چگونه مطالبه صریح رهبر انقلاب درباره انتخابات پرشور و رقابتی که منجر به دولت قوی می‌شود، اجرایی است؟
  • ۱۴۰۳-۰۳-۱۰ - ۰۹:۴۸
  • 10
بازگشت به راهبرد مشارکت حداکثری
بازگشت به راهبرد مشارکت حداکثری

محمد زعیم‌زاده، سردبیر: از صبح امروز یال شرقی خیابان فاطمی خبرسازترین خیابان ایران است. پرواز تلخ اردیبهشت ساختمان سیمانی وزارت کشور را هم غافلگیر کرده است. حالا یک سال زودتر زوم دوربین‌ها و صف بی‌نوبت میکروفن‌ها میهمانش شده‌اند. قرار است چهار روز سرنشینان عقب ماشین‌های شیشه‌دودی ترافیک را آن حوالی سنگین کنند و این یعنی شروع یک فرآیند نفس‌گیر و سرنوشت‌ساز. انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم جوری که هیچ‌کس پیش‌بینی نمی‌کرد شروع شده است. از امروز بازی نام‌ها شروع می‌شود و کمتر از یک ماه دیگر ایران نهمین رئیس‌جمهورش را می‌شناسد. اما کشور در چه شرایطی وارد یک انتخابات پیش‌بینی نشده می‌شود؟ به نظر می‌رسد از منظر اجتماعی، سیاسی و سیاست خارجی کشور، انتخابات اخیر شش خصلت منحصربه‌فرد دارد.
نخستین نکته شرایط جدید، شوکه شدن جامعه از پرواز اردیبهشت است. یک سوگ جمعی و عمومی به‌خاطر رئیس‌جمهوری که در حال انجام وظیفه به شهادت رسیده آثار مهمی روی جامعه گذاشته که باید میزان و عمقش مطالعه شود اما حتما کسی نمی‌تواند اصل اثر را منکر شود. بخشی از این شوک به‌خاطر اصل سوگ است که در جوامع شرقی خصوصا در آیین ایرانی آثار روحی و معرفتی دارد و بخش مهم‌تر آن به شکل ماجرا و ویژگی‌های فردی جناب رئیسی، آقای آل‌هاشم، و... برمی‌گردد. سوگ جمعی در برداشت اول احتمالا باید جامعه را به لحاظ کنشگری پرشورتر و البته اخلاقی‌تر کند. البته فضای سیاسی یک ماه آینده منتهی به انتخابات، همان‌طور که از این سوگ اثر می‌پذیرد می‌تواند بر آن اثر هم بگذارد.
دومین نکته، وضعیت شکاف‌های اجتماعی برجامانده از وقایع 1401 است. بخشی از این شکاف‌ها ناظر به تغییر زیست جهان طیفی از ایرانیان است که در کوتاه‌مدت پرشدنی نیست، اما آن قسمت که به نارضایتی‌های اقتصادی و فرهنگی مرتبط است همان‌گونه که در انتخابات اسفندماه موثر بود، در این انتخابات هم وجود دارد. فرضی که می‌گوید ترمیم بخشی از این شکاف‌ها در کوتاه‌مدت با فضای پسااردیبهشت حل‌شدنی است به‌راحتی قابل آزمون نیست اما از سوی دیگر پیمایشی‌هایی که از افزایش احتمالی مشارکت انتخاباتی خبر می‌دهند این فرضیه را تقویت می‌کنند.

سومین نکته، زود برگزار شدن انتخابات است که غیر از فضای عمومی، گروه‌های سیاسی و مراجع فکری و اجتماعی را هم تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. پروژه‌های سیاسی که باید یک یا پنج سال بعد شروع می‌شد، حالا باید 30 روزه جمع شوند. این تکانه در فضای سیاسی گروه‌ها را به تلاطم انداخته است. حداقل تا روز اعلام نتایج صلاحیت‌ها احتمالا تمامی گروه‌های سیاسی از مشارکت در انتخابات خواهند گفت. حتی فردی مثل آقای خاتمی که در انتخابات اسفند ماه تا 11 شب با خودشان کلنجار رفت و آخر هم رای نداد، امروز پشت‌صحنه انتخابات چراغ خاموش و موتور روشن در حال ترغیب افراد به ثبت‌نام است.

