فرهیختگان: حادثهای که از بیخ گوش ترامپ گذشت، باعث شد او بهصورت رسمی نامزد حزب جمهوریخواه معرفی شود. ترامپ هم بلافاصله بعد از انتصاب، جوان 39سالهای را بهعنوان زوج انتخاباتی خود انتخاب کرد که بخش زیادی از شهرتش بهخاطر انتشار کتابی بود که به روایت زندگی جامعه کارگر آمریکایی میپرداخت.
جی.دی.ونس وکیل آمریکایی است که در سال 2016 کتاب هیل بیلی را منتشر کرد و به پرفروشترین کتاب آن سال تبدیل شد. او در این کتاب عین روایت زندگی خود را منتشر کرده اما در میان کتاب، نگاهی به دغدغههای جامعه کارگر آمریکایی انداخته است. با این حال انتخاب او که البته زمانی مخالف جدی ترامپ بود و او را «هیتلر آمریکا» میخواند با واکنش رسانههای آمریکایی مواجه شده است و احتمال اینکه انتخاب او به برگ برنده ترامپ در رقابتهای انتخاباتی تبدیل شود را بیشتر میکند.
کارشناسان بینالملل معتقدند ایدههای ونس تفاوت چندانی با ترامپ ندارد، او از خروج ترامپ از برجام حمایت میکند، موافق قوانین سفت و سخت سقط جنین است و مخالف حضور مهاجران در آمریکاست. نزدیکی ونس به ترامپ سابقه چندان طولانی ندارد. او پیش از این و در دوران رقابتهای انتخاباتی 2016 آمریکا، مخالف جدی ترامپ بود.
ونس ترامپ را فردی میدانست که وعدههایش، مثل «سوزن در رگ جمعی آمریکا» عمل میکند و «فرار آسان از درد» را ممکن میکند. ونس معتقد بود ایدههای ترامپ، خشم او علیه مسلمانان و مطرح کردن شکست معاملات تجاری چیزی نیست که فقرای سفیدپوست به آن نیاز داشته باشند.
ونس در کتاب هیل بیلی، سرگذشت زندگی خود و خانوادهاش را که ساکنان محرومترین مناطق ایالاتمتحده بودند را شرح میدهد. این روایت تنها روایت خانواده ونس نیست، او تصویری از زندگی آمریکاییهایی که به آنها هیل بیلی (ساکنان مناطق روستایی که البته به کار بردنش تحقیرآمیز است) میگویند، ارائه میدهد، تصویری بدون روتوش از مشکلات بخشی از سفیدپوستان محروم آمریکایی. در این میان ایدهها و دغدغههای خود را هم به تصویر میکشد.
ونس خود را بهعنوان عضوی از جامعه میلیونی، طبقه کارگر سفیدپوست آمریکایی معرفی میکند. او این طبقه را مردمی میخواند که فقر برای آنها «سنتی خانوادگی است»، اجداد این مردم ابتدا کارگران روزمزد بودند که بعدها زمینهای کشاورزی را اجاره میکردند و بعد از آن هم معدنچی معدنهای زغال سنگ شدند و پس از آن، کارگرهای کارخانههای صنعتی آمریکا شدند.
دردسرهایی که ونس در زندگی شخصی خود با آنها مواجه بوده، مشکلات مشترک همه هیل بیلیها بوده است. او خانواده پرخاشگری داشته که از میان آنها پدربزرگ، مادر و داییاش با اعتیاد دستوپنجه نرم میکردند. فروپاشیدن خانواده و دردسرهای پدر و مادرها که آسیب مستقیم آن به زندگی فرزندهایشان برمیگشت، مشکل مشترک ساکنان میدل تاون، شهری بود که ونس در آنجا زندگی کرده بود. درگیری با اعتیاد الکل و مواد مخدر و اختلافات شدید پدر و مادر و جدایی آنها امری رایج بود و «در تمام خانوادههای هیل بیلی رایج بود.»
در میدلتاون شهری که ونس در آن زندگی کرده بود، درس نخواندن و دانشگاه نرفتن امری عادی بود و خبری از عدالت آموزشی نبود. بخشی از این موضوع البته به خود ساکنان هم برمیگشت، آنها خود نیز تلاشی برای درس خواندن نمیکردند و از این بابت سرزنش هم نمیشدند.
در شهری مثل میدلتاون، خبری از توسعه هم نیست. مغازهها، مراکز خرید، رستوران و خیابانها که در دوران بعد از جنگجهانی دوم، پررفتوآمد و البته بهروز بود، «حالا تبدیل به اثری تاریخی به متعلق به دوره پرافتخار رونق صنعتی در آمریکا شده است.» خانهدار شدن در این مناطق نیز چندان راحت نیست. ونس میگوید که «اگرچه سیاستهای مسکن در دولت فدرال مشوق خانهدار شدن بودند، از طرح اقدام سرمایهگذاری مجدد جامعه جیمی کارتر گرفته تا مسکن اجتماعی جورج بوش» اما در شهری مثل میدلتاون خانهدار شدن منجر به سقوط پایگاه اجتماعی فرد میشود.
متن کامل گزارش زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.