انجمن اقتصاد ایران در بیانیه ای تبیینی خطاب به کاندیداهای ریاست جمهوری، در ابتدا چالشهای اساسی اقتصاد ایران را برشمرده، سپس علل، ریشهها و راهحلها برای رفع موانع توسعه کشور را در سه سطح تصمیمگیری ارائه داده است.
در این بیانه آمده است:
اینک که بار دیگر در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری قرار داریم، انجمن اقتصاد ایران بنا بر رسالت ذاتی و حرفهای بر خود وظیفه میداند که برخی از مهمترین مشکلات و چالشهای ریشهای اقتصادی کشور را گوشزد کرده و از رئیس جمهور آینده بهعنوان عضوی مهم از مجموعه حکمرانی کشور و عالیترین نماینده و منتخب رأیدهندگان، بخواهد با ارتقای بینش و فهم صحیح اقتصادی، دریافت مشاورههای تخصصی سطح بالا و نهایتا اتخاذ تصمیمات و سیاستگذاری علمی-تخصصی، رفع موانع در مسیر رشد و توسعه اقتصادی کشور را وجهه همت خود قرار دهد. این متن مختصر، فارغ از جناحبندیها و آرایشهای سیاسی، میکوشد تصویری کلی از اهم چالشها و مشکلات اصلی اقتصادی، علل و ریشهها و مصادیقی از سیاستها و راهحلها برای هدایت کشور به مسیر توسعه و پیشرفت اقتصادی را ترسیم کرده و فعلا بدون ورود به تحلیل جزئیات و تدقیق در اولویتها، به مسیر کلی سیاستگذاری و تصمیمگیری در سه سطح حکمرانی برای رفع چالشها و نیل به رشد اقتصادی مطلوب، اشاره کند. باشد که چنین اقداماتی زمینه را برای متعهد کردن رئیسجمهور منتخب به حرکت در مسیر توسعه و سربلندی ایران هموارتر سازد.
الف) اهم چالشهای نمایان اقتصاد ایران
- رشد اقتصادی پایین و پرنوسان که سبب افت شدید درآمد سرانه کشور نسبت به رقبای منطقهای و جهانی شده است؛
- تورمهای بالای مزمن و بعضاً روبه افزایش در کنار کاهشهای شدید و پیاپی ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم؛
- کمیت و کیفیت پایین اشتغال و اشتغالزایی؛
- معضل روابط مستحکم بینالمللی و بهرهگیری از آن در خدمت رشد اقتصادی و رفاه؛
- شکلگیری کانونهای قدرت و ثروت که سد راه اصلاحات و سیاستگذاری صحیح اقتصادی شده و به انحراف انگیزهها و ناهنجاریهای اجتماعی میانجامد؛
- تهیه و تدارک ناکارا و ناکافی کالاها و خدمات عمومی؛
- ناترازی عرضه و تقاضای انرژی در قیمتهای موجود و نزدیک شدن به بحران انرژی؛
- بالا بودن هزینههای مبادله منتج به اتلاف منابع و کاهش رفاه؛
- بیثباتی اقتصاد کلان، تشدید نااطمینانی، پیشبینیناپذیری اقتصاد و انتظارات تورمی؛
- پایین بودن نرخ پسانداز، تشکیل سرمایه و طبعا سرمایهگذاری و مستهلک شدن سرمایههای فیزیکی و زیرساختها؛
- هشدارآمیز شدن روند تشکیل و رشد و ارتقای سرمایه انسانی؛
- فقدان نقش بایسته تجارت الکترونیک، دولت الکترونیک، فضای مجازی و اکنون هوش مصنوعی در مسیر توسعه؛
- نرخ مشارکت پایین اقتصادی خصوصاً برای نیروی کار زنان کشور؛
- روند افزایشی خروج سرمایه انسانی و مادی از کشور؛
- فرصتهای نابرابر رقابت برای عاملان اقتصادی؛
- مواجهه فعالان اقتصادی با فقدان شفافیت بایسته و عدم تقارن اطلاعات؛
- بهرهوری پایین نیروی کار و سرمایه و مسیر ضعیف ارتقای تکنولوژی در کشور؛
- کاهش اعتماد شایسته عمومی و فقدان همراهی بایسته با سیاستگذار؛
- افزایش نابرابری در ثروت؛
- وجود نارساییهای بحرانی در شاخصهای زیست محیطی، در خطر بودن منابع آبی کشور و سطح بالای آلودگی هوا منتج به تهدید سلامتی شهروندان؛
ب) برخی علل و ریشهها
- ضعف در سیاستگذاری و حکمرانی عمومی و اقتصادی و رجوع به پاسخها و روشهای منقضی برای مسائل جدید؛
- احاطه دیدگاه شبهعلمی، شبهمصلحتگرا و خاص بر اداره کشور و تشخیص، اولویتبندی و حل مسائل بر این مبنا؛
