سیدمهدی طالبی، دبیرگروه جهانشهر: تمرکز اجرایی و پژوهشی وزیرخارجه پیشین ایران به گواه سوابق بیشتر بر منطقه حوزه عربی، سیاست قدرتهای بزرگ در منطقه و فلسطین قرار داشت. او با اتکا به سوابق خود موفق شد در مدیریت پروندههای متعددی در حوزه منطقه از جمله جنگ طوفان الاقصی، احیای روابط با عربستانسعودی و توسعه تجارت با همسایگان نقش موثری ایفا کند. شناسنامه اصلی دوران وزارت او «سیاست همسایگی» است؛ سیاستی که پروندههای مهم کشور ذیل آنها پیگیری شدند.
وزیر همه
در دموکراسیها، دولتهای مختلف رقیب یکدیگر بوده و با تغییر نتایج انتخاباتی، تفاوتهای جدی در عملکرد آنها بروز میکند. از این رو برخی از دولتها واکنشی به دولتهای پیشین به حساب میآیند. بهعنوان نمونه دولت دونالد ترامپ با رویکردهای ضدمهاجرتی و سفیدبرترپندارانه در واکنش به دولت موافق مهاجرت دموکراتها و باراک اوبامای سیاهپوست بر سر کار آمد.
دولتها در ایران نیز واکنش و متاثر به دولتهای قبلی هستند. دولت احمدینژاد زمانی روی کار آمد که افکار عمومی از عقبنشینیهای دولت خاتمی در مذاکرات هستهای با کشورهای اروپایی ناخرسند بود. دولت احمدینژاد این سیاست را متوقف کرد اما بر اثر زیادهروی، اساس مذاکره توسط شورای عالی امنیت ملی تقریبا قفل شد. در پیامد این قفل شدن، افکار عمومی به حسن روحانی روی آورد که شعار مذاکره میداد. روحانی نیز به دلیل گرهزدن کشور به مذاکرات و با شکست توافق برجام، دولت بعدی را به رئیسی تحویل داد. پرونده هستهای با توجه به نظرات متفاوت در هر دوره، تنظیمات تندی در واکنش به دولت قبل مییافت، با این وجود عبداللهیان در مقام رئیس دستگاه دیپلماسی پیام و درخواست تغییر را با تنظیمات و سرعت مناسبی انجام داد. او به جای آنکه فرمان رادیکالیسم را در دست بگیرد، مسیر عقلانیت را پیمود. عبداللهیان طبق رویه و قاعده سنتی دولتها باید براساس سنت رادیکالیسم بهشدت به گفتوگوهای هستهای حمله میکرد، اما دست به گزینشی هنرمندانه زد. او و تیمش هیچگاه مذاکرات هستهای و توافق برجام را بهطور کلی رد نکردند بلکه با وجود نقد به آن و تنظیم جایگاهش در افکار عمومی، برای بازگشت و پایبندی به مفاد توافق سال 2015 اعلام آمادگی کردند. آنها همچنین نهتنها به تخریب تیم قبلی وزارت خارجه نپرداختند بلکه بارها از مقامات دولت قبل تجلیل کردند. این رویه برخلاف روندهای گذشته بود. مسیری که امیرعبداللهیان در پیش گرفت نباید تغییر کند. مذاکره نباید قفل شود و نه همانند برههای همهچیز کشور به مذاکره گره بخورد. آنچه کشور با امیرعبداللهیان به تنظیمات آن رسیده، قاعدتا باید توسط دولت آتی ایران ادامه یابد.
