دبیرکل خانه پرستار در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
در چندوقت اخیر خبرهایی مبنی‌بر استعفای دسته‌جمعی پرستاران شنیده شده است. در ابتدای ماجرا خبر یا شاید شایعه استعفای دسته‌جمعی پرستاران بیمارستان چالوس به گوش رسید. با وجود تلاش و پیگیری‌های «فرهیختگان» راهی برای دسترسی به پرستاران این بیمارستان پیدا نکردیم.
  • ۱۴۰۳-۰۳-۰۵ - ۲۳:۳۹
  • 00
دبیرکل خانه پرستار در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
آمار دقیقی از مهاجرت پرستاران نداریم
آمار دقیقی از مهاجرت پرستاران نداریم

زینب مرزوقی، خبرنگار گروه نقد روز: پس از خوابیدن موج خبر استعفای بیمارستان لواسان در فضای مجازی، یکباره خبری از استعفای جمعی پرستاران بیمارستان‌های دولتی در یزد، اصفهان، تهران و آبادان منتشر شد. با وجود پیگیری و دسترسی به برخی پرستاران شاغل در این شهرها، آنها حاضر به گفت‌وگو درباره شرایط و وضعیت موجود در جامعه پرستاری نشدند. اما برخی از آنها در گفت‌وگوهای کوتاه با «فرهیختگان» اذعان داشتند وضعیت معیشتی پرستاران در شأن جامعه پرستاری نیست و سیستم درمان به‌طورکلی «پزشک‌سالار» است، یعنی کادر درمان را به‌عنوان یک خانواده نمی‌بیند و میان پرستاران و پزشکان شاغل در یک بیمارستان، فرسنگ‌ها از لحاظ معیشتی فاصله است، مثلا مبلغ اضافه کار پرستاران 25 هزار تومان است و پرستاری با 15 سال سابقه کار دریافتی‌اش درنهایت 12 یا 13 میلیون تومان است و با این دریافتی گذران زندگی قطعا سخت خواهد بود. 
از چالش‌هایی که این روزها جامعه پرستاری درگیر آن هستند و البته مقامات مسئول وزارت بهداشت نیز مساله را شفاف نکرده‌اند، مهاجرت پرستاران است. هر از چند گاهی عددی از مهاجرت سالانه پرستاران شنیده می‌شود اما هیچ کس اعلام نمی‌کند منبع دقیق این عدد چیست؟ برخی مسئولان صنفی جامعه پرستاری ادعا می‌کنند دلیل مهاجرت پرستاران شرایط نامساعد معیشتی است و پرستاران در کشور دیگر ‌انگیزه‌ای برای مشغول شدن در بیمارستان‌ها ندارند، یعنی وزارت بهداشت هیچ‌گونه میل و رغبتی برای به‌کارگیری یا ماندن پرستاران ایجاد نمی‌کند. شاید بتوان گفت این حرف تا حدودی درست است؛ چراکه خود پرستاران نیز از وضعیت معیشتی موجودشان ناراضی‌اند و یکی از عوامل نارضایتی را وجود انواع قراردادها هنگام به‌کارگیری در بیمارستان‌ها می‌دانند؛ یعنی رابطه کاری موجودشان از اصلی‌ترین عوامل نارضایتی‌شان در این کار است. 
