زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: امیرعبداللهیان جدای از اینکه سیاست همسایگی را بهعنوان یکی از اصول فعالیت دولت در سیاست خارجه مورد توجه قرار داد، اما در عین حال مذاکرات احیای برجام هم لغو نشد اگرچه وزیر امور خارجه صراحتا اعلام کرد خبری از برجامپلاس نخواهد بود، اما همواره این گزاره را مورد تاکید قرار میداد که از انجام مذاکرات حمایت میکند. علاوهبراین امیرعبداللهیان توانست همراهی خوبی میان دیپلماسی و میدان ایجاد کند و جدای از دوگانهسازیها، دیپلماسی و میدان را همراستا و در کنار هم پیش ببرد اقداماتی که البته تنها در عمر کوتاه سه ساله وزارت خارجه شهید امیرعبداللهیان صورت گرفت. مواردی که بهنظر میرسد مجموعهای از رویکردها و نگاههای دولتهای قبلی را با هم ترکیب کرده است. به همین منظور پای صحبتها سفرا و کارشناسانی نشستیم که در جریان اقدامات و فعالیتهای امیرعبداللهیان قرار داشتند و به بررسی ابعاد فعالیتهای شهید امیرعبداللهیان پرداختیم که در ادامه میخوانید.
مهدی خانعلیزاده، کارشناس بینالملل: امیرعبداللهیان کیمیای ترکیب دیپلماسی و میدان را محقق کرد
مهدی خانعلیزاده ابتدا درباره برجستهترین اقداماتی که در دوره وزارت خارجه میتوان از آنها نام برد، گفت: «یکی از گمشدههای همیشگی وزارت خارجه ایران از ابتدای پیروزی انقلاب تا الان، رسیدن به کیمیای ترکیب دیپلماسی با میدان بود. در بحثهایی که درباره این دوگانگی میشد، سوال این بود که چطور بتوانیم اجزای میدانی و عملیاتی سیاست خارجی کشور را با ابزار دیپلماتیک و از طریق ابزار دیپلماتیک پیشببریم. آقای امیر عبداللهیان به این دلیل که پلهپله مراتب ترقی را در عرصه سیاست خارجی طی کردند و از کارشناسی به مدیرکلی، سفارت، معاونت و بعد هم به وزارت رسیدند، کاملا درک کرده بودند که این معضل، مساله و کیمیای دستنیافتنی چه بود و توانستند در سهسال وزارت بالاخره به جواب برسند و گمشده چهلواندی ساله دیپلماسی را که تلفیق دیپلماسی و میدان بود را محقق کنند، یعنی ناظر به نتیجه از ابزارهای دیپلماتیک استفاده کردند. تعبیری که معمولا استفاده میکردند با عنوان مذاکره برای مذاکره این بود که ابزار مذاکره کارکردی برای دیپلمات دارد اما اگر این اقدامات دیپلماتیک به ابزار مذاکره متمرکز شود، منجر به نتیجه نمیشود. شهید امیرعبداللهیان، ابزار مذاکره، دیپلماسی و سایر ابزارها را برای رسیدن به هدف استفاده میکرد.»
شهید امیرعبداللهیان مذاکره را ابزار دیپلماسی میدانست نه هدف آن
این کارشناس مسائل بینالملل در ادامه به این موضوع اشاره کرد که شهید امیرعبداللهیان مذاکره را ابزار دیپلماتیک میدانستند نه هدف آن و به ماجرای بحران سوریه اشاره کرد و توضیح داد: «ایشان در کتاب صبح شام که یادآوری خاطراتشان از دوران جنگ داخلی سوریه و این بحران بینالمللی است، دقیقا اشاره میکند که چطور از ابزارهای دیپلماتیک استفاده کردند و با رایزنیهای میدانی و اقدامات میدانی نهایتا منجر به پیروزی جبهه مقاومت در جنگ سوریه شدند. مصداق دیگرش این بود که زمینه را برای ورود مستقیم کشور روسیه به ماجرا فراهم کردند. روسیه از ابتدا قصد ورود به جنگ را نداشت و بعدا با دو سفری که شهید سلیمانی با همراهی آقای امیرعبداللهیان داشتند، توانستند رئیسجمهور این کشور را قانع کنند که نیاز به حضورشان است و بعدا هم آن تعبیری که بهکار بردند یعنی روسیه تبدیل به نیروی هوایی ایران در سوریه شد، اتفاق افتاد. همین راهبرد و رویکرد را در ماجرای طوفان الاقصی هم داشتیم؛ تجربهای که من از همراهی با ایشان داشتم، این بود که ابتدای طوفان الاقصی، سفری که ایشان به عراق داشتند و بعد از آن قرار بود به سوریه برویم، رژیم برای اینکه از سفر وزیر خارجه ایران به سوریه جلوگیری کند، فرودگاه حلب را زد و فرودگاه از دسترس خارج شد. با وجود همه مسائل امنیتی ایشان تاکید کردند باید برویم حلقه را تکمیل کنیم و به نتیجه برسانیم. بر این اساس با پرواز به لبنان و بعد از آن بهصورت زمینی به سوریه رفتیم. آنجا مقدمات انجام شد که از سوریه بهسمت قطر و دیدار با رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس فراهم شود. از این مصادیق در کارنامه سهساله ایشان بسیار بود.»