سیاست همسایگی
شعار اصلی دولت سیزدهم در سیاست خارجی «سیاست همسایگی» بود. این سیاست معنای دوگانه «جغرافیایی» و «ماهیتی» داشت. به لحاظ جغرافیایی اولویت سیاست خارجی ایران کشورهای موجود در منطقه مجاور در غرب آسیا، قفقاز، آسیای میانه و شبهقاره هند بود. بهطور ویژه این روابط برای کشورهایی که دارای مرز مشترک با ایران بودند پیگیری میشد؛ کشورهایی مانند پاکستان، افغانستان، ترکمنستان، آذربایجان، ارمنستان، ترکیه و عراق. در این سیاست کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس نیز هممرز محسوب میشدند. با این وجود برخی معتقد بودند حتی روابط با ونزوئلا در آمریکای لاتین با 16 هزار کیلومتر فاصله نیز در چهارچوب تعریفی و ماهیتی یک «دولت دوست» به حساب میآید و باید با آن در قالب «سیاست همسایگی» برخورد داشت.
منشأ و نقطهثقل سیاست همسایگی، جغرافیایی بود. این مساله را از تفاوتهای منطقهای و فرامنطقهای پیگیری این سیاست میتوان دید. تهران در فرامنطقه تنها دولتهای دوست را قالب سیاست همسایگی قرار میداد اما در ابعاد جغرافیایی همه دولتها با وجود اشکالات و کمکاریها، مورد اهتمام دولت ایران قرار داشتند. آنچه نقطهثقل را به کشورهای همسایه منتقل میکرد اهمیت بالای روابط تاریخی ملت ایران با ملتها و اقوام منطقه، همبستگیهای نژادی، دینی، مذهبی و همچنین روابط اقتصادی با آنها و مساله امنیت بود. بهعنوان نمونه دولت ایران با دولت عراق، اقلیم کردستان عراق و طالبان-پیش از بازگشت به حکومت و پس از آن- علیه داعش، با دولت سوریه علیه تروریستها و با پاکستان علیه گروههای مزدور و جداییطلب همکاری داشت.
مصادیق برجسته سیاست همسایگی که توسط امیرعبداللهیان پیگیری میشد، روابط با عربستان سعودی و ترکمنستان بود. در بهبود رابطه با این کشورها دیگر دستگاهها هم نقش داشتند، همانند اقدامات شورای عالی امنیت ملی برای هماهنگی توافق با عربستان سعودی یا روابطی که وزارت نفت با ترکمنستان داشت. روابط ایران و عربستان در سال 1394 به دلیل گرفتاری سعودیها در جنگ یمن و پایداری دولت سوریه در برابر توطئه بینالمللی که ریاض آنها را مورد حمایت تهران میدانست، قطع شد. انعقاد توافق هستهای در 23 تیر 1394 نیز مزید بر علت شده بود تا سعودیها تصمیم بگیرند در آستانه اجرایی شدن برجام در 26 دی همان سال، توطئه خود را برای برهم زدن روابط با اعدام یک روحانی شیعه به اجرا درآورند. اقدامی که پیامدهایش تنها چند هفته پیش از اجرای برجام باعث شد ریاض یکطرفه روابط خود با تهران را قطع کند. اما زیانهای این رویه باعث شد سعودیها تلاش برای بازگرداندن روابط به وضع سابق را در دستور کار خود قرار دهند که در این مسیر تسهیلگری وزارت خارجه باعث تسریع در به سرانجام رسیدن مذاکرات و برقراری مجدد روابط شد. پرونده مهم دیگر روابط با ترکمنستان بود که در دولت قبل روابط با آن دچار دستاندازهای بدی شده بود. دولت رئیسی نهتنها آن دستاندازها را پر کرد بلکه روابط تا جایی توسعه یافت که شخص رئیسجمهور توجه ویژهای به روابط با عشقآباد نشان داد که به موجب آن دیدار با مقامات مختلف ترکمنستانی به انعقاد توافقات مهم اقتصادی انجامید.
