تبریز در سوگ حجت‌الاسلام آل‌هاشم گریست، راز اقبال عمومی به او چه بود؟
رو به دوربین نگاه می‌کند و می‌گوید: «جایی که دو امام‌جمعه شهید دارد، تبریز است. شهید آیت‌الله قاضی‌طباطبایی و شهید آیت‌الله مدنی. هر دوتاشان هم سید هستند. ان‌شاءالله که سومی هم به آنها ملحق شود.»
  • ۱۴۰۳-۰۳-۰۲ - ۰۲:۵۳
  • 00
تبریز در سوگ حجت‌الاسلام آل‌هاشم گریست، راز اقبال عمومی به او چه بود؟
محبوبیت بدون مرز
محبوبیت بدون مرز

زینب مرزوقی، خبرنگار گروه نقد روز: در ساعات اولیه انتشار خبر سقوط بالگرد رئیس‌جمهور و همراهان‌شان یعنی وزیر امور خارجه، استاندار آذربایجان شرقی و امام‌جمعه تبریز؛ فضای مجازی پر بود از روایت‌های کوتاه و بلند از برخورد رحمانی امام‌جمعه تبریز. یکی از کاربران نوشته بود: «می‌دونید ما با امام‌جمعه شهرمون خاطره داریم یعنی چی؟ امام‌جمعه شهر ما اسم همه شاعرهای جوان رو بلده، بارها با هم سینما رفتیم، توی بازار راه میفته و حال مردم رو می‌پرسه، تئاتر تکه‌های سنگین سرب رو با هم دیدیم، نمایشگاه نقاشی و خط رو رد نمیده، باید برگرده...»

یکی از همراهان رئیس‌جمهور در بالگرد، شهید سیدمحمدعلی آل‌هاشم، امام‌جمعه تبریز بود. امام‌جمعه‌ای که انگار وقتی نامش به میان می‌آمد، از کسبه و بازاری و شاعر و عکاس گرفته تا فوتبالیست، تصویر مردمی بودنش در ذهن‌شان تداعی می‌شد و برخلاف مشی مرسوم سایر ائمه جمعه در شهر رفتار می‌کرد. به تئاتر می‌رفت، در بازی‌های تیم شهرش یعنی تراکتور تبریز را حاضر می‌شد، سراغ جوانان شهر را می‌گرفت که نکند بیکاری و فشار اقتصادی زندگی‌شان را سخت و تنگ کرده است، سینما می‌رفت، در میان کسبه و بازاری‌ها حاضر می‌شد، پیگیر راست و ریست کردن قرارداد کاری جوانان شهر بود، به عیادت آدم‌های نام‌آشنا می‌رفت و در آخر هم به آرزویش رسید و همان‌طور که خودش گفته بود؛ تبریز سومین امام‌جمعه شهیدش را هم به خود دید.

در روز اعلام خبر شهادت حجت‌الاسلام آل‌هاشم، کاربران فضای مجازی تصویری دردناک منتشر کرده بودند. در تصویر خبرنگار صداوسیما، سر در گریبان و درحال گریه با یکی از شهروندان تبریزی مصاحبه می‌کرد که او هم هنگام مصاحبه اشک می‌ریخت. ظاهرا فیلمبردار نیز موقع ثبت این تصویر نیز گریه می‌کرد. یکی از کاربران فضای مجازی با انتشار تصویری از این موقعیت تراژیک نوشته بود: «یک فریم از وضعیت مردم تبریز. خبرنگار گریه می‌کرد. فیلمبردار گریه می‌کرد. مصاحبه‌شونده گریه می‌کرد. زمین و آسمون هم.»

آن‌گونه که شهروندان تبریزی و مسئولان آذربایجان شرقی از حجت‌الاسلام آل‌هاشم روایت می‌کنند؛ ظاهرا او شخصیتی منحصربه‌فرد بود. آنچه که او را محبوب مردم کرده بود و حالا در شهادتش، لحظه‌های دراماتیکی از سوی تبریزی‌ها خلق کرده، چهره مردمی و ارتباط نزدیک با مردم تبریز بود. حجت‌الاسلام آل‌هاشم، امام‌جمعه‌ای بود که نرده‌های جداکننده مسئولان از مردم را در مصلی نمازجمعه تبریز جمع کرد. البته که این رفتارها به نوعی از الزامات یک امام‌جمعه مردمی است اما کمتر امام‌جمعه‌ای بود که به چنین رفتارها و کارهایی توجه می‌کرد و همین امر حجت‌الاسلام آل‌هاشم را نه‌تنها در تبریز و آذربایجان شرقی بلکه در کل ایران معروف و محبوب کرده بود. حجت‌الاسلام آل‌هاشم برای دورشدن هواداران تیم تراکتور از سیاست‌زدگی و رفتارهای افراطی و حساسیت‌های امنیتی ایستادگی کرد و با حضور در بازی‌های تراکتور، خود را به‌عنوان امام‌جمعه‌ای فوتبالی معرفی کرد.