امیرعبداللهیان دو نگاه حداقلی و حداکثری در سیاست خارجی را ترکیب کرد
خانعلیزاده معتقد است در زمان آقای امیرعبداللهیان دو پرونده سیاست خارجی به نتیجه رسید و توضیح داد: «میتوانیم بگوییم ایشان دو پرونده را به سرانجام رساندند؛ یکی پرونده منطقهای و شبکه مقاومت بود که خودشان سالها آن را پیگیری میکردند و توانستند حلقههای تکمیلی شبکه مقاومت را ایجاد کنند و الان شاهد بلوغ و تکامل نهایی شبکه مقاومت هستیم. این ناکامی که برای رژیم اتفاق افتاده و شرایط را برای آن تنگ کرده، حاصل بلوغ شبکه مقاومت است، از طرف دیگر توانستند حلقه آمریکازدایی و غربزدایی از سیاست خارجی ایران را تکمیل کنند. سالهای سال بود عضویت ایران در پیمانهای جایگزین، آلترناتیو نظام غربی بلاتکلیف مانده بود، مثل بریکس، شانگهای و چند اجلاس و همایش و تعهد بینالمللی دیگر. ایشان توانست این حلقه را هم نهایی کند و این دومحور را بهعنوان اصلیترین یادگاری خودش بهجا بگذارد.»
کارشناس مسائل بینالملل در مورد اینکه وجه تمایز و تفاوت امیر عبداللهیان با ظریف در دولت قبل و رویکرد دولت احمدینژاد در سیاست خارجی چیست، گفت: «خوشبختانه یکی از موارد مثبتی که در جمهوری اسلامی وجود دارد، این است که سیاست خارجی معمولا تابع تغییر دولتها نیست، مثل دوی امدادی است که هر دولتی، هر وزارت خارجهای بخشی از این پازل را تکمیل میکند و به نفر بعد تحویل میدهد. ضمن اینکه باید این را درنظر داشته باشیم که ایشان دو نگاه حداقلی و حداکثری در سیاست خارجی را تکمیل کردند و دو سر یک طیف را؛ یک طیف کاملا نتیجهگرا و یک طیف کاملا ابزارگرا را با هم ترکیب کردند و برای آن ابزار استفاده کردند تا به نتیجه برسند، یعنی ضمن اینکه کوتاه نیامدند که ایران باید به اهداف خودش در هر مذاکرهای برسد و صرفا به توافق رسیدن با غرب مطلوب ایران نیست اما زمینه را برای کنار گذاشتن ابزار دیپلماسی هم فراهم نکردند. یکی از دلایل آن هم این بود که ایشان وارداتی به وزارت خارجه و دستگاه دیپلماسی نبودند، کاملا بزرگشده آن فضا بودند و با همه آن آشنا بودند و توانستند ارتباط خوبی با هر دو طیف داشته باشند، یعنی فرآیندی که از زمان آقای جلیلی شروع شد و به زمان آقای ظریف انتقال پیدا کرد. هرچند اگر کلان نگاه کنیم، دو سر طیف بودند اما در زمان آقای امیرعبداللهیان، به برآیندگیری از این رسیدند که منجر به این نقطه بهینه تامین منافع ملی شد و من راهبرد ایشان را تضاد دو راهبرد قبلی نمیدانم، بلکه بهینه کردن و برآیندگیری آن میدانم.»