همگرایی شرقی
امیرعبداللهیان با دریافت ماموریت از دولت سیزدهم، باید بدون آنکه برجام را زیرپا میگذاشت، با حفظ اساس توافق از آن عبور میکرد. این عبور به معنای پشت پا زدن به توافق نبود. منحصر کردن کشور به برجام باعث شده بود تمام امور کشور از اقتصاد تا سیاست خارجی معطل آن بماند. این پدیده موجب شده بود تا از دولت قبلی زمزمههایی بلند شود که «ما بلد نیستیم کشور را بدون توافق» اداره کنیم. آنها حتی برای آنکه غرب را راضی به بازگشت به برجام کنند، از توسعه روابط با کشورهای غیرغربی خودداری میکردند. دولت قبل امیدوار بود عدم توسعه روابط با دیگران به کاهش خشم واشنگتن منجر شده و این کشور را به برجام بازگرداند. این اتفاق اما رخ نداد تا این دولت تحت فشار نخبگان و بدنه کارشناسی کشور به امتحان راههای دیگری بپردازد.
دولت دوازدهم روابط با اتحادیه اقتصادی اوراسیایی بهعنوان یک سازمان منطقهای با کارکرد تجاری را کجدار و مریز آغاز کرد اما دولت رئیسی با سکانداری عبداللهیان در سیاست خارجی، تهران را در این اتحادیه فعال کرد. عضویت در سازمان منطقهای شانگهای با رویکرد امنیتی-سیاسی و سازمان جهانی بریکس با رویکرد اقتصادی-سیاسی دیگر اقدامات موثر دولت در سیاست خارجی بود. شاید بتوان گفت کلانپروژه نظام برای تقویت روابط با کشورهای شرقی و غیرغربی بیش از هر دولتی در دولت سیزدهم پیگیری شد و وزارت خارجه در آن نقش مهمی داشت. نقش مهم دستگاه دیپلماسی در این فعالیتها، عدم رقابت مصنوعی و غیرسازنده با دیگر نهادها بود. از این رو وزارت خارجه در دعواهای نهادی وارد نشد و درباره اینکه این نهاد یا نهادهای دیگر سهم بیشتری در توسعه روابط داشتهاند، موضعی نداشت.
تجارت خارجی
سیاست همسایگی دولت در کنار اعتقاد به مذاکرات هستهای، باعث شد عدد و رقمهای روابط اقتصادی با کشورهای همسایه ارتقا یابد. اعتقاد به مذاکره باعث شد طرفهای باقیمانده در برجام به رعایت جوانب این توافق ادامه داده و از سوی دیگر مقادیری از درآمدهای بلوکه شده فروش نفت ایران نیز آزاد شود. اساس کار اما توسعه تجارت خارجی با کشورهای همسایه بود. توسعه روابط تجاری با کشورهای منطقه براساس راهبرد عالیتر «سیاست همسایگی» پیگیری شد که نتیجه آن رشد 14 درصدی روابط تجاری به لحاظ کمی شد. به لحاظ کیفی نیز برقراری روابط تجاری در حوزه انتقال کالا، سرمایهگذاری و انتقال پول تسهیل شد. میراث دولت سیزدهم و تلاشهای دستگاه دیپلماسی این دولت، سهم 50 درصدی همسایگان از کل تجارت ایران است.
آنچه در این خصوص مهم است، شکلگیری این روند در اوج تحریمهاست. دولت بایدن نهتنها تحریمهای دولت ترامپ را لغو نکرد بلکه 600 تحریم نیز بر آنها افزود، اما زیر سایه این تهدیدات روابط تجاری ایران با کشورهای همسایه از رشدی خیرهکننده برخوردار شد؛ پس یک ویژگی مهم این روابط مصونیت قابل توجه آنها از تحریمهای آمریکاست.
وزیرخارجه قدس
شاید بتوان گفت مهمترین دوره ریاست امیرعبداللهیان بر وزارت خارجه، جنگ طوفان الاقصی باشد؛ جنگی که تا زمان شهادت امیرعبداللهیان 36 هزار شهید در غزه برجای گذاشت. تلاشهای بیوقفه وزیرخارجه پیشین ایران از منطقه تا نیویورک باعث شد با وجود تلاشهای غرب و لابی صهیونیستی، تهران بتواند جبهه دیپلماتیک قدرتمندی در جهان علیه تلآویو ایجاد کند. عبداللهیان صبورانه و با وجود خشم ناشی از همکاری تعدادی از دولتهای مسلمان با رژیمصهیونیستی برای قتلعام فلسطینیها، آنها را بالاجبار به صف و عکس مخالفت با تلآویو کشاند.