البته در این میان ناگفته نماند گاهی اوقات تعارض منافع در وزارت بهداشت، اجازه بهبود وضعیت برخی اعضای این خانواده را نمی‌دهد و شعار خود پرستاران این است که سیستم نظام سلامت از دهه‌های قبل پزشک‌سالار است. البته نمی‌توان به‌طور قطع این سخن را تایید کرد، زیرا چندسالی می‌شود که رزیدنت‌ها هم در وضعیت بد معیشتی و شغلی قرار دارند و هیچ همتی برای تغییر شرایط آنها از سوی مسئولان وزارتخانه وجود ندارد. علی‌ایحال «فرهیختگان» این بار سراغ مشکلات جامعه پرستاری رفته و با محمد شریفی‌مقدم، دبیرکل خانه پرستار درباره وضعیت پرستاران در کشور به گفت‌وگو نشسته است. یکی از ابهاماتی که شریفی‌مقدم به آن پاسخ داده مهاجرت پرستاران و عدد مطرح شده است. همچنین اخیرا شنیده می‌شود وزارت بهداشت برای جبران نیروی پرستاری در بیمارستان‌ها قصد دارد بهیار جذب و تربیت کند. با شریفی‌مقدم درباره این شایعه و چرایی عدم کارایی این طرح سوالاتی را مطرح کرده‌ایم. 

خبرهایی پیرامون استعفای دسته‌جمعی پرستاران بیمارستان‌های مختلف در چند وقت اخیر شنیده شده است. ماجرا چه بوده؟ خبرها در حد شایعه بوده یا واقعی است؟
ماجرای استعفاها واقعیت بوده اما اینکه چرا این اتفاقات می‌افتاد، مهم است. وضعیتی که الان پرستاران کشور ما دارند، به‌هرحال از منظر معیشتی و دریافتی وضعیت نامناسبی است. کارمندان دولت معمولا یک حقوق ثابت و مزایایی دارند اما پرستاران ما در میان کارمندان دولت پایین‌ترین حقوق را دریافت می‌کنند. طبیعتا شغل پرستاری، شغل پراسترس و سختی است. پرستار مرتب با عوامل بیماری‌های پرخطر روبه‌رو است. در دوره کرونا هم کشته‌شدگان بسیاری داشتیم. درنهایت این شغل به‌دلیل شرایطی که دارد منحصربه‌فرد است، مانند شیفت‌های نامتعارف و شرایط کاری ویژه. قصدم این است که بگویم این شغل، شغل منحصربه‌فرد، پرخطر و پراسترسی است. معمولا در دنیا برای چنین مشاغلی ‌انگیزاننده‌هایی ایجاد می‌شود تا نیروی پرستاری در این شغل باقی بمانند. اما این اتفاق در کشورمان نیفتاده و نه‌تنها پرستاری مانند سایر مشاغلی دولتی نیست، بلکه مانند سایر گروه‌های وزارت بهداشت نیز نیست و در دل نظام سلامت و وزارت بهداشت با وجود اینکه کار تیمی پیش‌می‌رود و این کار تیمی درمان و ارائه خدمات سلامت به مردم است، می‌بینیم در دل همین کار تیمی نیز عده‌ای از پزشکان که هیات‌علمی هستند مثلا 70 میلیون دریافت می‌کنند ولی پرستار شرکتی 12 یا 13 میلیون دریافت می‌کند. این دریافتی ثابت پرستار است. در نظام سلامت پرداختی‌های غیرثابت هم وجود دارند، مانند کارانه. قرار بود با اجرای طرح تعرفه‌گذاری، مقداری دریافت غیرثابت‌شان ترمیم شود تا اختلاف در پرداخت‌ گروه‌های مختلف پزشکی کمتر شود اما این اتفاق نیفتاد. ما اختلاف 100 برابری مثلا میان پرستار و یک جراح داریم. این درحالی است که پرستار و جراح هر دو همزمان درحال انجام کار تیمی هستند. اینها همه باعث شده دریافتی پرستاران کم باشد و کار سختی را هم پیش‌ببرند. پرستاران به شکل‌های مختلف از شغل پرستاری، مهاجرت داشته‌اند و توجهی هم به خواسته‌هایشان نشده. وقتی توجهی نشود، این ناراحتی به اشکال مختلف بروز و ظهور می‌کند. یکی از آنها بحث ترک شغل پرستارهاست؛ پرستاران شغل خودشان را رها می‌کنند. یک دسته دیگر هم تغییر شغل می‌دهند. بخشی از پرستاران می‌گویند اگر قرار است همین حقوق را بگیرم، پس بهتر است در آموزش‌وپرورش یا در قسمت ستادی وزارت بهداشت مشغول شوم. مهاجرت هم وجود دارد که آمار بالایی دارد. شما با هر بیمارستانی که تماس بگیرید، امکان دارد بخشی از پرستاران آن مهاجرت کرده باشند یا درحال آماده شدن برای مهاجرت باشند. مساله استعفای دسته‌جمعی نمادی بود از اعتراض جامعه پرستاری کشور. هرچند پیش از آن نیز استعفا و ترک شغل وجود داشته اما تا به این میزان نمود نداشته است. این تکنیکی برای اعتراض جامعه پرستاری کشور است. 