امیرعبداللهیان صرفا از الگوهایی که وجود داشت پیروی نمیکرد
خانعلیزاده اشاره کرد امیرعبداللهیان صرفا پیرو ایدههای قبلی نبود و خود الگوسازی کرد و گفت: «تعبیری که باید به کار ببریم این است که شهید امیرعبداللهیان مترجم نبود، مولف بود و صرفا از الگوهایی که وجود داشت پیروی نمیکرد. الگوسازی هم انجام میداد. بر این اساس شما میبینید که حتی در مذاکرات در ابتدای دولت سیزدهم، دو بال ایشان دو معاون دو فردی بودند که در تضاد کامل بودند، یعنی آقای باقری بهعنوان معاون دست راست آقای جلیلی در مذاکرات و آقای عراقچی بهعنوان دست راست آقای ظریف در مذاکرات، همراهان و دستیاران و مشاوران آقای امیرعبداللهیان بودند، چون در فضای ابتدایی مذاکرات همراهی با وزارت خارجه داشتم و از نزدیک در جریان کارها بودم، شاهد بودم آن عبارت برآیندگیری که اشاره کردم، مصداق عینی داشت، یعنی برای اینکه به نتیجه برسد از همه نظرات استفاده میکردند. در حوزه مذاکرات هستهای بسیار تاکید داشتند منافع ملی ایران در متن باید گنجانده شوند، یعنی همان برجام 2015 درصورتیکه دو، سهماه از انتخابات گذشته و در دوره انتقالی دولت سیزدهم بود. بحث بر سر این بود که متن جدیدی از توافق هستهای یا برجامپلاسی از سمت ایران امضا شود. آقای امیرعبداللهیان این را نپذیرفتند و گفتند ما همان برجام 2015 را میخواهیم. حالا در مورد نحوه اجرایی شدنش مذاکره میکنیم. خروجیاش این شد که در ابتدای اتفاقاتی که در 1401 داشتیم و شورشی که در کشور ما اتفاق افتاده بود، طرف ایرانی کاملا پذیرفته بود که حرف ما درست است و به جمعبندی رسیده بود و خودم این را در جلسهای که آقایان باقری و مورا نماینده جوزف بورل در نیویورک، در محل نمایندگی اتحادیه اروپا داشتند، رسما اعلام کردند حرف ایران درست است و به جمعبندی منطقی از ایران رسیدیم. اما آن حوادث که اتفاق افتاد؛ آمریکاییها بهقول معروف زدند زیر میز و ماجرا به شرایط دیگری موکول شد. جمعبندی راهبرد سیاست خارجی شهید امیرعبداللهیان تاکید بر رسیدن به توافقی بود که منافع ملی ایران را تامین کند.»
تلفیق کیمیای میدان و دیپلماسی در عملکرد شهید امیرعبداللهیان بهوضوح دیده میشد
خانعلیزاده در توضیح پیگیری و همراستایی میدان و دیپلماسی، خاطرهای را روایت کرد و گفت: «سال 98 بعد از ترور سردار سلیمانی یک پنل علمی در پژوهشگاه قوه قضائیه برگزار شد، آقای امیرعبداللهیان و مرحوم شیخالاسلامی هم بودند، من دبیر این پنل بودم. ایشان برای پیگیری حقوقی ترور سردار سلیمانی صحبت کردند و گفتند از این به بعد مجموعه دستگاه دیپلماسی ایران در ارائه خودشان باید بهسمت محقق شدن انتقام از خون شهید سلیمانی برود. به نظر میرسد این جمله به معنی یادبود و گرامیداشت شخصیت سردارسلیمانی بود. اما جلوتر که رفت، ابعادی را مشخص کردند که نشان داد پیگیری تحقق انتقام خون شهید سلیمانی چطور منافع ملی ایران را تامین میکند، دقیقا میگفتند کیمیای تلفیق میدان و دیپلماسی این است. شما میدانی، اقدامی را انجام میدهید که از لحاظ دیپلماتیک هم پشتیبانی و نهایتا منجر به تامین منافع ملی شما میشود. دستگاه دیپلماسی ما غیر از تامین منافع ملی ما هدف و کاربرد دیگری که ندارد. شما توانستید با پیگیری انتقام سردار سلیمانی مثل طوفان الاقصی هم میدان را در اختیار خود بگیرید، هم امنیت و منافع ملی خود را تامین کنید. از این بالاتر نمیشد دیپلماسی و میدان را با هم ممزوج کرد، از همان سال 98 مشخص بود آقای امیرعبداللهیان در ذهنش این گفتمان فکری را پرورش میدهد و وقتی در 1400 به وزارت رسیدند، توانستند این را عملی کنند.»