علی‌رغم اینکه پدر حجت‌الاسلام آل‌هاشم، آیت‌الله بنام و بزرگی بود اما او در وصف پسرش گفته بود که پسرم از من اعلم‌تر است. ظاهرا حجت‌الاسلام آل‌هاشم در آخرین منبر خود به مردمی که پای منبرش حضور داشتند، توصیه کرده بود تا به تماشای فیلم «آپاراتچی» بروند. تمام این مولفه‌ها در کنار هم از او چهره‌ و کاراکتری خارق‌العاده با خط مشی و شخصیتی متفاوت از سایر روحانیون و امام‌جمعه‌ها ساخته بود تا جایی که همین محبوبیت او بود که رکورد رای ادوار خبرگان آذربایجان شرقی توسط حجت‌الاسلام آل‌هاشم شکسته شد. شاید به جرات بتوان گفت که سوگ شهادت این امام‌جمعه در دل تبریزی‌ها، حالاحالاها التیام نخواهد یافت.

با دوتن از نمایندگان تبریز و ورزقان، شجاع خلیل‌زاده کاپیتان تیم تراکتور، مسئول رسانه دفتر حجت‌الاسلام آل‌هاشم و یکی از عکاسان خبری تبریز درباره شخصیت امام‌جمعه مردمی این شهر به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

روح‌الله متفکرآزاد، نماینده تبریز: عکسی که معلوم نیست کی منتشر می‌شود

حجت‌الاسلام آل‌هاشم شخصیتی بسیار مردمی بود. درب بیت‌شان و دفتر نمایندگی ولی‌فقیه به روی همه باز بود و محال بود که در صورت مراجعه، با درب بسته مواجه شوید. با مردم، مسئولان دولتی و نماینده‌های مجلس بسیار صمیمی و پدرانه رفتار می‌کرد. هر وقت نیاز می‌شد، تذکر لازم را به نمایندگان و مسئولان می‌داد. هر وقت نیاز بود که روحیه‌شان را تقویت کند، این کار را انجام می‌داد. در صورت بروز مشکل برای مردم، با تماس با مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس، با آنها مشکل را مطرح می‌کرد. حجت‌الاسلام آل‌هاشم در تعامل میان مردم و مسئولان، بسیار جدی بود و در عین حال هم رئوف و مهربان بود. تقریبا هر کسی که با او مراوده داشت را می‌شناخت. یکی از خصوصیات آقای آل‌هاشم این بود که کنشگری بود که با محیط تاثیرگذارش، آشنا بود. از روابط اطلاع داشت. می‌دانست فردی که به او مراجعه کرده یا او را دیده، چه‌کاره است و چه شغلی دارد. در شهر خانواده شهدا، علما، ریش سفیدان، شاعران، جوانان، اصحاب رسانه و هیات‌داران را می‌شناخت و به همه لطف و مهربانی داشت و محبتش را جدا نمی‌کرد. با همان سبک و سیاقی که از رهبر معظم انقلاب الهام گرفته بود، خودش را پدر همه می‌دانست و سعی می‌کرد که همه تفکرات را زیر پروبال خود جمع کند و به همه محبت کند. خونگرم بود. با مردم زیست می‌کرد و مردمی بود. دسترسی به او راحت بود.

