فرهیختگان: در درامهای مذهبی یونان باستان میبینیم که هسته درام در برخورد خدایان با خدایان نطفه میبندد. این برخورد در درام های موخر تبدیل به برخورد انسان با انسان میشود. در درام یونانی و حتما درامهای مذهبی قرون وسطایی، انسان با تقدیر میجنگد، گاهی این و گاهی آن به پیروزی میرسد.
مبارزه، شکست و پیروزی توامان وجود دارد. اما در نمایش دینی ایرانی انسان نمایانگر تسلیم محض در مقابل آنچه که بر او مقدر کردهاند بوده و مقاومتش فقط در حد نوحهای است بر مظلومیتش و این مظلومیت باز هم برخلاف آنچه که در درامهای مذهبی اروپایی از یونان باستان گرفته تا قرون وسطا میبینیم، مظلومیتی شخصی و از آن اشخاص نیست بلکه این مظلومیت در فضای درامهای مذهبی ایران، مظلومیتی تاریخی، اجتماعی و فلسفی است... (در این نوع درام) همیشه برخورد به نفع اشقیا تمام میشود.
این ظاهر قضیه است، چراکه در ذهنیت فلسفی و مذهبی تماشاگر، برنده واقعی اولیاء هستند که وعدههای آن جهانی میدهند. درست به مانند وضعیت تاریخی و اجتماعی خود تماشاگر که به ظاهر بازنده این جهانی است. اینجاست که مظلومیتی مشترک میان شبیه «یا شمایل در پرده» و تماشاگر برقرار میشود و تماشاگر خود را میبیند و انعکاس خواستههای سرکوب شدهاش را در شبیه.
اینجاست که میتوان گفت مضامین این نوع نمایش، از درون جامعه با تمام ابعاد طبقاتی، روانی و فلسفیاش گرفته شده و به همین دلیل است که تنها شکل هنری در ایران است که میان ارزشهای زیباییشناختی آن و بینش اجتماعی فلسفیاش هماهنگی کاملی وجود دارد.