مردم تازه متوجه میشوند شهید امیرعبداللهیان چه اقدامات مهمی انجام داده است
این کارشناس مسائل بینالملل یکی از نقدهایی را که وزارت خارجه و امیرعبداللهیان وارد میکردند نیز گفت و توضیح داد: «یکی از مواردی که هم خدمت خود شهید امیرعبداللهیان و هم خدمت دوستان وزارت خارجه منتقل کردم و بهنظرم هنوز یکی از وجوه مظلومیت ایشان بود. عدم استفاده درست از ابزارها در دیپلماتیک عمومی بود. برای مثال استفادهای که از شبکههای اجتماعی میشد، نتوانست آنطور که باید دستاوردهای فکری و عملیاتی ایشان را منتقل کند. در چندباری که با ایشان صحبت کردم، گفتم اقداماتی که در حوزه دیپلماسی عمومی پیگیری میکنید، ضمن اینکه اهدافی که باید را محقق نمیکند، بلکه آسیب هم میزند و زمینه را برای به انحراف کشاندن دستاوردها را فراهم میکند. ما یک عملیات بسیار مهم به نام طوفان الاقصی داشتیم و بعد از آن شبکه مقاومت درگیر فرآیندی شد که بیسابقه بود. شاهد این هم بودیم که در اعتراضات دانشگاهی در آمریکا دستاوردهای زیادی در حوزه قدرت نرم برای ایران داشت. این دستاوردها را در حوزه دیپلماسی در وزارت خارجه نتوانستیم پیشببریم. شخص وزیر شهید هم به دلایل مختلف که شاید بخشی این باشد که ایشان متخصص حوزه دیپلماسی بودند و نیاز داشتند در حوزه رسانه از مشورتهای بیشتری استفاده شود، بهنظر زمینه را برای مهجور نماندن اقدامات ایشان انجام دهند. همین الان در شبکههای اجتماعی این را میبینیم که خیلی از کاربران مینویسند تازه متوجه شدیم، شهید امیرعبداللهیان چه اقداماتی انجام دادند.»
علیرضا کوهکن، مشاور دیپلماسی علمی وزیر امور خارجه: امیرعبداللهیان از مذاکره بهدنبال دریافت نتیجه ملموس در حوزههای مختلف بود
علیرضا کوهکن به این موضوع اشاره کرد که امیرعبداللهیان بهدنبال پیگیری سیاست خارجی متوازن و پویا بود تا کاستیهای گذشته را پوشش دهد و گفت: «آقای دکتر امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه در حوزه سیاست خارجی بهعنوان یک دیپلمات حرفهای و باسابقه، راهبردی که انتخاب کرده بودند یک سیاست خارجی متوازن و پویا بود که سعی داشت کاستیهایی را که در گذشته وجود داشت، پوشش بدهد. بهطور مثال سیاست همسایگی که تاکید آن گسترش رابطه با همسایگان بهعنوان ابزاری در راستای تحکیم امنیت ملی و تامین منافع اقتصادی و مقابله با تحریمهای ظالمانه بود، این یکی از اولویتهای جدی ایشان بود که بهخاطر سابقهای که در مدیریت رابطه با همسایگان داشتند اتفاقا در کشورهای همسایه و در بین سیاستمدارانشان شناخته شده بودند و همین موضوع به کمک ایشان آمد تا بتوانند در مدیریت روابط و بهبود وضعیت با آنها نقش داشته باشد. در حوزه ارتباط با قدرتهای موثر جهانی و سازمانهای موثر بینالمللی ایشان نقش بسیار مهم و برجستهای در پیشرفت روابط ایران ایفا کردند. فرآیندی را که در عضویت شانگهای شروع شده بود بسیار موفق به سرانجام رساندند و در مدت بسیار کوتاهی توانستند عضویت در بریکس را رقم بزنند و از این جهت کارنامه بسیار موفقی را برای خودش رقم زد.»