نکته چهارم، موقعیت خاص منطقه‌ای و شرایط ایران و اسرائیل است که در فروردین ماه برای اولین بار درگیری را از منطقه قرمز خارج کردند. این کش‌وقوس که با پاسخ صریح و قاطع ایران فیصله پیدا کرد، مکانیسم و فرآیند تولید قدرت در ایران را وارد فرآیندی کرد که برگشت‌پذیر نیست. اکستریم شدن مواجهه منطقه‌ای ایران حتما در سیاست داخلی هم اثربخش است. هم از منظر حاکمیت هم از منظر بخش مهمی از مردم، دولت جدید با هر دیدگاهی باید آمادگی همراهی و همداستانی با این فرآیند را داشته باشد و نسخه‌های سال‌های دهه‌های 70 و 80 پاسخ معتبری به شرایط کنونی نیست.
نکته پنجم، ملاحظات انتخابات آمریکا است. به درست یا غلط نگاه بخشی از جامعه ایرانی به نتایج انتخابات آبان ماه در آمریکا هم هست و این اتفاق روی انتخابات آتی ایران هم تاثیر می‌گذارد. نوع مواجهه دولت دوازدهم -حدفاصل سال‌های 96 تا 99- با ترامپ بخشی از تجربه زیسته‌ ایرانیان است و این احتمال مهمی است که هر دولتی در ایران بر سر کار بیاید باید برای آن برنامه جامع اقتصادی، سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک داشته باشد تا مبادا آن شرایط تکرار شود.
نکته ششم، درز خبر مذاکرات غیرهسته‌ای بین ایران و آمریکا در عمان است، خبری که قبل و بعد از 31 اردیبهشت منتشر شد و تکذیب نشد. باز بودن کانال گفت‌وگو در دولت سیزدهم بدون رسانه‌ای کردن آن از یک منظر مهم اهمیت دارد و آن این است که اگر منافع ایران اقتضا کند در هر دولتی امکان گفت‌وگو یا تعطیلی گفت‌وگو وجود دارد و این خیلی به دولت‌ها ربطی ندارد، بلکه به منافع ایران و اراده طرف مقابل مربوط است. پس پز مذاکره و شعبده حل مشکل معیشت چیزی نیست که در انتخابات آتی، گروه یا جریانی بتواند دوباره آن را به مزایده بگذارد.
با ذکر این شش نکته انتخابات متفاوتی حداقل از دو منظر پیش روی ماست. منظر اول تغییر الگوی مشارکت است. شوکه بودن فضا از شهادت آقای رئیسی و همزمان وجود برخی شکاف‌های باقی‌مانده از وقایع 1401 سبب می‌شود الگوی مشارکت در این انتخابات با هیچ‌کدام از انتخابات‌های قبل این‌همانی نداشته باشد. به نظر می‌رسد بخشی از جامعه در حالت بیم و امید است و ممکن است در صورت وجود یک آرایش معقول در انتخابات یخ مشارکت نکردن را بشکند.
