محمدرضا محمدی، پژوهشگر جامعهشناسی: براساس آنچه منتشر شده نرخ مشارکت بین 51.2 درصد تا 55.9 درصد پیشبینی شده است. گرچه میزان کسانی که برای شرکت در انتخابات تردید دارند و کسانی که قطعا در انتخابات شرکت نخواهند کرد در این گزارش اعلام نشده ولی نرخ مشارکت نزدیک به پیشبینی سایر مراکز افکارسنجی است و معتبر به نظر میرسد.
با این حال نکته عجیب و قابل تأمل در این گزارش این است که 62 درصد از کسانی که اعلام کردهاند قصد دارند در انتخابات شرکت کنند، هنوز تصمیم نگرفتهاند به چه کسی رأی بدهند. این در حالی است که نرخ تردید در سایر مراکز افکارسنجی در بازه 25 تا 30 درصد است. این موضوع نشان میدهد که مجموعه مورد نظر در اجرای نظرسنجی ناموفق بوده و نتوانسته است در جمعآوری دادههای خود اعتماد مخاطب را به دست آورد. لذا بهتر میبود گزارش نظرسنجی با این میزان محافظهکاری مخاطب اساسا منتشر نمیشد. گزارش فعلی شبیه به این است که بگوییم ما نظرسنجی کردیم و نتیجه این شد که اغلب مردم نظرشان را به ما نگفتند!
اما نکته قابلتوجه دیگر در نتایج این نظرسنجی این است که نمایش دیدگاه آن دسته از مخاطبانی که به سوال نظرسنجی پاسخ دادهاند نیز به شکل گمراهکنندهای منتشر شده است. همانطور که گفته شد تنها ۳۸ درصد از کسانی که قصد دارند در انتخابات شرکت کنند، به این سوال که «به چه کسی رای خواهند داد» پاسخ دادهاند. از این 38 درصدی که اعلام نظر کردهاند، حدود 14 درصد اعلام کردهاند که به آقای جلیلی رأی خواهند داد و حدود 12 درصد نیز آقای قالیباف را نامزد مورد نظر خود معرفی کردهاند. در کنار این اعداد میدانیم که 62 درصد نیز اعلام نظر نکردهاند. اما در نمایش نتایج، به جای عدد 14 درصد، عدد 36 درصد برای آقای جلیلی نمایش داده شده است. به همین ترتیب نسبت رأی آقای قالیباف به جای12 درصد برابر با 30 درصد نمایش داده شده و سایر نامزدها به همین ترتیب. به عبارت دیگر نظر62 درصد از کسانی که در انتخابات شرکت میکنند ولی حاضر نشدهاند به سوال پژوهشگاه درباره نامزد مورد علاقه خودشان نظر بدهند اساسا انکار شده و آن 38 درصد برابر با 100 درصد پاسخگویان در نظر گرفته شدهاند.
اهمیت این نوع نمایش در این است که فاصله بین اعداد 12 و 14 تنها دو درصد است که چه بسا اساسا معنادار نباشد، مخصوصا در نمونههای نهچندان بزرگ که در نظرسنجیهای تلفنی مرسوم است. ولی در نمایش گمراهکننده اعداد، این فاصله به شش درصد افزایش پیدا کرده است. همه اینها در حالی است که 62 درصد از افراد در پاسخ به این سوال همکاری نکردهاند و سرنوشت تمایل اکثریت پاسخگویان به نامزدها روشن نیست.
در نتیجه میتوان گفت یافتههای منتشرشده از نظرسنجی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات اولا دچار مشکل اجرایی بوده و در اعتمادسازی برای پاسخگویان و کسب پاسخهای معتبر ناموفق بوده، ثانیا همین یافتههای ضعیف و دارای اشکال جدی نیز به شکل گمراهکنندهای منتشر شده است. انتشار این نتایج علاوهبر اینکه به اعتبار این پژوهشگاه مهم لطمه خواهد زد، موجب ایجاد خطای ادراکی در مخاطبان عمومی و خطای تحلیلی در تصمیمگیران و تحلیلگران خواهد شد.