صهیونیستها در برههای از جنگ برای آنکه مانع سفر وزیر خارجه ایران به سوریه و لبنان شوند، باندهای فرودگاهی سوریه را بمباران کردند، اما هواپیمای حامل عبداللهیان موفق شد در باندی امن فرود آید. او سپس بهصورت زمینی و علیرغم تهدیدات، به بیروت نیز سفر کرد. جدیت وزیرخارجه ایران در سفر به سوریه و لبنان، یک پیام برای همگان بود؛ حمایت تهران از فلسطین حتمی و شدید است و کمترین تاثیری از فشارها و مشکلات نمیپذیرد. تلاشهای او طی هشت ماه جنگ باعث شده بود برخی وی را «وزیر خارجه فلسطین» یا «وزیر خارجه قدس» بنامند. رابطه عبداللهیان با فلسطین اما منحصر به دوران وزارت نمیشود. او مدتی دبیرکل دبیرخانه دائمی کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین بود و مدیرمسئولی فصلنامه راهبردی فلسطین را برعهده داشت.
میدان و دیپلماسی؛ هماهنگ، برادر
سیاستخارجی هر کشور توسط چندین نهاد پیگیری میشود. نهادهای نظامی، نهادهای اطلاعاتی، وزارت امور خارجه، وزارت بازرگانی و تعدادی دیگر از نهادهای کلان، متولی سیاستخارجی دولتها هستند. گستردگی سیاستخارجی باعث شده بهجز دستگاههای متولی، نهادی غیرمسئول در سیاستخارجی مانند وزارتخانههای علمی و آموزشی نیز سهمی در آن ایفا کنند.
بهعنوان نمونه در روابط هند و روسیه، بیشتر از هر چیز روابط دستگاه نظامی هند با روسها بهدلیل نیاز به دریافت تسلیحات روسی، باعث تقویت روابط شده است. روابط چین و روسیه نیز بهدلیل احتیاجات صنعتی و نظامی بیشتر میان وزارتخانههای صنعتی پیگیری میشده است. با توجه به گستردگی امر سیاستخارجی و سیالیت سهم دستگاهها در روابط بینالمللی بهدلیل مولفههای موثر، این عرصه شاهد اصطکاک میان نهادهای مختلف است.
در ایران نیز این برخوردها به شکل طبیعی وجود داشته است. با این حال ویژگی اصلی دوره امیرعبداللهیان هماهنگی مناسب با دیگر نهادهای مسئول سیاستخارجی بهویژه با دستگاههای میدانی کشور بود. پیش از او نیز وزارت خارجه لاجرم با میدان همکاری داشت همانگونه که میدان نیز درخواستهای دستگاه دیپلماسی را اجابت میکرد، اما در دوره عبداللهیان برادری میان دستگاهها باعث کنار رفتن اختلافات شد.
او بدون آنکه به میدان تبدیل شود، به میدان کمک کرد. در جریان جنگ غزه، دستگاههای نظامی و اطلاعاتی ایران با کشورهای متعددی بهدلیل حمایتهای نظامی، سیاسی و اقتصادی آنها با رژیمصهیونیستی اختلاف داشت که طبیعت این میدان است. با این وجود دیپلماسی تفاوتهایی با میدانهای نظامی و اطلاعاتی دارد و عبداللهیان علیرغم همراهی با آنها، دیپلماسی را به همان شکل اصلی خود ادامه داد. دیدارهای گسترده با مقامات کشورهای اسلامی که برخی متهم به حمایت و روابط گسترده با رژیمصهیونیستی بودند در این راستا قابل ارزیابی است.