- ایجاد نهادهای ضد توسعهای در ساختار کلی و اقتصادی کشور و اعمال قدرت در جهت منافع سیاسی و گروهی و نه منافع اقتصادی عموم مردم؛
- فقدان دید بلندمدت در اداره کشور؛
- فرایند تودرتوی تصمیمگیری در کشور، هماهنگی ضعیف دستگاههای حکومتی و در بسیاری از اوقات موازیکاری، تحمیل تکالیف زاید و حتی زیانبار بر دوش دولت و عدم پاسخگویی، ضد و نقیض عمل کردن و تعارض منافع؛
- فشار تحریمها و عدم تعامل اقتصادی منفعتگرا با کشورهای صنعتی و اقتصادهای پیشرو و در بسیاری از موارد خودانزوایی و خودتحریمی، که نهایتا ریسک و نااطمینانی اقتصادی را افزایش داده، سبب خروج سرمایه و عدم جذب سرمایهگذاری خارجی شده، ارتقای تکنولوژی را محدود کرده و نهایتا مانع رشد تولید و درآمد سرانه شده است؛
- نظام انگیزشی نامناسب، پاداشدهی نامتناسب به عوامل تولید نیروی کار و سرمایه، تخصیص ناکارای منابع و نتیجتا خروج سرمایههای انسانی و مادی از کشور؛
- ساختار اقتصاد رانتی و دولت رانتیر، توزیع نامناسب و ناعادلانه رانت منابع و عدم بهرهگیری برای رفاه عمومی مردم؛
- تخصیص غیربهینه منابع طبیعی که مانع رشد اقتصادی پایدار و رفاه بلند مدت شده است؛
- مداخلات بیحدوحصر دولت در اقتصاد و غیرکارا بودن آن که باعث افزایش شدید بهای تمام شده کالاها و خدمات عمومی شده است؛
- ناترازیهای متعدد مالی و حقیقی به ناترازی بودجه ختم شده و وجود بودجههای پنهان و تکلیفهای متعدد که باعث کسریهای مداوم پایدار شده و به علت وجود صاحبان قدرتمند ردیفهای بودجه، اصلاح آن نیز سخت شده است؛
- وجود خزانههای متعدد و جریانهای مالی خارج از بودجه که انسجام بودجه عمومی را تضعیف کرده است. این تعدد و پراکندگی خلاف قانون اساسی و عامل مهم عدم امکان اجرای سیاستهای مالی است و باید تمام جریان مالی بخش عمومی از مسیر خزانه واحد انجام شود؛
- عدم اتقان و استواری بر وعدهها و سیاستهای اعلامی که منجر به عدم باورپذیری دستگاههای سیاستگذاری از طرف مردم و عاملان اقتصادی شده است؛
- ضعف و ناکارایی نظام آماری کشور در جهت کمک به تحلیلهای علمی، برنامهریزی و پیشبینیها؛
- عدم حرکت به سوی رقابتپذیری و آزادی اقتصاد و دخالتهای روزافزون دولت که عامل ایجاد رانتهای نامولد، هزینههای مبادله بیشتر، انحراف انگیزهها و موجد فرصتهای نابرابر شده است؛
- بزرگ شدن بخش شبهعمومی ناکارا در قالب شرکتهای شبه خصوصی-دولتی و شرکتها و موسسات وابسته به حاکمیت که فرصت رقابت از بخش خصوصی واقعی را گرفته، منابع مالی را میبلعند و به منابع بودجه کمک چندانی نمیکنند؛
- ضعف شدید در حاکمیت قوانین، تسلط سلیقهمحوری، بیثباتی مصوبات و عدم استقلال و برابری همه در مقابل قانون که فرصتها را از عامه مردم سلب کرده، هزینه مبادله را افزایش داده و از انگیزه فعالیت و تولید کاسته است؛
- ناکارا بودن عملکرد زیرسیستمهای اقتصادی مثل تامین، تولید، توزیع، مالیات و یارانه، مالی، بانک و پولی، تامین اجتماعی، بازنشستگی، بیمه، گمرک، تامین مالی، بورس؛
- ناکارا و بیکیفیت بودن بوروکراسی اداری، در حالیکه نیاز به کیفیت خوب بوروکراسی اداری به مثابه حلقه اتصال چابک حکمرانی خوب و میدان عمل است؛
- مساواتگرایی صرف بدون توجه به بهرهوری و ایجاد مطالبه و انتظار دستیابی به رفاه بدون سرمایهگذاری، کار، تلاش و بهرهوری که به کاهش سرمایهگذاری برای رشد تولید و بزرگ شدن اقتصاد ملی و فشار به تولیدکنندگان، صنعت و سرمایهگذاری به نفع افزایش موقت مصرف در کوتاه مدت منتج شده است و خطر زوال اقتصادی را تشدید میکند؛
انحراف دولتها از برنامهها و بودجهها و بیخاصیت کردن برنامههای توسعه در حالیکه این برنامهها به برنامه فعالان اقتصادی سمت و سوی سرمایهگذاری و جهت میدهند.