درباره مهاجرت پرستارها گفتید. پیش از این هم در رسانه‌های دیگر آماری از مهاجرت پرستاران ارائه داده بودید. این آمارها از کجاست؟
هیچ آماری وجود ندارد و نهادهای مختلف هم علاقه‌ای به انتشار این آمار ندارند. یک‌بار ما آماری منتشر کردیم. فردای آن روز  ما بازخواست شدیم  که این آمار را از کجا منتشر کرده‌اید؟به‌هرحال آمار بالاست. شما با هر بیمارستانی که تماس بگیرید، درصد بالایی از پرستاران آن رفته‌اند و درصد دیگری درحال آمادگی برای رفتن و مهاجرت هستند اما آمارها بالاست. یک‌بار من آمار سه‌هزار پرستار را اعلام کردم که نهادهای نظارتی از من پرسیدند طبق چه مدرکی این را می‌گویید؟ گفتم که هوا روشن است! این هم مدرک می‌خواهد؟ مدرک این مساله وجود دارد، مثلا سال گذشته بیش ازسه‌هزار نفر از سازمان نظام پرستاری «گود استندینگ یا همان تاییدیه نظام پرستاری» گرفته‌اند. گود استندینگ وقتی گرفته می‌شود که پرستاران می‌خواهند مهاجرت کنند. ضمن اینکه این عدد کف عدد مهاجرت پرستاران است. خیلی از کشورها حتی گود استندینگ نمی‌خواهند. مراکز کاریابی هم محل معتبری برای دریافت آمار مهاجرت پرستاران هستند. آمارها به نظر من همان سه‌هزار به بالاست. مسئولان باید پدیده مهاجرت را بپذیرند و واقعیت آن را انکار نکنند. به‌هرحال پدیده‌ای است که در نظام سلامت ما وجود دارد. پس از پذیرش است که می‌توان راه علاجی برای این پدیده پیدا کرد اما مسئولان صورت مساله را پاک می‌کنند و می‌گویند که نگویید پرستاران مهاجرت می‌کنند. این که نمی‌شود! مهاجرت پرستاران واقعیتی انکار‌ناپذیر است. با انکار مساله که پرستاران نمی‌مانند، می‌روند. متاسفانه فکر می‌کنند با پاک کردن صورت مساله مشکل حل می‌شود. درهرصورت مهاجرت یکی از مواردی است که پرستاران نارضایتی خود را بروز می‌دهند.
 
یکی از مسائلی که موجب نارضایتی پرستاران شده دسته‌بندی قراردادهای پرستاران تحت‌عنوان شرکتی، قراردادی، رسمی و... است. این را توضیح دهید. 