بنده با حاج آقای آل‌هاشم روابط بسیار نزدیکی داشتم. یعنی با او مانوس بودم. هرهفته که به تبریز می‌رفتم، سعی می‌کردم حتما خدمت او برسم. سعی داشتم همیشه و مدام محضر او برسم تا گزارش کار بدهم یا مثلا درباره امور از او مشورت بگیرم. فکر می‌کنم می‌توانم از شخصیت او، الگوهای بسیاری بگیرم. فکر می‌کنم یکی از آنها بزرگ‌منشی و توجه به مردم بود. یعنی مردم را باید واقعی ببینم و کنار مردم باشم. همان‌طور که هستند، همان‌گونه مردم را دوست داشته باشیم. آخرین دیدارم با حاج آقای آل‌هاشم، دو روز پیش از شهادتش در نمازجمعه بود. من تا ساعت‌ها پس از نمازجمعه میان مراجعان و مردم بودم. نزدیک‌های ساعت 3 بعدازظهر بود که از نمازجمعه بیرون آمدم. با یکی از دوستان به سمت دفترم راه افتادم که در میان مسیر گفتم دیداری با حاج آقای آل‌هاشم تجدید کنیم. احتمال دادیم که در آن ساعت، آقای آل‌هاشم درحال استراحت باشد. در خانه‌شان را زدیم. حاج آقا در منزل حضور داشتند. کاملا با روی گشاده و شوخ‌طبعی استقبال کردند. با دوستی که همراهم بود کمی شوخی کرد. با حاج آقای آل‌هاشم عکس یادگاری گرفتم. به حاج آقا گفتم که شروع مجلس جدید خبرگان و مجلس شورای اسلامی همزمان خواهد بود. به او گفتم که قبل از شروع مجلس جدید، این عکس را در فضای مجازی قرار می‌دهم. این عکس هنوز در آلبوم گوشی من مانده است و دیگر معلوم نیست حالا در نبود حاج آقای آل‌هاشم، چه زمانی پست شود.

علی حامدحق‌دوست، عکاس خبری: ماجرای تجلیل از عکاس برگزیده در نمازجمعه

حاج آقای آل‌هاشم تازه به تبریز آمده بود. آن سال، اولین دوره اعطای نشان سال مطبوعات کشور بود که من هم اولین نشان عکاس مستند سال مطبوعات را گرفته بودم. همان موقع تلفنم زنگ خورد. شماره را نمی‌شناختم. فردی که پشت تلفن بود گفت: «آل‌هاشم هستم.» من یکه خوردم از اینکه امام‌جمعه تبریز و نماینده ولی‌فقیه به من زنگ زده بود. به هرحال نفر اول استان بود. زنگ زد و به من برای جایزه‌ام تبریک گفت. من هم تشکر کردم. تا حالا چنین برخوردی ندیده بودم. مسئولان قبلی حتی در روی آدم نگاه نمی‌کردند و بعضی‌هایشان حتی اخم‌شان هم درهم بود. پیش از این ماجرای تماس هم یک برخورد دیگر با او داشتم. مسئول دفتر رئیس‌جمهور به استان سفر کرده بود و حاج آقای آل‌هاشم، در جمع ما عکاس‌ها و خبرنگارها آمده بود. با تک‌تک ما دست داد و اسم‌هایمان را پرسید. تعاملم با آقای آل‌هاشم پس از ماجرای تماسش آغاز شد. من ظاهر مذهبی ندارم. شلوار جین می‌پوشم، سه‌تار می‌نوازم و شاید در جمع مذهبی‌ها جا نگیرم اما با این وجود، حاج آقای آل‌هاشم مرا به نمازجمعه دعوت کرد و در میان قاریان قرآنی که آنها هم افتخار‌آفرینی کرده بودند، از من هم تقدیر کرد. حاج آقا آل‌هاشم اولین کسی بود که به نظرم به ظاهر افراد کاری نداشت و با امثال من که افراد هنری محسوب می‌شویم، ارتباط برقرار کرد.

این رفتار امام‌جمعه تبریز برایم عجیب بود. برای همین آن را در صفحه اینستاگرامم روایت و بازگو کردم. این رفتار حاج آقای آل‌هاشم نقل محافل شده بود. تصاویرمان در نمازجمعه، در صفحه خود حجت‌الاسلام آل‌هاشم هم بارگذاری و بازنشر شد. عکاس دیگری از هم‌استانی‌هایم، زیر آن پست کامنت گذاشته بود: «شما فقط از عکاس‌های حکومتی تجلیل می‌کنید.» این کامنت را خود حاج آقای آل‌هاشم هم دیده بود و شماره تماس آن عکاس را هم پیدا کرده بود. چندباری با او تماس گرفته بود و آن عکاس با تعجب، چندباری قطع کرده بود. باورش نمی‌شد که امام‌جمعه شهر با یک عکاس منتقد تماس بگیرد. اینها را خود حجت‌الاسلام آل‌هاشم برایم نقل می‌کرد.

همان موقع‌ها من از مدیروقت ارشاد استان گلایه کرده بودم که کارها و وظیفه شما را امام‌جمعه پیگیری می‌کند. من11 سال بدون بیمه کار کرده بودم. همان موقع حاج آقا با مدیرکل ارشاد تماس گرفت تا بیمه‌ام حل شود. هرچند یک‌سال پس از پیگیری‌مان من بیمه شدم اما آغاز ماجرای پیگیری برای بیمه شدنم پس از 11 سال کار خبری، با حاج آقا آل‌هاشم بود. حاج آقا حتی پیگیر کارهای قراردادم در رسانه‌ هم بود. حتی خودش نامه دست‌نوشته به مسئولان کشوری برای پیگیری کارهایم می‌نوشت. این کارها را حاج آقای آل‌هاشم در حقم انجام داده بود. البته با سایر رفقا و دوستان رسانه‌ای هم ارتباط داشت که اخبار و روایت‌هایش بین ما می‌پیچید.

