• تقویم روزنامه فرهیختگان ۲ ساعت قبل
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
ماجرای سال‌ها ممنوع‌الکاری او چه بود؟

سعید راد؛ زخم‌خورده رادیکال‌ها

سعید راد که دید کار کردنش ممنوع شده، رفت یک ساندویچی زد و خودش پشت دخل ایستاد. یک مدت بعد، انوار به دادستانی نامه زد که راد دارد کار سیاسی می‌کند. هرکس او را پشت دخل ببیند، ماجرا را می‌پرسد و او هم می‌گوید نگذاشتند من فیلم بازی کنم.

سعید راد؛ زخم‌خورده رادیکال‌ها

فرهیختگان: «عقاب‌ها» را ساموئل خاچیکیان ساخت؛ اولین فیلمساز بفروش ایرانی که البته مدت‌ها از دوران اوجش می‌گذشت. او نشست و تکه‌های چند گزارش خبری را به هم چسباند تا صحنه‌های نبرد هوایی فیلم در‌بیاید؛ چون بودجه جلوه‌های ویژه را نداشتند. روزگاری هم بود که سرتا‌پای سینما داشت دولتی می‌شد اما فیلم جنگی را در بخش خصوصی می‌ساختند؛ آن هم نه برای پول، برای دل. یک فیلمساز ارمنی به عشق قهرمان‌های آن روزش این فیلم را ساخت.

بعد از اینکه کار تمام شد، خودش و تهیه‌کننده فکر کردند خب این فیلم که قرار نیست بفروشد. خواستند آن را به یکی بفروشند تا خود او اکرانش کند که هیچ‌کس حاضر نشد بخرد. مجبور شدند خودشان اکرانش کنند اما همین فیلم تبدیل شد به پرمخاطب‌ترین فیلم تمام تاریخ سینمای ایران. چرا؟ چون به دغدغه همان روزهای مردم ربط داشت. موشکباران بود. جنگ شهرها بود و خلبان‌ها برای مردم قهرمان بودند. از شگفتی روزگار، ساموئل خاچیکیان، این آدمی که یک عمر تجاری‌ساز بود، در هیچ کاری اینقدر مخاطب پیدا نکرد که در عقاب‌ها پیدا کرد؛ در فیلمی که اتفاقا برای پول نساخت. 

ماجرا اما از همین‌جا به‌بعد بود که برای سعید راد، به‌عنوان بازیگر عقاب‌ها بحرانی شد. از میان پرفروش‌های سال ۶۴ این فقط ایرج قادری نبود که رفت زیر ذره‌بین انوار و بهشتی. فخرالدین انوار در آن زمان معاون سینمایی محمد خاتمی در وزارت ارشاد بود و محمد بهشتی مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی. مهدی کلهر که قبل از کودتای برزخی‌ها معاون سینمایی ارشاد بود، یک روز رفت به دیدن انوار. انوار با حالتی درهم گفت عقاب‌ها تا حالا ۱۸ میلیون تومان فروخته است. 

او این حرف را در حالی می‌زد که فروش فیلم باز هم داشت بالاتر می‌رفت. کلهر گفت خب اینکه خیلی خوب است. شانه‌های انوار را گرفت و بوسید و تبریک گفت که سینما نجات پیدا کرده است؛ اما دید که انوار همچنان ناراحت است. پرسید «چرا ناراحتی شما؟» انوار جواب داد دیگر نمی‌گذاریم سعید راد فیلم بازی کند. کلهر گفت شوخی می‌کنید. انوار جواب داد که نه، جدی می‌گویم. او با این فیلم قهرمان می‌شود. 

هیچ سازشی در کار نبود و همین باعث شد راد نتواند نقش «ناخداخورشید» را هم برای ناصر تقوایی بازی کند. سعید راد که دید کار کردنش ممنوع شده، رفت یک ساندویچی زد و خودش پشت دخل ایستاد. یک مدت بعد، انوار به دادستانی نامه زد که راد دارد کار سیاسی می‌کند. هرکس او را پشت دخل ببیند، ماجرا را می‌پرسد و او هم می‌گوید نگذاشتند من فیلم بازی کنم. همین شد که آمدند و ساندویچی سعید راد را هم بستند. 

او هم گذاشت و از ایران رفت. در آمریکا هم زندگی سختی را گذراند و راننده تاکسی شد اما به هیچ‌وجه حاضر نشد آنجا کار سیاسی بکند. خودش بعدها گفت: «قرار نبود بروم. من همیشه گفته‌ام، هیچ‌وقت خارج از کشور چمدان‌هایم را باز نکردم؛ برای اینکه می‌دانستم جای من اینجاست.» و یکی، دوسال قبل از درگذشتش باز هم همین مضمون را کوک کرد و گفت: «شاید این روزها آنهایی که سختی غربت را چشیده‌اند بیشتر قدر وطن را می‌دانند. این سرمایه بزرگ با هیچ چیز در این دنیا قابل قیاس نیست. من عاشق وطنم. حتی اگر همه از ایران بروند، سعید راد می‌ماند.»

متن کامل گزارش میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