این مورد مرتبط با مساله امنیت شغلی پرستاران است و در دنیا بسیار اهمیت دارد و جزء اولیه‌ترین نیازهای یک شغل است؛ اینکه فرد اگر وارد شغلی شود، امنیت لازم را دارا باشد. اکنون در وزارت بهداشت حدود 12 نوع رابطه استخدامی میان وزارت بهداشت و جامعه پرستاری کشور داریم. یک دسته استخدام رسمی هستند که تعداد کمی از پرستاران را شامل می‌شود و حدودا از سال 92 دیگر استخدام رسمی نداشته‌ایم، پس از آن وزارت بهداشت، سیاستش بر شرکتی شدن و قراردادهای موقت تغییر کرد. از آن طرف هم به‌دلیل عدم استخدام رسمی، نیروهای رسمی روزبه‌روز تعدادشان کمتر می‌شود؛ چراکه هم تعداد قابل‌توجهی از نیروها درحال بازنشسته شدن هستند و هم اینکه استخدامی وجود ندارد. دسته‌ای دیگر از پرستاران قرارداد پیمانی دارند که طی تبصره 4 و 5 شرکتی 89 روزه تا یک ساله است. این نشان می‌دهد نظام سلامت با پرستاران قرارداد 89 روزه داریم تا سه ماه، 6 ماه و یک‌ساله. همچنین امر مهم دیگر این است که بیشترین قراردادهای ما با پرستاران شرکتی است، یعنی بیمارستان به‌طور مستقیم با پرستار قرارداد نمی‌بندد و پاسخگوی پرستار نیست و نیازش را به یک شرکت واسط می‌گوید. شرکت واسط پرستار را جذب می‌کند و در اختیار بیمارستان قرار می‌دهد. پرستار هم تا می‌خواهد به شرایطش معترض شود، بیمارستان می‌گوید به شرکت واسط مراجعه کنید و به ما مربوط نیست. به‌قول یکی از همکاران ما در بیمارستان دولتی 12 کارفرما داریم. این درحالی است که در بیمارستان خصوصی تنها مدیریت بیمارستان است. متاسفانه این واقعیت وجود دارد که امنیت شغلی بیمارستان‌های دولتی از بیمارستان‌های خصوصی کمتر است. در بخش خصوصی یک مدیریت وجود دارد که جوابگو است اما در بیمارستان‌های دولتی مدیریت پاسخگوی وضعیت حقوق و دریافتی پرستاران نیست. پرستار هم تا اعتراض می‌کند، بلافاصله قراردادش را فسخ می‌کنند یا به‌شکل دیگری با او برخورد می‌کنند. ماهیت قراردادهای موقت، یک ماهیت استثماری است و هدف‌شان نیز نهایت بهره‌کشی از نیروی پرستاری با کمترین حقوق و دستمزد و با کمترین پاسخگویی است. نتیجه این می‌شود که درنهایت ما بحران کمبود پرستار داریم و در بسیاری از بیمارستان‌های دولتی علی‌رغم آگهی به‌کارگیری نیروی شرکتی منتشر شده داوطلبی وجود ندارد. این امر به دلیل امنیت شغلی و حقوق و دستمزد پایین پرستاران است. 

ما در رسانه‌ها درباره وضعیت معیشتی پرستاران معمولا کلیشه‌هایی می‌شنویم. ساعت کار، اضافه کار یا دریافتی‌شان. اگر می‌توانید این را برای ما تشریح کنید. 
بیش از 40 درصد نیروهای پرستار ما نیروهای شرکتی هستند. نیروهای شرکتی حداقل دستمزد نیروی کار را می‌گیرند که با یک کارانه، معمولا 13 یا 14 میلیون دریافت می‌کنند. اکثریت همین رقم را دریافت می‌کنند. مابقی نیروهای تازه‌استخدام هستند که باز هم آنها رقمی مشابه این رقم دریافت می‌کنند. همچنین سنوات به نیروهای شرکتی تعلق نمی‌گیرد و پرستار شرکتی با 20 سال سابقه فرقی با نیروی تازه کار ندارد. مخصوصا این حالت عدم امنیت را قرار داده‌اند تا حقوق‌شان افزایش پیدا نکند اما استخدام رسمی که سنوات بالایی دارد؛ امکان دارد 17 یا 18 میلیون دریافت کنند که باز هم این عدد، عدد قابل‌توجهی نیست. وضعیت معیشتی همان مجموعه امکاناتی است که هم شامل پرداختی‌هاست و هم شامل مزایای مستمر و غیرمستمر است که درمجموع ارقام قابل‌توجهی ندارند. 

