فرهیختگان آنلاین: در ریاضیات و حساب دیفرانسیل، به نقطهای که خمیدگی آن خم بر روی یک منحنی تغییر جهت میدهد، نقطه عطف میگویند؛ در واقع در نقطهٔ عطف جهت تقعر عوض میشود؛ همین اتفاق در دنیای سیاست و به خصوص در روزهای انتخاباتی به شکل دیگری رخ میدهد؛ وقتی که شیب حمایتها از یک کاندیدا تغییر جهت میدهد و یکباره کسی که در گوشه رینگ است اوج میگیرد و یا آرای خاموش را زنده و یا توجهها را به سمت جدیدی معطوف میکند. انتخابات سال ۹۲ برای محمدباقر قالیباف یکی از همین نقاط عطف سیاسی بود درست در همین لحظه که به او حمله گازانبری شد و بعد هم با تعبیر "سرهنگ و حقوقدان" طومار انتخابات به شکل دیگری پیچیده شد.
پیشتر هم گفتهایم که کاریزمای محمدباقر قالیباف مشحون از محدودیتها و فرصتهاست اما او در نقاط عطف جدالهای سیاسیاش روی مزیتهایش نایستاد یا کمتر پافشاری کرد که اوج آن در سال ۹۲ رخ داد او بهجای ایستادن بر دال کارآمدی با مشورتها و برساختهای غلط به مقاطی عزیمت کرد که مزیت او نبود و محدودیت او به حساب میآمد.
او که گویی محصور در مشورتهای غلط بوده، در انتخابات ۸۴ درحالیکه به گواه بازخوردهای برنامه «صندلی داغ» تلویزیون مستعدترین فرد برای جذب پایگاه ایدئولوژیک بود، ناگاه فرمان را به سمتی چرخاند که بدنه وفادار یکپارچه به سمت احمدینژاد ریخت و او را با هاشمی به دور دوم فرستاد.
در انتخابات ۹۲ درحالیکه ۸ سال فعالیت در شهرداری تهران او را مستعد نمایندگی گفتمان کارآمدی کرده بود با مشورتهای غلط به سمت گفتمان آزادیهای اجتماعی رفت و با حمله گازانبری روحانی انتخابات تعیینتکلیف شد! همانگونه که پیشتر گفتیم همه اینها نمونههایی از مشورت غلط بود که تا اسفند ۱۴۰۲ و بستن یک لیست ضعیف با پیشفرضهای غلط ادامه داشت.
قسمت سوم «صندوقچه انتخابات: به مرور برخی مناظرهها و مستندهای انتخاباتی محمدباقر قالیباف پرداخته است. قسمت اول و دوم این مجموعه را در سایت فرهیختگان ببینید.