این اتفاق بعد از سه انتخابات با مشارکت زیر 50 درصد اهمیت ویژه‌ای دارد. رهبری انقلاب که در انتخابات مجلس دوازدهم روی چهار راهبرد سلامت، امنیت، رقابت و مشارکت تاکید کرده بودند، در سخنان پس از انتخابات بر تحقق دو مطالبه آخر تاییدی ندادند. این نشان می‌دهد چنین انتخاباتی از منظر منطق مردم‌سالاری دینی مورد تایید قطعی نیست و با استانداردهایی که انقلاب اسلامی روی آن تاکید کرده است فاصله دارد. تاکید روی مشارکت، همچنین بطلان‌بخش ایده‌هایی است که با تقیه یا بی‌تقیه معتقدند یا از اساس حضور مردم مساله اولویت‌داری نیست یا امکان تحقق کارآمدی از مسیری جز حضور مردم هم فراهم است. صاحبان ایده دموکراسی کنترل‌شده که از سوی بخشی از جریان تکنوکرات در دهه 70 مطرح شد یا ایده‌هایی که از منظر دینی در مشروعیت حکومت به مردم هیچ نقشی نمی‌دهند، مبلغان و منتفعان این گزاره هستند.
امید به اصلاح از مسیر صندوق و وجود یک انتخابات رقابتی، دو شرط لازم برای یک انتخابات با مشارکت قابل قبول است. با توجه به این نکته تحلیل الگوی رقابت اهمیت پیدا می‌کند. نکته دوم در انتخابات اخیر احتمال تغییر الگوی رقابت است. در همه انتخابات‌های قبلی مساله کانونی حول توصیف و ارزیابی وضع موجود و دولت مستقر شکل می‌گرفت؛ تراژدی اردیبهشت و فضای شکل‌گرفته حول آن، امکان تحقق چنین وضعی را تا حدودی سخت و پیچیده می‌کند.
با توجه به این پیش‌فرض‌ها ممکن است چهار آرایش انتخاباتی با صورت‌بندی در فضای سیاسی کشور طرح شود:
1- تک‌قطبی: یک احتمال که در گمانه‌ها مطرح و بعضا تجویز می‌شود حرکت به سمت یک رقابت از جنس دهه شصتی است. مدلی که تقریبا در سال 1400 هم انجام شد، اما پیشنهاد‌دهندگان این مدل رقابتی در پاسخ به دو سوال مطلوبیت و ممکن بودن معمولا بی‌جوابند. آیا این مدل در شرایط کنونی به فرض پاسخگویی در کوتاه‌مدت، در درازمدت و میان‌مدت ناترازی اجتماعی ایجاد نمی‌کند؟ سوال مهم‌تر این است که آیا اساسا در حال حاضر گزینه‌ای واقعی برای این سناریو موجود است؟
2- دوقطبی حداقلی: برخی معتقدند با توجه به شرایط پیچیده داخلی و خارجی و عدم امکان تغییر گفتمانی سنگین در دستگاه اجرایی که موجب تغییرات دفعی مخرب می‌شود، ایجاد یک دوقطبی حداقلی سناریوی مطلوب است. در این سناریو رقابت بین ادامه دولت فعلی که می‌تواند مدعیانی داشته باشد و اصولگرایان منتقد یا راست‌های سنتی صورت می‌گیرد.
3- چندقطبی حداکثری: در این سناریو، رقابت می‌تواند بین گزینه‌هایی چون اصولگرایان دولتی، اصولگرایان رادیکال، اصولگرایان منتقد دولت، کارگزارانی‌ها و اصلاح‌طلبان صورت‌بندی شود.
4-تبدیل انتخابات به محلی برای معرفی چهره‌هایی برای مسئولیت‌های دیگر در نظام: تشکیل کمپین برای کاندیداتوری برخی چهره‌های حوزوی فاقد تجربه اجرایی و تقنینی یا برخی افراد جوان‌تر با هدف تثبیت جایگاه وزارت، در این سناریو انجام می‌شود.
این سناریو‌ها هرکدام ذی‌نفعان و طرفدارانی دارد. از امروز ثبت‌نام‌ها شروع می‌شوند. این احتمال‌ها می‌توانست با ذکر چند نام شفاف‌تر نوشته شود. تکمیل این پازل بماند برای بعد از ثبت‌نام و تایید صلاحیت‌ها. اما سوال مهم این است کدام سناریو می‌تواند بین سطح قابل‌قبولی از مشارکت و انتخاب یک گزینه کارآمد، جمع بزند؟

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۳