اخیرا مساله تربیت بهیار در دوره کم مطرح شده است. با همان شرح وظایف پرستاری و اجازه به ترجمه مدرک. موضع شما چیست؟ چقدر این خبر صحت دارد و وزارت بهداشت می‌خواهد چه کار کند؟
حقیقتا نمی‌دانم وزارت بهداشت می‌خواهد چکار کند. در همه رشته‌ها و نه‌تنها در پرستاری؛ مثلا در دوره جنگ پزشک هندی در کشورمان فعالیت می‌کرد. یا اینکه به دلیل کمبود پرستار در دهه‌های قبل، جمعیت قابل توجهی از پرستاران بیمارستان‌های کشور بهیار بودند. در هرصورت در دوران خودشان موثر بودند و در دوران دفاع مقدس بسیار برای خدمت به کشور کمک کردند. به تدریج، در تمام کشور سطوح تحصیلی در مشاغل مختلف افزایش پیدا کرد. شاید ما در دهه 60 یا 70 سالی هزار فارغ‌التحصیل پرستاری داشتیم و پرستار کم داشتیم. در ایام جنگ به خاطر داریم که بهیاری را توسعه دادیم تا زود نتیجه بگیریم که خروجی‌‌مان نیز همان بهیار بود که در جبهه‌ها و بیمارستان‌ها مشغول بود. اما در دهه 70 سیاست وزارتخانه؛ به خاطر دارم که به تدریج که دانشکده‌های پرستاری توسعه پیدا ‌کرد و اگر در آن دهه 30 الی 40 دانشکده بود، اکنون به بالای 200 دانشکده پرستاری رسیده است و تعداد فارغ‌التحصیلان پرستاری نیز در عرض 7 الی 8 سال گذشته، دو برابر شد؛ یعنی اگر به 10 سال پیش بازگردیم، شاید این فارغ‌التحصیلان سه برابر هم بود. اما این سوال وجود دارد که آیا به فارغ‌التحصیل بهیاری نیاز داریم؟ خیر. نیازی نداریم. نه ضرورت دارد و نه کاربرد دارد؛ چراکه امروزه با توجه به توسعه روزافزون بحث مراقبت‌ها در سطح جامعه، ایجاد بحث‌های تخصصی، ورود تکنولوژی و داروهای جدید و تجهیزات جدید، نشان می‌دهد ما پرستاران لیسانسی داریم که امکان دارد کارایی آنها کمتر شده باشد و همچنین این امکان وجود دارد نیاز باشد به سمت پرستاران متخصص برویم که این امر در دنیا متداول‌تر است. مثلا پرستار سی‌سی‌یو یا پرستار آی‌سی‌یو. البته در کارشناسی‌ارشدمان چنین گرایش‌هایی وجود دارد. بنا به این دلایلی که گفتم؛ بهیار کاربردی ندارد و اصلا بهیار استخدام هم نمی‌شود. شائبه‌اش البته وجود دارد. گاهی اوقات، در پاسخ به مطالبات پرستاران، سیستم پزشک‌سالار سعی می‌کند برخی از مسائل را مطرح کند. مثلا به خاطر دارم آقایانی که در دهه70 بودند، می‌گفتند که اگر پرستاران کار نکنند ما پرستاران شش‌ماهه تربیت می‌کنیم. یعنی جامعه پرستاری را تهدید می‌کردند.
