لخت می‌شوم پس هستم!
پس از اعلام خبر رسمی سقوط هلی‌کوپتر رئیس‌جمهور و همراهانش در محدوده جنگل دیزمار، فضای توییتر ملتهب شد و عده‌ای که در حوادث گذشته نیز عداوت خود با وطن‌شان را ثابت کرده بودند به شادی و هلهله پرداختند و با نگاهی آلوده به بخل و کینه با این خبر مواجه شدند.
  • ۱۴۰۳-۰۳-۰۲ - ۰۵:۱۷
  • 00
لخت می‌شوم پس هستم!
تروریست‌های تفکر ذات دشمنی را از موضوعیت انداختند
تروریست‌های تفکر ذات دشمنی را از موضوعیت انداختند

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار: مخالفت یا حتی دشمنی با یک شخص و گروه یا سیستم مستقر کاملا طبیعی‌ است و نباید برای یافتن ریشه‌های آن چندان به خود زحمت داد، ولی اتفاقی که در این میان بیش از هرچیز به چشم آمد نوع مواجهه و مقابله این عده با خبر درگذشت رئیس‌جمهور و همراهانش بود. آنها در این رابطه چند گام به جلو نهادند و بدون رعایت ملزومات اخلاقی، شادی خویش را با درآوردن لباس‌هایشان جشن گرفتند! محکوم کردن اعمال منافی اخلاق این جماعت به جای خود، اما بهتر است بپرسیم که چه فعل و انفعالی در سر این افراد صورت می‌گیرد که بدون استفاده از هیچ فیلتری، اینچنین وقیحانه به خبر درگذشت رئیس‌جمهور واکنش نشان می‌دهند؟ انسان می‌تواند از خود شرارت نشان دهد و در ضمیرش با آنچه دوست ندارد به مخالفت بپردازد، حتی آن را بی‌واهمه بیان کند و انتظار داشته باشد که کسی به وی متعرض نشود، اما باید بداند که خوشحالی او در این مواقع تنها یک راه برای تخلیه مخاطرات روحی و روانی ا‌ست و هیچ منفعت دیگری در پی نخواهد داشت و پخش عکس برهنه قرار نیست گرهی از گره‌های زندگی‌اش را با کمک از توییتر و شخص ایلان ماسک برایش باز کند. جامعه مدنی مدنظر این جماعت هم با اباحه‌گری یا آنچه این افراد از آن به‌عنوان بذله‌گویی و شوخ‌طبعی یاد می‌کند نه‌تنها به سمت اتوپیای آراسته به دریای مسکرات حرکت نمی‌کند و بوی کباب به مشامش نمی‌رسد، بلکه با سرعتی سرسام‌آور تا منتهای عیش و عشرت را می‌پیماید و با سر به زمین برخورد می‌کند. با نظر به تیپ‌شناسی افرادی که نسبت به خبر درگذشت رئیس‌جمهور با ذوق‌زدگی در فضای مجازی پرده‌دری کردند درمی‌یابیم که آنها در بزنگاه‌های سیاسی و اجتماعی در حیات چهل و اندی‌ساله جمهوری اسلامی چه جهت‌گیری‌هایی داشته‌اند و از پی انتخاب‌هایشان به دنبال چه چیزهایی می‌گشته‌اند! آنهایی که تا مدت‌ها ریش و دامن خود را به کارل پوپر، قدرت بی‌قدرتان و جنبش‌های اجتماعی خشونت‌پرهیز گره می‌زدند به جایی رسیدند که در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ حواله دیگری را به چوبه دار می‌دادند ولی وقتی در چاهی که خودشان حفر کرده بودند فرو غلتیدند مواضع‌شان را تعدیل کردند و نظام را به رعایت اصول حقوقی و جزایی مندرج در قانون فراخواندند! مرگ، دشمنی، دوستی و تولد، مفاهیمی ابدی و ازلی‌اند و تا بوده در زندگی انسان وجود داشته‌اند، اما این شیوه از برخورد در دوران سیطره رسانه بر زندگی ما ظاهر شده و نتیجه اراده سرمایه‌داری متاخر و تحمیل آن بر زندگی مردم در کشورهای در حال توسعه است. از زاویه‌ای دیگر، کسانی که در دفاع از زن، زندگی، آزادی مدعی بودند و کماکان نیز هستند، با حفظ سمت از برهنگی و شی‌انگاری بدن زنان هم دفاع می‌کنند! این اتفاق شاید برای کسانی که با مختصات رفتار اپوزیسیون بی‌مایه و حقیر این‌روزها آشنا نیستند عجیب به‌نظر برسد، ولی با نظر به گذشته این جماعت، واکنش‌ها چندان دور از واقعیت نیست و آنها صرفا بخشی از حقارت خود را از پرده کلمات و جملات آراسته به فکر و فلسفه نمایان کردند. تروریست‌های تفکر با کالایی کردن بدن زنان، فکر می‌کنند گامی روبه جلو برای تصاحب قدرت برداشته‌اند و مردم با زدودن اخلاق عرفی از زندگی‌هایشان به دامن آنها سر خواهند خورد، و با فربه‌تر شدن یک بدنه اجتماعی ساختگی و به‌غایت جعلی در مسیر انقلاب حرکت می‌کنند، ولی از امر مبتذل، کنش و حرکت ایجاد نخواهد شد! اما این بدنه اجتماعی ساختگی چیست؟ وضعیت اقتصادی مردم ایران خوب نیست و طبیعی هم هست که بسیاری دل خوشی نسبت به شرایط نداشته باشند و هر فرد با ربط و بی‌ربطی را مقصر جلوه دهند؛ اما فضای مجازی، بالاخص توییتر منزلگاهی برای قلم‌پراکنی و ورود و نفوذ حرف‌های درست و غلط است و با دامن زدن به اختلافات میان دولت و مردم و ضریب دادن به شکاف موجود میان این دو، ذهن عده‌ای را به تسخیر درآورده و از آنها تفکرزدایی کرده است. در واقع افرادی که دل و دین‌شان را به تکنولوژی باخته‌اند این‌طور فکر می‌کنند که همه همچون آنها می‌اندیشند و آدمی در این کره خاکی غیر از آنها وجود ندارد و هرچه هست در درون این دایره تنگ و محدود مجازی تعریف می‌شود؛ حتی عبارت بسیط و گسترده‌ای به اسم مردم. این جماعت وقتی با واقعیت بیرون از فضای مجازی در کف خیابان روبه‌رو می‌شوند به جای اینکه لحظه‌ای به فکر بیفتند، مرز میان خود و غیر را تنگ‌تر هم می‌کنند تا از این طریق به کمک ایلان ماسک، زاکربرگ و دیگر رفقا یک هویت عاریتی برای خویش درست کنند. بدنه اجتماعی ساختگی درست در چنین نقطه‌ای ایجاد می‌شود ولی عرصه میدان برخلاف فضای مجازی منطق دارد و افکار غیراصیل به شکل وسیع و همه‌جانبه توانایی یار کشیدن از آن را نخواهد داشت.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