توجه به جامعه دانشگاهی برای امیرعبداللهیان منجر به ایجاد بخش ویژه دیپلماسی علمی در سیاست خارجه شد
کوهکن به این امر اشاره کرد ارتباط وزیر خارجه با جامعه دانشگاهی آنقدر مورد توجه قرار داشت که بخش ویژهای در وزارت خارجه با این منظور ایجاد کردند و در ادامه توضیح داد: «در مذاکرات منطقهای و ارتباط با کشورهای منطقه و حل معضلاتی که از گذشته در منطقه برای ما باقیمانده بود دولت و وزارت خارجه آقای امیرعبداللهیان خیلی توانستند کار را پیش ببرند که نمونه بسیار پررنگ آن از سر گرفتن ارتباط با عربستان و مذاکرات متعددی است که در چند مرحله با حکومت سعودی داشتند. همه اینها در کنار این بود که سابقه دانشگاهی و توجهی که به متخصصان و دانشگاهیان داشتند بهطور خاص بخش ویژهای برای دیپلماسی علمی در سیاست خارجی در نظر گرفتند و سعی کردند در این حوزه هم اقداماتی را انجام دهند که بیشترش معطوف به این بود که خود وزارت خارجه در گام اول میتواند چه اقداماتی را برای دانشگاهیان و اساتید انجام دهد یا حتی یک بخش ویژه کنسولی ایجاد کرد. از گذشته برخی از کارکنان وزارت خارجه انتقادهایی از عدم توجه مدیران عالیرتبه وزارت خارجه به بدنه داشتند که ایشان با اخلاق بسیار خوب و ارتباط نزدیکی که با کارکنان داشت توانست این مساله را هم تا حدی پوشش دهد و این انتقادها را رفع کند. تقریبا هرکسی از دیپلماتهای باسابقه و دیپلماتهای جوان تا کارکنان بخش اداری و خدماتی را در وزارت خارجه میدیدیم همه از اینکه ایشان به همه توجه داشت و متواضعانه رفتار میکرد و انتقادها را میشنید خاطره خوبی دارند.»
امیرعبداللهیان بهدنبال نتیجه گرفتن از سیاست خارجی بود
مشاور وزیر خارجه در دیپلماسی علمی، درباره وجه تمایز اقدامات امیرعبداللهیان با دیگر وزرای خارجه، گفت: «ذکر این نکته ضروری است که موضوع مذاکرات و تحریمها و برجام و مسائل هستهای پرونده کلانی است که از سطح وزارت خارجه کلانتر است. اما تفاوت وزارت خارجه و سیاست خارجه دولت سیزدهم که سکاندار آن آقای امیرعبداللهیان بوده این بود که ما به این سمت حرکت کردیم که جدا از اینکه تلاش میشود چه تصویر رسانهای در داخل و خارج از آن ساخته شود، کنش سیاسی ما باید نتیجه داشته باشد. یعنی اگر ما برای مذاکره میرویم، مذاکره برای مذاکره کردن نباشد بلکه ما باید از آن مذاکره تامین منافع بهخصوص منافع اقتصادی داشته باشیم. چون دیپلماسی اقتصادی اولویت قرار گرفت و تلاش شد سیاست خارجی حتی بخشی از بار مسائل داخلی را به دوش بکشد و تامین بخشی از منافع اقتصادی را سیاست خارجی بهعهده بگیرد. این نقطه تغییر بسیار مهمی بود. اینکه شما جهتگیری سیاستخارجی را بهسمتی ببرید که جدای از فرآیند، مذاکرات، نامهها و تعاملاتی که اساس روابط خارجی را شکل میدهد؛ رسیدن به نتیجهای که تامین ملموس منافع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور است، باشد. آمار و ارقامها هم نشان میدهد این حرکت درستی بود و نتایج خوبی داشته و باید ادامه پیدا کند.»
