میثم مهدیار، جامعهشناس: ازجمله مهمترین اتفاقاتی که باید در انتقال دولت باید رخ دهد، انتقال تجربیات مدیریتی است. درواقع یکی از مهمترین مسائل ما گسست تجربیات مدیریتی است. معمولا بعد از رقابتهای انتخاباتی، بهخصوص رقابتهای داغ، مدیرانی که بر سر کار میآیند، تصور میکنند مدیران قبلی علم و عقل کافی نداشتهاند یا روندها و روالهای قبلی اصلا عقلانی یا موثر نبودهاند و آنها قرار است دوباره از نقطه صفر به طراحی و پیشبرد مسائل اقدام کنند. این فاصله گرفتن از تجربیات قبلی که میشود آن را «گسست» یا «انقطاع» تجربیات مدیریتی نامگذاری کرد، باعث بار شدن هزینههای زیادی به کشور میشود. باید در نظر داشت پیشرفت دفعتا اتفاق نمیافتد، بلکه گامبهگام است. هر وقت بخواهیم گامی را بهپیش برداریم، باید جایی که پا میگذاریم، اصطلاحا جای پای محکمی باشد تا بتوانیم گام بعدی را برداریم. من اسم این جای پای محکم را «تهنشین» شده و انباشت تجربیات مدیریتی میگذارم و معتقدم وقتی میتوانیم روبهجلو حرکت کنیم که تجربیات قبلیمان را انباشت کرده باشیم. البته این تجربیات هم میتواند شامل تجربیات مثبت و سازنده باشد یا حتی میتواند تجربیات منفی و شکستخورده را هم شامل شود. در هر دو صورت ما باید تجربیات را انباشته کنیم تا بتوانیم یکقدم به جلو برویم و اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم و بدانیم هیچکس عقل کل نیست. از این نظر پیشرفت در کشور پدیدهای انباشتی است. ما میتوانیم با استفاده از انباشت تجربیات قبلی، یکقدم به جلو حرکت کنیم، برای مثال میتوانم دستگاهها، ارگانها و برنامههای بسیاری را ذکر کنم که وقتی مدیران جدید و نیروهای جدید روی کار آمدند، تصور کردهاند فقط آنها میفهمند و همه تجربیات قبلی را کنار گذاشتهاند و طراحیهای جدیدی را شروع کردهاند. به این خاطر که طراحیهای جدید از صفر شروع شده و آن تجربه قبلی را مدنظر قرار ندادند، باعث شد هزینههای صحیح و خطای مجدد به کشور بار شود. درصورتیکه اگر تجربیات قبلی مطالعه میشد، صورتبندی میشد، علل شکست و توفیق سیاستها فهم میشد، طراحیهای بهتری انجام میشد و لازم نبود دوباره اشتباهات قبلی را تکرار کنیم. انباشت تجربیات قبلی یکی از مهمترین راهبردهایی است که رئیسجمهور منتخب باید پیشبگیرد و به ارگانها و وزارتخانهها و دستگاههای مختلف دستور دهد که با مدیران قبلی این دستگاهها _نهفقط مدیرانی که در دولت سهساله آقای رئیسی بودند_ بلکه حتی افرادی که در دولتهای قبلی، حضور داشتند، مهمترین اتفاقاتی را که افتاده جمعبندی کنند، درکنار هم قرار دهند و از دل آن مهمترین موضوعات و ماموریتهایی را که دارند انتخاب و برای آن برنامهریزی کنند و از تجربیات مثبت و منفی قبلی برای طراحیهای جدید استفاده کنند. البته قابلفهم است در انتخاباتهایی که شکل دوقطبی پیدا میکنند، انباشت تجربه مقداری سخت است. وقتی انتخابات دوقطبی میشود، کسانی که میخواهند رای بیاورند، فاصلهگذاری از وضعیت موجود و نگاه انتقادی به آن دارند و میخواهند خود را متفاوت نشان دهند. اما عقلانیت حکم میکند که فضای انتخاباتی در خود انتخابات باقی بماند و در روندها و روالهای مدیریتی تداوم پیدا نکند. باید تجربیات انباشت شوند تا موفقیت حاصل شود. پیشرفت یکروند انباشتی است، جهشوار نیست. شما هیچ زمان نمیتوانید در پیشرفت جهش کنید، بلکه باید گامبهگام بر تجربیات قبلیتان سوار شوید و مسیر حرکت روبهجلو را پیش بروید. بر همین اساس، اگر بنده جای رئیسجمهور بودم، دستور میدادم همه مدیرانی که انتخاب میشوند یک ماه اول فعالیت خود را برای گفتوگو و مصاحبه با مدیران قبلی بگذارند و برای استخراج ماموریتهایی که باید انجام میشده ولی نشده، دلایل انجام نشدن آن را نیز پیدا کنند.