مصطفی پورمحمدی، نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، در برنامه میزگرد فرهنگی شبکه ۲ سیما حضور یافت. او در این برنامه به سوالات و دغدغههای کارشناسان پاسخ داد.
پورمحمدی گفت: «تاریخ ایران پر از لحظههای باشکوه فرهنگی است. فیلسوفان، دانشمندان، هنرمندان و شعرای ما زیادند. انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است. اصلیترین عنصر انقلاب ما فرهنگ بود. رهبر ما فرهنگی بود. فرهنگ نقطه قوت اسلام و انقلاب ما در عرصه هماوردی است. در فرهنگ زنان و مردان بازیگران اصلی هستند. زن، اما نقطه قوت این فرهنگ در انقلاب اسلامی است.»
پورمحمدی بیان کرد: «ایران بهسرعت به اسلام پیوست چون اسلام اوج فرهنگ بود و ایرانی با فرهنگ عجین شده بود. فرهنگ نقطهٔ قوت اسلام و فرهنگ ماست. تمدن ایرانی با نگاه فرهنگی شکل گرفته است. امروز زن در جامعهٔ ایران نقطهٔ قوت است.»
پورمحمدی اظهار کرد: «حوزههایی که کار فرهنگی میکنند و رقیب صدا و سیما میشوند عیب است. هنر فقط در انحصار صدا و سیما است؟ من به مراقبتها اعتماد دارم ولی انحصار نباید وجود داشته باشد، چرا که اصلیترین عنصر فساد است. نباید اجازه دهیم تفکر امنیتی سایه در حوزۀ فرهنگ بیندازد.»
نامزد انتخابات ریاستجمهوری گفت: «یکی از مشکلات امروز کشور این است که خیلی از ظرفیتهای خود را در جنگ و جدالهای سیاسی از بین برده است.کشمکشهای سیاسی، بازیهای جناحی و تهمت زدنها سمی هستند. منافقین ترور فیزیکی میکردند و ما ترور شخصیتی میکنیم. برای حل مسئله به نیروهای توانمند خوش فکر و دلبسته به ایران نیاز است. حل مسئله اعتماد ملی و فراگیر اجتماعی میخواهد. سرمایه اجتماعی رکن موفقیت هر جامعه است، یعنی همه ظرفیتهای اجتماعی را در جهت پیشبرد اهداف به کار میگیرد. ما باید امکان به کارگیری این سرمایه را داشته باشیم. سرمایه وقتی به وجود میآید که امید و احساس خوب وجود داشته باشد. امروز این سرمایه دچار گریز از مرکز شده و آسیب دیده است.»
پورمحمدی اظهار کرد: «جای کنترل مدیریت فرهنگ در کف خیابان نیست. هیچ جامعهای در مبارزه بین مجرمان و پلیس موفق نمیشود. هیچ جامعهای در مبارزه بین بیماری و پزشکان موفق نخواهد شد. معتقدم فرهنگ باید از زمان مهد کودک تا دانشگاه شکل بگیرد ،ما به این موضوع کم توجهی میکنیم و بعد میخواهیم کف خیابان مشکل را حل کنیم. در حالی که کف خیابان جای احترام و انضباط اجتماعی است و جای بگیر و ببند نیست. تجربههای امنیتی میگوید که برای امنیت موفق، مدیر امنیتی باید حواسش به حوزه فرهنگ و اقتصاد نیز باشد. چرا که میتواند به سرعت گلوگاههای انحراف را تشخیص دهد.»
پورمحمدی درمورد عوامل ضعف آموزش و پرورش دولتی اظهار کرد: «این زنجیره عوامل بسیاری نیاز دارد که بستر خوب آموزشی بگیرد و یکی از عواملش اعتماد است. دولت نباید آموزش و پرورش را دستوری اداره کند. ما نظام بسته آموزش از قبل از انقلاب را داشتیم و همان را ادامه دادیم. در قانون برنامه سوم قرار بود بخشی از تصدیگریهای دولت به مردم واگذار شود که باید بر روی آن تمرکز کنیم.»
پورمحمدی درباره نقش حاکمیت تصریح کرد: «مهمترین وظیفه حاکمیت امنیت است، اما امنیت بدون توجه به مردم پایدار نیست. نیروی امنیتی باید خیالش ابتدا از خانواده راحت باشد. حاکمیت باید بستر سازی کند. حاکمیت باید ظرفیتها را تقویت کند نه اینکه مدام رییس بیمارستان درست کنیم. تکثیر حاکمیت در همه ارکان زندگی اشتباه است. یک میلیون معلم در آموزش و پرورش یعنی یک میلیون فکر و تجربه، کجا از این ظرفیتها استفاده کردیم؟ تجربههای جهانی گویای این است. معتقدم باید رویکرد را تغیبر دهیم. حاکمیت بودجه و امکان تحقق این امر را ندارد.»
پورمحمدی درمورد سرمایهگذاری بخش خصوصی بر امر فرهنگی مطرح کرد: «اقتصاد فرهنگ هم مهم است. زبان انسان زبان معامله است. خدا هم میگوید میخرم جان و مالتان را... اقتصاد فرهنگ باید جدی گرفته و ارتقا داده شود. تا اقتصاد مولد با مشوقها در عرصه هنر و فرهنگ دخیل نشوند فرهنگ و هنر ارتقا نمییابد، انحصار نیست، بلکه مدیریت و نظارت را در اختیار ارگانهای حاکمیت قرار دادیم.»
پورمحمدی درباره جایگاه و مسئله زنان توضیح داد: «جایگاه زن در تمدن ایرانی- اسلامی بالاست و زنان نقطه قوت انقلاب ما هستند. شما برید ببینید که من در وزارت کشور برای زنان چه کردم. معتقدم در بسیاری از جهات حضور زنان به نظم و سلامت محیط کمک کرده است. زنان ما شایستگیهای زیادی دارند، اما آموزش و ارتقا لازم داده تشده است. بسیاری از مدیران ما نظام اداری را نمیشناسند. معتقدم با فهم دقیق این دغدغهها را باید کاهش داد.»
پورمحمدی اظهار کرد: «مسئله زنان را باید جدی گرفت و از ظرفیت آنان استفاده کرد. شخصیت زنان برجسته است و به اصول پایبند هستند، مقابله با ناهنجاریها را باید به زنان سپرد. پیشرفت کشور قابل توجه است. اگر نگاه اعتمادی برقرار شود زنان ما جایگاه مناسب خود را خواهند یافت، مقوله فرهنگ و هنر را باید جدی گرفت. باید با فضای واقعی آشنا شد و نیاز و گرایش این قشر را درک کرد. بسیاری از فرهنگیان و هنرمندان حدود را قبول دارند و فقط نیاز به درک مشترک داریم. در این صورت بخش اختلافی را میتوان حل کرد. مدیران باید تفکر اجماعساز داشته باشند.»