ایمان عظیمی، خبرنگار: قصاص یکی از مهمترین و پرکاربردترین مسائل موجود در قانون مجازات اسلامی است که در تمام این سالها محل بحث و اظهارنظر قرار گرفته است. دامنه بحثها به سینما نیز کشانده شده و این حکم الهی در پیرنگ بسیاری از فیلمها به داد سینمای ایران رسیده و نقش پررنگی در سرانجام این آثار ایفا کرده است. اما زاویهدید فیلمسازان در رابطه با حکم قصاص چندان شباهتی به هم ندارد و اغلب بدون توجه و حتی تخصص نسبت به این زمینه پا در مسیر ساخت فیلم میگذارند و با تمام کاستیها و حتی غرضورزیها کارشان را پیش میبرند. زمانی رسول ملاقلیپور گفته بود که اگر نتواند حق مطلب را در مورد امام حسین(ع) و یارانش ادا کند هیچ وقت فیلم ایشان را نمیسازد تا مرتکب گناه نشود (نقل به مضمون) اما در این روزگار، ساخت فیلم در باب قصاص و جزئیات پیچیده آن بهقدری برای بعضی آسان است که با ساده کردن صورت مساله به نتیجه دلخواه خود نیز میرسند و تکلیف را یکسره میکنند.
بهتازگی فیلم سینمایی «بیبدن» با اشاره به ماجرای واقعی قتل غزاله شکور، پس از شرکت در جشنواره فیلم فجر به اکران عمومی در آمده و نظر مخاطبان را نسبت به تماشای خود جلب کرده است. این اثر سوای حاشیههایی که در زمان اکران نصیبش شد، فیلمی است که نهتنها حقانیت حکم قصاص را زیرسوال نمیبرد، بلکه درست در جهت ارزش نهادن بر این مساله و همینطور پیشکشیدن موجودیتی به اسم عفو و بخشش، بر حقانیت قصاص تاکید میکند و از این منظر، فیلم بدون اینکه وارد چالشهای بیمبنا و بیاساس با دستگاه قضا شود، تنها به پرداخت قصه و روابط علی و معلولی در پیرنگ اثر میاندیشد. درحقیقت فیلمساز تمام اتکای قصهاش را بر ماجرای واقعی پیشآمده استوار میسازد و در مرتبه بعد با ورود به جزئیات زندگی خانواده قاتل و مقتول، بدون اینکه پا را از درون متن بیرون بگذارد، از راه توجه به شمایل متفاوت میان این دو خانواده، در لایههای زیرین اثر، دست به نقد طبقات و تاثیر مناسبات اقتصادی شکلگرفته میان اقشار مختلف جامعه میزند و بدون اینکه حتی ذرهای اگزوتیک شود به تمنای مخاطبش جواب دهد.
اما در مقام بازگو کردن نقاط ضعف فیلم باید به ساختمان بصری کمبنیه فیلم نیز اشاره کنیم که متن فیلمنامه را در بیان جزئیات هدر داده و نتوانسته در مرحله پرداخت، آنطور که باید از پس کار بر بیاید. بهعنوان مثال وقتی خانواده مقتول از بیآبرویی خودشان در میان افکارعمومی در فضای مجازی حرف میزنند ما هیچ ترجمان تصویریای در این زمینه نمیبینیم و مردم تنها در پسزمینه همچون آدمکهایی که حتی صورتشان هم مشخص نیست درحال آمدوشد هستند و ما هیچ نسبتی با آنها برقرار نمیکنیم. درواقع بیبدن فیلم، فیلمنامه است و در زمینه اجرا و کارگردانی چیز خاصی برای ارائه به مخاطبانش ندارد و داستانش را خیلی سرراست و به دور از خلاقیت بیان میکند، اما همین که وارد چرخه رقابت با دیگر فیلمهای مجعول و دمدستی اجتماعی نمیشود، میتوان برایش اعتبار قائل شد و دیگران را به تماشای فیلم در سینما دعوت کرد. بیبدن آنقدر که در فیلمنامه، اثری فکرشده به حساب میآید، در اجرا چندان دندانگیر نیست.