ج) اقدامات و مسیر حرکت جهت رفع تدریجی این چالشها در سه سطح تصمیمگیری نهادی
انتظار است دولت چهاردهم و دولتهای بعد از آن برای رفع چالشهای فوق، با اتخاذ رویکردی بلندمدت، ایجاد زمینه مساعد داخلی و بینالمللی برای رشد اقتصادی با همراهی مجموعه عناصر حکمرانی، سیاستگذاری صحیح اقتصادی، پرهیز از اقدامات مخرب یا تمرکز بر سیاستهای بلااثر و همچنین ایجاد هماهنگی مناسب در سطح دولت و دو سطح دیگر حاکمیتی، میدان و بستر لازم برای گشودن مجدد راه توسعه کشور را فراهم آورد. در اینجا برخی از سیاستگذاریهای ضروری در سه سطح نهادی، مورد اشاره قرار میگیرد:
سطح ۱- سیاستها و اقدامات بنیانی فرا قوهای و منتسب به مجموعه حکمرانی برای رفع ریشههای بنیانی مسائل اقتصادی
- رفع تحریمها و لزوم تعامل بیشتر با اقتصادهای پیشرو در جامعه بینالمللی و پرهیز از خودتحریمی برای جهش تولید؛
- اولویت داشتن اقتصاد، رشد و معیشت مردم در عمل و تنظیم و همراهی سیاسی و هماهنگسازی همه اجزای قدرت کشور در جهت اهداف کلیدی اقتصادی؛
- اصلاح بودجه خصوصا انتقال بودجه پنهان و تکلیفهای فرا بودجهای به سند واحد مالی دولت، در جهت رفع ناترازی با همراهی گروههای سیاسی، اجزای مجموعه حکمرانی، صاحبان ردیفهای بودجه و مردم؛
- کاهش فساد به مثابه پاشنه آشیل سیاستگذاری موفق؛
- تنشزدایی داخلی بین گروههای سیاسی، پذیرش آنها و تعدیل چنددستگی اجتماعی و شرایط قطبیشده؛
- توجه به خواستهها و آزادیهای اجتماعی مردم و پرهیز از تکصدایی برای همراهی در برنامههای توسعه، مشارکت و پذیرش موقت برخی دشواریها؛
- احترام و تقویت سرمایههای اجتماعی کشور برای همراهسازی مردم در هنگام اجرای سیاستهای سخت اصلاحی؛
- ارتقاء کیفیت حکمرانی با تجدید نظر در نهادهای تصمیمگیر، موازی کاریها، تحمیل تصمیمات بر دولت و پاسخگویی؛
سطح۲- اقدامات مربوط به تعامل دولت با دستگاههای حاکمیتی خارج از دولت
- شناخت بدنه حاکمیت و نهادهای موازی و امکان ارتباطگیری قوی و توانایی مذاکره و تاثیرگذاری و همراستایی برای حرکت در مسیر توسعه کشور؛
- حرکت به سمت متعادل کردن سهم شرکتهای شبه خصوصی-دولتی به نسبت بخش خصوصی واقعی، ساماندهی، قانونپذیر و پاسخگو کردن آنها؛
- تلاش برای اصلاح موادی از قانون اساسی با هدف ارتقای جایگاه بخش خصوصی رقابتی و حذف اقتصاد عمومی شبهدولتی رانتی و وابسته به ارگانها و نهادهای حاکمیتی؛
- منتفی کردن معافیتهای مالیاتی بر اساس اصل عدالت مالیاتی و کمک به افزایش کارآیی؛