این تفکر از آن دوره وجود دارد. در دهه90 و در طرح تحول نظام سلامت بحث بهیاری یک‌ساله و بحث تربیت پرستار بیمارستانی را پیش کشیدند. در تربیت پرستار بیمارستانی، آموزش را از کلاس و دانشگاه به بیمارستان می‌کشانند. این دیدگاه‌ها‌ در یک راستاست و دیدگاه‌های پزشک‌سالارانه‌ای است که از تفکرات بهره‌برداری از نیروی کار است. مثلا پرستار بیمارستانی در زمانی که خودم قائم‌مقام سازمان بودم؛ اجازه ندادیم چنین اتفاقی بیفتد. یعنی معاونت آموزشی وزارتخانه و بورد آموزشی وزارتخانه، مجوز دادند ولی ما سازمان نظام پرستاری جلوی آن طرح را گرفتیم. طبق آن طرح، هر بیمارستانی بدون کنکور می‌توانست از دیپلم دانشجوی پرستاری جذب کند، خودش تربیت و خودش هم فارغ‌التحصیل کند. این نیروها چون مدرک‌شان خارج از کشور اعتبار ندارد، مجبور می‌شوند در اینجا به هر شرایطی تن دهند. مثلا بیمارستان خصوصی از دیپلم دانشجو برای تربیت می‌گیرد. طبیعی است که از همان دوران دانشجویی قرار است فرد را استثمار کند. استثمارشان به چه شکل است؟ همان‌طور که در دوره دانشجویی، کار دانشجویی متداول است، از آنها کار می‌کشد و خب می‌گوید که دانشجو هستند و حداقل‌ترین شرایط قانون کار هم برایشان به حساب نمی‌آید. بعد هم فارغ‌التحصیل شود، مدرکش فقط در همان بیمارستان ارزش دارد و حتی در بیمارستان بغل‌دستی هم ارزش ندارد. این طرح بهیاری -ضمن احترام به همکاران بهیارم که همچنان تعداد کمی بهیار در کشور داریم- طرح بهیار دنباله همان تفکر سیستم پزشک‌سالار است در جواب به اینکه اکنون بیمارستان‌ها خالی از پرستار است. نگاه سیستم به گروه بهیار این است که سطح‌شان از لحاظ علمی پایین‌تر است و توقع‌شان هم کمتر. به همین دلیل مطالبات کمتری نسبت به پرستاران دارند. بنابراین می‌توان از آنها بهره‌کشی بیشتری هم داشت. 
در دوره‌ای از تاریخ، کمبود پزشک به قدری بود که ما پزشک از هند داشتیم. اما اکنون نه‌تنها کمبود پزشک عمومی نداریم و پزشک هندی هم وجود ندارد، بلکه مردم برای تشخیص بیماری خود مستقیم به پزشکان متخصص مراجعه می‌کنند. این نشان می‌دهد که سیستم درمان در جهان به سمت درمان تخصصی درحال حرکت است. حالا این طرح به نظرم، جهتی برای انحراف جامعه پرستاری از مطالبات‌شان است. اینکه اگر شما نیایید، حالا می‌توانیم بهیار یکساله تربیت کنیم. این نشان می‌دهد که به‌جای جواب مناسب به جامعه پرستاری، طرح‌هایی از این دست را مطرح می‌کنند. اطلاعی ندارم که چه کسی پیگیر اجرایی شدن این طرح است؛ اما شایعه نیست. ولی به نظر من این طرح، ناشی از تفکری است که می‌خواهد نیروی ارزان با سطح پایین وارد سیستم درمان کند. درحالی که کارایی پرستاران لیسانسه‌مان هم باید به‌روزرسانی شود. اما اجازه چنین کاری را نمی‌دهد. علی‌رغم اینکه ما 12 هزار فارغ‌التحصیل پرستاری در سال داریم اما سیستم وزارت بهداشت از جذب این تعداد فارغ‌التحصیل عاجز است و مسائل انحرافی را مطرح می‌کند. 