کوهکن درباره همراهی که شهید امیرعبداللهیان در میدان و دیپلماسی ایجاد کردند، گفت: «من اختلاف میدان و دیپلماسی را قبول ندارم. این تبلیغی در سیاست داخلی و تقسیمبندی غلطی بود که متاسفانه اتفاق افتاد. ما در راهبرد کلان کشور به دنبال منافعی هستیم که تعریف شدهاست. این منافع میتواند ملی، محلی و بینالمللی باشد. برای این کار ابزارهایی داریم که یکی از آنها که ابزار بسیار مهمی است؛ ابزار دیپلماسی. دیگر ابزار هم قدرت نظامی و امنیتی است. این دو ابزار باید در کنار هم در راستای رسیدن به هدف تلاش کنند و این نکته بسیار درستی که در دوره وزارت جناب آقای امیرعبداللهیان دستگاه سیاست خارجی با دستگاههایی که در این حوزه در خارج از کشور فعالیت دارند بهصورت هماهنگتری برای تامین منفعت کشور کار میکردند. دلیل آن هم بخشی بهخاطر روحیه همکاری وزیر بود و بخشی هم بهخاطر اعتماد به سابقه کاری که وجود داشت بود. اما خود این هماهنگی باعث میشد منافع راحتتر و بهتر تامین شود. ما بعضی جاهای معدود میدیدیم این هماهنگی اتفاق نیفتاده است و به چشم میدیدیم که بهتر بود در آن موضوع خاص مثل همان موارد این همکاری رخ دهد، چون نتیجه آن همکاری را همه دیده بودند. وقتی شما این همکاری را نداشته باشید تامین منافع ملی سخت اتفاق میافتد و هزینه ملی هم زیاد خواهد شد که در دوره وزارت ایشان خدا را شکر از این جهت بسیار خوب عمل شد.»
محمد حسینی، سفیر سابق ایران در عربستان: امیرعبداللهیان در دوران وزارت، هیچکس را طرد نکرد
حسینی، سفیر سابق ایران در عربستان درمورد اقدامات امیرعبداللهیان در دوره وزارت گفت: «من چون شهید مقاومت جناب آقای دکتر امیرعبداللهیان را از حدود 20 سال پیش میشناختم و زمانی که من در عربستان سفیر بودم، آقای امیرعبداللهیان سفیر بحرین بود. البته از قبل همدیگر را میشناختیم اما بیشترین رفاقت و معاشرت ما از سال 85 شروع شد که در دو کشور مجاور مسئولیت داشتیم. تا آخرین روزها هم ملاقات حضوری، پیامها و مناسبتهای زیادی را باهم تجربه کردیم. بنابراین مواردی را که عرض میکنم ناشی از شناخت دقیقی است که از این شهید بزرگوار دارم. آقای امیرعبداللهیان در دوران وزارتش هیچکس را طرد نکرد، بلکه با عناوین و اشکال مختلف همه را جذب کرد. حتی با وزرای سابق ایشان چند جلسه کاری گذاشت که معمولا مرسوم نیست اما ایشان چند ملاقات طولانی با وزرای سابق اعم از آقای دکتر ظریف، آقای متکی، آقای صالحی، ولایتی و خرازی داشت که جذب حداکثری در عمل خودش را نشان میدهد. این رفتار را با دیپلماتهای بازنشسته و در سطوح مختلف هم داشت. چون وزارتخارجه دستگاه خاصی است و اخلاقمحوری میتواند خیراتی برای دیپلماسی داشته باشد این اخلاقگرایی ایشان بسیار در روند کارها موثر بود.
یکی از هنرهای ویژه آقای امیرعبداللهیان این بود که توانست هماهنگی کاملی میان دستگاههای مختلف در داخل کشور ایجاد کند که بسیار مهم است. بالاخره ما باید با هماهنگی بر دستگاههای ناظر بر سیاستخارجی و حتی گاهی دستگاههایی که حتی غیرمستقیم با وزارت خارجه کار میکنند اما نقش دارند، ایجاد کنیم و این خصلت ویژهای بود که ایشان داشتند و با هماهنگی کامل همه دستگاهها پیش میرفتند. لذا در دوران وزارت ایشان هیچگاه تنش و بحرانی بین دستگاهها ایجاد نشد و باعث شد دستگاهها هم آقای امیرعبداللهیان را بهخوبی یاری و مساعدت میکردند.»