- ایجاد خزانه واحد که تمام جریان مالی بخش عمومی از مسیر خزانه واحد انجام شود به مثابه مقدمه ضروری امکان اجرای سیاستهای مالی؛
- ایجاد فرصتهای برابر و حذف مجوزها، بالا بردن درجه آزادی و رقابتیسازی اقتصاد با همراهسازی همه دستگاههای حکمرانی؛
- حرکت به سمت حاکمیت قانون و برابری دستگاههای حکومتی و بخش خصوصی و مردم در مقابل قانون، در جهت ارتقای انگیزه و امنیت فعالیت اقتصادی؛
- اقناع دستگاههای حاکمیتی نسبت عدم تحمیل تصمیمات به دولت و همراهی آنها در این زمینه
سطح ۳- اقدامات در سطح تصمیمگیری در قوه مجریه و هماهنگیهای اجرایی لازم در سطوح حکمرانی
- تشکیل تیم قوی و هماهنگ با بکارگیری عناصر قوی و متمرکز روی استراتژی توسعه؛
- تعامل اثرگذار در جهت رشد و توسعه اقتصادی در چندین سطح: با دنیای خارج، با داخل و سایر اجزای مجموعه حکمرانی، با گروه های سیاسی، با مردم و گروههای اجتماعی مختلف که برایند آن به ارتقای اقتصاد و تشکیل سرمایه اجتماعی کمک کند.
- اتکا تصمیمات به علم و دانش همه متخصصان موجود، مشورتپذیری تخصصی و اتکا به بدنه کارشناسی کشور؛
- اصلاح نظام مالی دولت (شامل بازبینی هزینهها، اصلاح ناترازی بخشها و زیرمجموعه مالی دولت، رابطه بودجه با نفت، نظام مالیاتی، نظمبخشی رابطه با شرکتهای بزرگ شبهخصوصی، شرکتهای حاکمیتی و شرکتهای دولتی با بودجه و سیستم پولی کشور، نظم دهی به بدهیهای دولت و اصلاح نظام یارانهها و ...)
- اصلاح نظام تامین مالی (شامل بانکها و نظام پولی، بازار سرمایه؛ بیمهها و صندوقهای تامین اجتماعی و بازنشستگی)؛
- تجدید نظر بنیادی در قوانینی و رویههایی که بخش پولی و بانکی را تابع بخش بودجهای و هزینهای دولت نموده با عنایت به استقلال بانک مرکزی، پشتیبانی انضباط مالی از سیاستها و انضباط پولی برای کاهش تورم، چنانکه شرایط موجود امکان تنظیم و اجرای سیاستهای پولی را منتفی کرده است؛
- ایجاد بازار ارز یگانه و رفع فساد و ناکارآیی ناشی از ارزهای چند قیمتی؛
- با توجه به توصیه به کاهش مخارج دولت برای کنترل تورم، مشروط به آن میتوان سیاست مالی انبساطی با کاهش مالیات و بار مالیاتی اقشار متوسط و بنگاههای کوچک را اجرا کرد؛ همچنین مجلس محترم جهت پیشگیری از واگرایی بدهیهای دولت، سقف حداکثری کسری واقعی بودجه را مشروط به حصول رشد واقعی اقتصادی متناسبی تعیین و الزامآور کند. در این صورت ابزارهای تامین مالی با بازارهای بدهی کارکرد خواهند داشت.
