطالبه بوده، چون مجلس اجرایی نیست و بیشتر مطالبهای است.
وی افزود: یک رای قومیتی هم وجود دارد. من اعتقاد ندارم رای قومیتی تنها عاملی بوده که ایشان را برنده کرد اما عامل موثری بوده. روحانی در انتخابات 96 در آذربایجانهای شرقی و غربی حدود 60 درصد رای آورد اما پزشکیان در این دو استان 85 درصد رای آورده. پس نشان میدهد رای قومیتی معنا دارد. یا مثلا مهرعلیزاده در سال 84 در آذربایجان شرقی 27 درصد در مرحله اول رای آورده بود. پس شما وزن رای قومیتی استانهای آذریزبان را اینجا محسوس میبینید.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: رای جریانی هم، به معنی جبهه اصلاحات است. در سال 98 عارف رئیس شورای عالی اصلاحات بود. در انتخابات مجلس و بعد در انتخابات ریاستجمهوری 1400 در هیچکدام گزینه جبهه اصلاحات را معرفی نکردند و میشود گفت تا حدودی انتخابات را تحریم کردند. اما الان جبهه اصلاحات از پزشکیان حمایت کرده و حمایت جبهه اصلاحات از اتحاد ملت تا کارگزاران و اعتماد ملی و ندا و همه احزاب اصلاحطلب را شامل میشود. این یک رای جریانی است. رای شخصی ایشان رای سیاسی نیست و رای جریانی ایشان به نظر من سهمش خیلی بزرگتر از بقیه سهمها نیست اما بالاخره مورد حمایت نیروهای سیاسی و روشنفکرها و روزنامهنگاران و نخبگان اصلاحطلب قرار گرفت.
آجرلو افزود: حالا در چنین شرایطی اساس پروژه وفاق ملی اگر به معنای این باشد که من از همه نیروهای سیاسی چپ و راست فارغ از گرایششان و براساس کارآمدی آنها استفاده کنم، آیا میتواند جریان اصلاحات را راضی کند؟ میتواند کسانی که برای پزشکیان کمپین تشکیل دادند مثل ظریف و جهرمی و خاتمی را راضی کند؟ به نظر من این چالشی جدی است و آیا این اقدامی که پزشکیان در بهکارگیری نیروها در کابینه خواهد کرد، رضایت جناح راست و اصولگرا را هم در بر میگیرد؟ یعنی مثل روحانی میشود که جناح اصولگرا او را بهعنوان دولت وفاق قبول نمیکند.
وی تصریح کرد: شما زمانی میتوانید بگویید این دولت، دولت وفاق است که هم اصولگرا و هم اصلاحطلب این را بپذیرند. ضمن اینکه دولت وفاق برای زمانهایی است که یک آشوب و ناامنی اتفاق افتاده باشد. ما الان در این وضعیت نیستیم. انتخابات ما در سالی که شرایط خاصی هم وجود داشت در امنیت و آرامش و سلامت برگزار شد و معنی دولتی که بعد از بیدولتی و آشوب سر کار آمده باشد را نمیدهد. یعنی ما از یک جنگ داخلی بیرون نیامدهایم که الان دولت وفاق و آشتی و امثالهم بخواهد معنی بدهد.
این کارشناس مسائل سیاسی خاطر نشان کرد: از نظر من دولت وفاق در جمعبندی چند مانع دارد: 1. من نمیدانم با پروژه اجماع پزشکیان سنخیت دارد که واقعا میتواند طیفهای مختلف را کنار هم قرار دهد؟ 2. آیا جناح اصولگرا آن را میپذیرد؟ 3. شرایط کشور بهگونهای نیست که دولت وفاق به آن معنا مورد نیاز باشد. ضمن اینکه تعریفمان از دولت وفاق تعریف روشنی نیست. کمااینکه پزشکیان هیچوقت نگفته من اصلاحطلب هستم. یعنی درست است به نیروهای اصلاحطلب گرایش دارد و معاون اولش معاون اول دوره اصلاحات است و بیشتر به سمت جناح چپ گرایش دارد اما ایشان تعریف روشنی نکرده و طبیعتا درباره دولت وفاقی که میگوید، تعریف روشنی وجود ندارد.
وی اظهار داشت: از نظر من دولت پزشکیان یک دولت چپ معتدل است. یعنی اگر دولت اول خاتمی دولت اصلاحطلب و چپ رادیکال بود و دولت دومش کمی میانهتر شد، به نظر من دولت پزشکیان ادامه دولت دوم خاتمی است. دولت دوم خاتمی مقداری معتدلتر بود و چهرههای سیاسیتر و تندتر از آن کنار رفتند. پس با دولت پزشکیان بهعنوان دولت چپ معتدل و میانه باید مواجه شویم.
متن کامل گفتوگوی علی ملکی، خبرنگار گروه نقد روز با سعید آجرلو را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.