سیاست همسایگی اصل ثابت وزارتخارجه امیرعبداللهیان بود
سفیر سابق ایران در عربستان در توضیح اقدامات و فعالیتهای امیرعبداللهیان در دوران وزارت گفت: «آقای امیرعبداللهیان بحث محور مقاومت را در عمل و رفتار و ارتباطات گستردهای که از قبل داشت هم پررنگ کرد. ایشان سفرهای متعددی به لبنان، سوریه و یمن داشت و جبهه مقاومت در دوران وزارت ایشان بالندهتر شد و الان شاهد این هستیم که بعد از شهادت ایشان چقدر سران این کشورها بابت فقدان این شهید ابراز تاسف و ناراحتی کردند. این نشان میدهد ایشان اساس نظام جمهوری اسلامی ایران را که تاکید بر گستردگی جبهه مقاومت است را هم باور کرده بود و هم عمل میکرد. نکته بعدی درباره سیاست همسایگی است که افراد در دورههای گذشته نیز برای این موضوع تلاش کردند اما در دوران شهید رئیسی و شهید امیرعبداللهیان بهعنوان اصل ثابت و قطعی دولت درآمد و ما توانستیم در این دوران پروندههای مهمی را هم حل و فصل کرده یا اینکه به چهارچوبهای مهمی در آنها دست پیدا کنیم. بهطور مثال حل مساله با عربستانسعودی بود که خوشبختانه توانستیم بعد از هفت سال در بالاترین سطح تجدید رابطه داشته باشیم. همچنین ارتقای سطح روابطی که با امارات پیدا کردیم و به سفیری گسترش پیدا کرد. آقای امیرعبداللهیان در کشورهای منطقه هم ملاقاتهای خوبی داشت و هم سفرهای متعددی انجام داد. نکته مهم این است که علیرغم سیاست همسایگی و سیاست نگاه به شرق، آن توازن کلی در سیاست خارجه را هم اعمال میکردند. به موازات تلاش شد یک سیاست متوازن با دیگر کشورها چه اروپایی و چه آمریکایی و آفریقایی شکل گیرد.»
در زمان وزارت امیرعبداللهیان هیچگاه تنش یا بحرانی در وزارتخارجه ایجاد نشد
حسینی درباره همراه کردن میدان و دیپلماسی توسط امیرعبداللهیان نیز گفت: «ایشان باور داشت تنظیمکننده سیاست خارجی فقط وزارت خارجه نیست، بلکه ما دستگاههایی در کشور داریم که مستقیم یا غیرمستقیم در درون فرآیند تصمیمسازی در حوزه سیاست خارجه نقش دارند. حالا بعضی آشکار است و بعضی آشکار نیست. آقای دکتر امیرعبداللهیان بهلحاظ سابقه قبلیشان که در حوزههای مختلفی کار کرده بود، دید که پاشنه آشیل دیپلماسی ما همین عدم هماهنگی میدان و دیپلماسی است. گاهی در بعضی زمانها همین نقطه ضعف صدماتی را هم وارد میکرد. کاری که آقای امیرعبداللهیان میکرد این بود که یک هماهنگی قبلی در قالب جلسات میگذاشت و نظر همه را میگرفت و به اجماعی میرساند و بعد همان بخشها در کار کمکش میکردند لذا شما در زمان وزارت ایشان هیچگاه نمیبینید که یک تنش یا بحران و نقد جدی باشد. چون از قبل هماهنگ شده بود و این به مصلحت و نفع کل کشور بود؛ چراکه دیگر انرژی کشور صرف بعضی مسائل اختلافی نمیشد که همه اینها از روحیه هماهنگی و همکاری ایشان میآمد که معتقد بود کار بزرگ کار تیمی است و فقط معطوف به یک سازمان و دستگاه نیست. حتی ایشان رابطه بسیار خوبی با اندیشکدهها، دانشگاهها و تینگتنگها داشت و ساعتها با آنها جلسه میگذاشت. حتی همین یکی دو روز قبل با دکتر جمشید ممتاز جلسهای گذاشت و از ایشان تقدیر کرد.»