فیلم سینمایی «بیبدن»یکی از آثار مهم، پرسروصدا و تماشاگرپسند سال 1403 که حالا با جذب حدود 700 هزار تماشاگر و دستیابی به گیشه‌ای 41 میلیارد تومانی، به دومین فیلم غیرکمدی پرفروش تاریخ سینمای ایران تبدیل شده، فیلمی متوسط است که امتیازاتی در متن دارد و ضعف‌هایی در اجرا.
  • ۱۴۰۳-۰۲-۳۰ - ۰۵:۵۲
  • 00
قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص
قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار: سازندگان دست روی واقعه‌ای گذاشته‌اند که امکان فراوانی برای خلق موقعیت‌های چشمگیر دراماتیک به آنها می‌دهد تا بتوانند درام جذاب و تکان‌دهنده‌ای ترتیب دهند. ماجرای مادری که از یک روز صبح، دیگر دختر 18-19 ساله‌اش را نمی‌بیند و بعد متوجه می‌شود توسط فردی کشته شده که خودش واسطه آشتی بین آنها بود، به اندازه‌ای دردناک است که برای هر مخاطبی تکان‌دهنده است. ورود نویسنده بیبدن به سوژه، هوشمندانه است و ادامه دادن آن شجاعانه. کاظم دانشی فیلمنامه‌نویس اثر، قصه را از زاویه دید بازپرس پرونده روایت می‌کند تا بتواند مایه‌های معمایی و دادگاهی به این فیلم اضافه کند؛ چراکه اگر ورود نویسنده از سمت خانواده مقتول بود، بیم آن می‌رفت که نتیجه، فیلمی کند و کش‌دار با روایتی مرثیه‌گون و تکراری باشد؛ اگرچه بیبدن در نیمه دوم، با افزایش سهم مادر از قصه، کمابیش سویه‌های ملودرام می‌گیرد و جذابیت ابتدا را از دست می‌دهد، ولی در آن زمان به اندازه‌ای قلاب خود را محکم به ذهن مخاطب انداخته که تماشاگر را بتواند تا پایان روی صندلی سینما نگه دارد. از سوی دیگر در شرایط کنونی که فضای شبکه‌های اجتماعی در زمینه حکم قصاص یا اعدام، مسموم است و می‌تواند با هزار انگ و ناسزا از سمت بعضی کاربران مواجه شود، سازندگان با شجاعت تا انتهای قصه رفتند و ابعاد مختلف ماجرا را نمایش دادند. به همین دلیل است که با مشاهده حاصل این تلاش، می‌توان گفت حق سوژه -لااقل از نظر داستان- ادا شده و کار به سرانجام رسیده است. از نظر مضمونی بیبدن اثری بسیار شریف، با نگاهی سالم است که در برابر حق قصاص نمی‌ایستد و به‌نوعی فضای ضدوایرال‌ها و کارزارهای شبکه‌های اجتماعی را پی می‌گیرد. درحالی‌که حکمرانی ابتذال در برخی رسانه‌ها می‌تواند ظالم را مظلوم جلوه دهد، بیبدن از این آزمون سربلند بیرون می‌آید و در عین نمایش مظلومیت خانواده مقتول، حتی در مخاطبی که نگاه دیگری به مقوله اعدام دارد، حس بدی ایجاد نمی‌کند. واکنش‌های مثبت به فیلم -خصوصا از جریان حاکم در شبکه‌های اجتماعی- را بیش از هرچیز می‌توان به هوشمندی سازندگان مربوط دانست که به قدر کافی و در زمان درست، دوربین را به خانواده مقتول نزدیک می‌کنند و اصطلاحا اندازه نگه می‌دارند. فیلمنامه بیبدن در زمینه دیالوگ هم اثری قوی ا‌ست، چه زمانی که بازپرس در حال جست‌وجو برای مدارک است و چه زمانی که خانواده مقتول از مظلومیت دخترشان می‌گویند و پدر قاتل برای رهایی فرزندش تلاش می‌کند، دیالوگ‌ها روی شخصیت‌ها می‌نشینند و به اندازه اطلاعات می‌دهند و به حد لازم تاثیر می‌گذارند. نکات ذکرشده را از جمله امتیازات بیبدن می‌توان دانست که باعث شده این اثر با وجود بعضی نقایص به فیلمی محبوب مخاطب عام تبدیل شود. در مقابل آنچه آمد، بیشترین اشکالات این فیلم را می‌توان در مرحله اجرا دانست. افزایش تدریجی در ملودرام از نیمه‌های فیلم، آن را در نیمه دوم، کمی سردرگم کرده و به‌نوعی از یک درام جنایی/دادگاهی به یک ملودرام اشک‌انگیز تبدیل کرده. نقطه ضعف اصلی بیبدن همین‌جاست که نمی‌تواند هویت ژانری را حفظ کند. از سوی دیگر با وجود تلاش قابل‌توجه الناز شاکردوست و حتی گلاره عباسی که می‌توانند گلیم‌شان را از آب بیرون بکشند، نقش‌آفرینی پژمان جمشیدی دستاوردی برایش ندارد و بازی بسیار ضعیف سروش صحت، حسابی توی ذوق می‌زند. کارگردان نیز نه می‌تواند با سبک بصری متفاوت، مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد و نه در قاب‌بندی، چیزی بیش از یک اثر تلویزیونی به تماشاگر عرضه می‌کند.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