سیدحمید موسویان، مسئول رسانه دفتر حجت‌الاسلام آل‌هاشم: بارها تریبون نمازجمعه تبریز را به نوجوانان سپردند

شهید آل‌هاشم شخصیتی کم‌نظیر بود که با همه طیف‌ها و اقشار مختلف جامعه ارتباط گرم و صمیمی داشتند. از روحانیون گرفته تا هنرمندان، ورزشکاران، اصحاب فرهنگ و رسانه، دانشجویان، دانش‌آموزان و... ارتباط مستمر و البته دوطرفه داشت، یعنی هم حاج آقا می‌رفت به اماکن مختلف و هم فعالان عرصه‌های گوناگون استان می‌آمدند دفتر و با حاج آقا دیدار و گفت‌وگو می‌کردند. شهید آل‌هاشم همان‌طور که به مساجد، حوزه، دانشگاه و مدارس سر می‌زد به ورزشگاه، سینما و تئاتر هم می‌رفت. قطعا حوزه و دانشگاه رفتن یک روحانی ممکن است امری عادی و روزمره باشد ولی شاید ورزشگاه رفتن، سینما رفتن یا تئاتر دیدن همان روحانی به‌ویژه در جایگاه امامت جمعه باعث تعجب شود. همین حضورها در مجامع مختلف شهید آل‌هاشم با استقبال گسترده مردم روبه‌رو می‌شد چون این حضورها بدون تشریفات بی‌تکلف و صمیمانه بود. همچنین به تایید و تشویق بزرگان زیادی رسیده بود. زنده‌یاد آیت‌الله یزدی که ورزشگاه رفتن حاج آقا در دیدار تراکتور و استقلال را شنید؛ این کار را به دانشگاه رفتن شهید مطهری تعبیر و تشبیه کرد. البته این ورزشگاه رفتن منحصر به ورزش یا تیم خاصی هم نبود. حجت‌الاسلام آل‌هاشم همان‌گونه که چند بار با حضور در ورزشگاه یادگار امام تبریز بازی تراکتور را از نزدیک تماشا کرد، احیای تیم ریشه‌دار اما منحل‌شده ماشین‌سازی را از رئیس فدراسیون مطالبه می‌کرد. چند بازی تیم فوتسال مس سونگون را از نزدیک تماشا کرد. در برنامه‌های ورزش‌های پهلوانی و زورخانه‌ای شرکت کرد. از مسابقات والیبال، کشتی و تکواندو بازدید داشت و با بسکتبالیست‌ها هم دیدار داشت. شهید آل هاشم بارها با خرید بلیت در سالن سینما و تئاتر حاضر شد. از پشت صحنه چند فیلم و سریال بازدید داشت، حتی چند مشکل هم در این بازدید با سفارش حاج آقا حل شد.

فیلم‌ها و تئاترهایی که امام‌جمعه شهید تبریز از بدو حضور در تبریز در سینماها و سالن‌های تئاتر تماشا کرد یا از پشت صحنه‌شان بازدید داشت؛ فیلم‌هایی اعم از: «فیلم به وقت شام، فیلم موقعیت مهدی، سریال جلال روایتی از مبارزات انقلابی منتهی به قیام ۲۹ بهمن تبریز در ۵۶، فیلم منطقه پرواز ممنوع، فیلم غریب، فیلم منصور، تئاتر تکه‌های سنگین سرب روایتی از زندگی شهید چمران، تئاتر گوش‌هایم را بشنو روایتی از زندگی جانبازان اعصاب و روان، تئاتر سرد سرخ تبریز روایتی از ثقه‌الاسلام و برخی از شهدای مشروطه‌خواه تبریز، نمایش اشک، عشق، مشک روایتی از نهضت عاشورا و شب تاسوعا تا خرابه شام به کارگردانی محمد روشنی و چند نمایش مذهبی در ایام فاطمیه و محرم که در حد سر زدن حضور داشتند.» این سرمایه اجتماعی که این روزها در تبریز و استان آذربایجان‌شرقی برای انقلاب دیده می‌شود در سایه زحمت‌های شبانه و همین رفت و آمدهای متعدد و مستمر شهید آل‌هاشم هست.