یعنی شما می‌گویید فارغ‌التحصیلان پرستاری ما به اندازه هستند؟
خیلی بیشتر از اندازه است. ما سالانه حدود 12 هزار فارغ‌التحصیل پرستاری داریم. 10 سال گذشته، 100 هزار پرستار فارغ‌التحصیل شده‌اند. چقدر جذب شده‌اند؟ نهایتا30 هزارتا. یعنی ما الان حدود 70 هزار پرستار بیکار داریم. پس ما مشکل کمبود فارغ‌التحصیل پرستاری نداریم. درمجموع قصدم این است که بگویم پرستار بیکار و فارع‌التحصیل بیکار پرستاری، زیاد داریم. از طرفی دیگر بیمارستان‌ها هم نیاز به نیرو دارند. اما علت عدم جذب پرستاران به شغل پرستاری و کار کردن در بیمارستان‌ها، عدم وجود‌ ‌انگیزاننده‌ها و رقبت برای جذب و کار در بیمارستان‌هاست. مسئولان نظام سلامت صورت‌مساله را پاک می‌کنند. به هرحال پرستار کم داریم، پس باید بیایید همان فارغ‌التحصیلان پرستاری را جذب کنید. پرستاران بیکار در شهرستان‌ها زیاد داریم که حاضر نیستند برای کار به تهران بیایند؛ چراکه خوابگاه در اختیارشان نمی‌گذارند هیچ، باید شیفت اضافه برای پرداخت کرایه‌خانه‌اش هم بایستد. اگر هم بخواهد بیاید، به شهرهای اطراف تهران می‌آید چون با حقوق پرستاری نمی‌تواند جایی را اجاره کند. 

به نظر خودتان پس از دوره کرونا، وضعیت پرستاران تغییری نکرده است؟
وضعیت خیلی بدتر شده است. سیستم وزارت بهداشت، هر موقع که نیاز داشته باشد، نیرو جذب نمی‌کند. اما کرونا بحران بود و چون در آن اوایل، کرونا درمان نداشت و صرفا نیاز مردم مراقبت پرستاری بود، به هرحال کار را باید پرستار پیش می‌برد. در کرونا پرستار کم داشتیم. پرستاری که تازه فارغ‌التحصیل می‌شود، باید دو سال طرح بگذراند. این دو سال طرح اجباری است. در آن موقع، تعداد فارغ‌التحصیلان به قدری زیاد بود که پرستار را چند ماه تا یک سال پشت نوبت نگه می‌داشتند تا وارد طرح شوند. در ایام کرونا، باعث شد این نوبت طرح به صفر برسد. یعنی هر پرستاری که فارغ‌التحصیل شده، بالافاصله شروع به طرح می‌کرد. 
درحالی که پیش از آن 6 ماه، 8 ماه و تا یک سال فارغ‌التحصیلان پشت نوبت طرح می‌ایستادند. از آن سمت دیگر، پرستاری که طرحش به اتمام می‌رسید، بحث قراردادهای 89روزه را مطرح کردند. اینکه سه ماه پس از طرح می‌توانستند تا سه ماه بمانند. البته این ماندن اجباری نبود. ولی تعداد بسیار زیادی از پرستارانی که ماندند، پرستاران طرحی بودند که هر سه ماه یک بار، طرح‌شان را تمدید می‌کردند. پرستار امکان داشت که طرحش در همان ابتدای کرونا به اتمام رسیده باشد اما با تمدیدهای سه‌ماهه سرکار خود باقی ماند. کرونا نیز شرایطی داشت که پرستاران باید جان برکف خدمت می‌کردند. به این پرستارانی که در کرونا مشغول بودند، قول دادند که تبدیل وضعیت کنند. این اختیار را وزارت بهداشت دارد، فردی که در دوران طرح درحال خدمت است را تبدیل وضعیت کند. اما بعد از کرونا عذر همه را خواستند. منتهی آثار گریبانگیر کرونا همچنان روی بخشی از جامعه پرستاری است. آثاری مانند اختلالات روانی اضطراب یا افسردگی و از طرفی هم دیگر کارشان را از دست دادند. تغییر وضعیت پرستاران پس از دوره کرونا بدتر شد. 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