- پرهیز از مداخلات مستقیم قیمتی و کاهش دخالتهای بیجا و ضد انگیزشی، که شکاف بین تولید و مصرف و قیمتها را افزونتر کرده و در ادامه زنجیره باطلی از دخالتهای بیشتر و پرهزینه را به همراه دارد و بعدتر برای اصلاح این روند به جراحی سخت و غیر قابل تحمل نیاز خواهد شد؛
- پرداختن به وظیفه تنظیمگری دولت و ایجاد زمین بازی مناسب برای فعالان اقتصادی و فعالیت آنها؛
- مدیریت بهتر توزیع رانت، اصلاح تدریجی قیمتها، یارانههای مصرفی و قیمت حاملهای انرژی و استفاده شایسته از منابع طبیعی برای پشتیبانی از تولید ملی؛
- ارتقاء کیفیت بوروکراسی اداری؛
- رفع جمیع موانع تجاری و زمینهسازی برای سرمایهگذاری مالی و سرمایهگذاری مستقیم خارجی؛
- برنامه عملی تدریجی برای کاهش فساد با اصلاح ساختارها؛
- ارتقاء بهرهوری نیروی کار و سرمایه؛
- حاکمیت شایستهسالاری واقعی در عمل در انتخاب مدیران و کارمندان و البته در گماردن پستهای مدیریتی و سیاسی؛
- رقابتی سازی اقتصاد و کاهش مجوزها و حرکت به سمت کاهش رانت و رانتجویی؛
- اعتمادسازی با تعهد، وعدههای عملی شونده، ایجاد شفافیت و پاسخگویی؛
- اولویتبندی اهداف بر اساس این آگاهی که همواره بده بستان بین اهداف اقتصادی وجود دارد و سیاستمدار باید بتواند با قید محدودیت منابع، تصمیم بهتر را اتخاذ کند؛
- آگاهسازی عمومی در جهت اینکه رفاه پایدار با بهرهوری بیشتر حاصل میشود و نه با توزیع رایگان و همگانی رانت، چرا که تولید سرکوب و نهایتا رفاه بلندمدت کاهش و اقتصاد رو به زوال میرود؛
- ایجاد شفافیت و پاسخگویی با نهادسازی قوی، متعهد ماندن بر وعدههای خود و استفاده از روایتهای صحیح در جهت برگرداندن اعتماد عمومی و همراهی مردم به مثابه یکی از رموز موفقیت دولتها؛
- برنامه ریزی برای کاهش فقر از طریق افزایش تولید، بهرهوری و کاهش تورم و پرهیز از تکیه صرف بر کمک های یارانهای و تن دادن به کسری بیشتر بودجه، چاپ پول و تورم و دچار شدن به دور باطل کنترل و کاهش فقر
- تقویت ارزش پول ملی با انضباط مالی، سیاست پولی-ارزی مناسب و افزایش تولید و رشد اقتصادی
- برنامه ریزی در جهت حفاظت از محیط زیست با اولویت احیاء منابع آبی کشور؛
- توجه اساسی به معضل فقر و نابرابری و عقبماندگی مناطق حاشیهای کشور در مناطق شرق، جنوب و غرب کشور که نه تنها از زاویه عدالت بلکه از نظر پیآمدهای سیاسی و خطرکردهای استراتژیک نیز حایز اهمیت است؛
انتظار است کاندیداهای محترم در مبارزه انتخاباتی خود با اذعان به وقوع اشتباهات اقتصادی و غیراقتصادی دو دهه گذشته که با افتادن به دام تحریمها، تشدید گردید، آمادگی خود را برای رفع موانع توسعه از طریق التزام نسبت به رفع این اشتباهات و طراحی برنامه اقتصادی کارامد بر اساس اصول علمی و مبتنی بر مشاورههای تخصصی اعلام کنند و اهم اهداف معین اقتصادی خود و شیوههای نیل به آن را مشخص و تبیین کرده، نهایتا روشی سنجشپذیر برای تسهیل نظارت عمومی و تخصصی بر میزان موفقیت اقتصادی دولت خود و نظام پاسخگویی به جامعه عرضه کنند.
انجمن اقتصاد ایران به عنوان تشکل علمی- تخصصی باسابقه و حرفهای استادان اقتصاد و اقتصاددانان کشور آمادگی دارد جلساتی با هر کدام از کاندیداهای ریاست جمهوری در جهت فراهم آوردن فرصتی بی بدیل برای ارائه برنامههای اقتصادی هر کاندیدا، و استماع مستقیم دیدگاههای تخصصی اقتصاددانان کشور برگزار نموده و در حضور اقتصاددانان و کاندیداها، مشکلات، چالشها و راهحل های اقتصادی را به بحث و تبادل نظر بگذارد تا حسب رسالت تخصصی و مسئولیت اجتماعی خود زمینه لازم برای کمک به طراحی برنامه گذار از مشکلات و بحران اقتصادی را برای کاندیداهای محترم، رئیس جمهور آینده و نهایتا آحاد ملت عظیمالشان ایران فراهم آورد.
به امید روزهای بهتر و آبادانی ایران عزیز
انجمن اقتصاد ایران (انجمن اقتصاددانان ایران سابق)
19 خرداد 1403