زنده‌یاد حجت‌الاسلام آل‌هاشم اعتقاد داشت که روحانی باید از بدو تولد و اذان هنگام تولد تا لحظه اقامه نماز میت باید در میان مردم و برای مردم باشد و به این اعتقاد خودشان هم با حوصله تمام عمل می‌کرد. در شادی‌ها و غصه‌های مردم در کنارشان بود. موفقیت‌ها را تبریک می‌گفت و مصیبت‌های وارده را همیشه چه حضوری و چه تلفنی تسلیت می‌گفت. نمونه‌های زیادی از همین تبریک‌ها و تسلیت‌ها در خاطر خیلی از مردم تبریز است و بعضا باعث شگفت‌زدگی هم شده است. شهید آل‌هاشم علاوه‌بر اینکه با اقشار مختلف ارتباط خوبی داشت، با افراد در سنین مختلف هم صمیمیت خاصی داشت. از پیرمردها گرفته تا جوانان و نوجوانان همیشه مورد مهر و محبت او بودند. جمعه‌ای نبود که موقع ورود یا خروج از نمازجمعه نوجوانان گوشی به دست به دنبال گرفتن عکس سلفی با او نباشند. همین برخورد پدرانه، میانگین سنی نمازگزاران جمعه تبریز را خیلی جوان‌تر کرده بود و حتی سالی چند بار با تدبیر امام‌جمعه شهید کلیه امور اجرایی نمازجمعه اعم از قرائت قرآن، مجری‌گری، مکبری و حراست نمازجمعه به همین نوجوانان و دانش‌آموزان و جوانان دانشجو سپرده می‌شد. بارها تریبون سخنرانی پیش از خطبه به دانش‌آموزان و دانشجویان دختر و پسر سپرده شد. زن و مرد، جوان و نوجوان بارها در پشت این تریبون مطالبه‌گری یا تبیین کردند. استاد و معلم قرآن حضرت آقای قرائتی بهترین تعبیر را برای رفتار و گفتار شهید آل‌هاشم داشت و او را مصداق از مردم با مردم و برای مردم خواند.

الله‌وردی‌دهقانی، نماینده ورزقان: برای کارهای عمرانی و آبادی جلودار بود

حجت‌الاسلام آل‌هاشم شخصیتی بود که مردم او را «سید شریف» خطاب می‌کردند. فردی باتقوا و مردم‌دار بود. آنچه که او را متمایز می‌کرد این بود که به مشکلات مردم توجه می‌کرد. در دفتر او به روی آحاد مردم باز بود. در همه محافل حضور داشت تا بتواند به مسائل مردم و دردمندان رسیدگی کند. برای همین این رفتار او شهره عام و خاص بود. این‌گونه که تنها خواص و عده‌ای برگزیده دور او را گرفته باشند. چه در نمازجمعه و چه در بیت و دفترش همه برای او از منظر حرمت یکسان بود. با نمایندگان استان هم تعامل ویژه‌ای داشت و هر وقت نمایندگان به سراغش می‌رفتند و نیاز به مشورت داشتیم، با روی گشاده استقبال و همکاری و راهنمایی می‌کرد، حتی مسائل و سوالاتی اگر میان نمایندگان مجلس و مسئولان دولتی پیش می‌آمد، پیگیری و راهنمایی می‌کرد. در جلسات میان نمایندگان مجلس و مسئولان اجرایی استان هم حضور فعال داشت و ما را راهنمایی می‌کرد. برای کارهای عمران و آبادی استان، جلودار بود، حتی برای مسائل اقتصادی و به راه افتادن مشاغل و تولید در استان هم باز به‌زعم خود پیگیر بود که نمونه‌اش همین آخرین سفر و حضور برای افتتاح سد قلعه‌قیز بود که درنهایت در راه خدمت به استان و آرمان‌های انقلاب شهید شد و مزد این خدمت را دریافت کرد.

شجاع خلیل‌زاده: عاشق تراکتور بود

برای کسی که آقای آل‌هاشم را نمی‌شناسد، باید بگویم که او یک هوادار واقعی و پروپاقرص تراکتور بود. یکبار او را دیده‌ام. انسان بسیار خوبی بود. بسیار هم فوتبالی و عاشق مردم تبریز بود. از وقتی خبر شهادتش را شنیدم، ناراحت شدم. نسبت به جایگاهی که داشت، انسان خاکی بود. یک‌بار هم در ورزشگاه حضور پیدا کردند و به‌هرحال می‌دانستم که عاشق تراکتور بود.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