مریم فضائلی، خبرنگار: نوشتن گزارش درباره حوزه کودک و نوجوان جدا از اهمیتی که دارد، کار سختی هم هست؛ چراکه عدم انجام کار فرهنگی به صورت درست، همیشه این حوزه را در گوشهای نگه داشته و آن را منفعل ساخته است. نمایشگاه کتاب، که هرساله در اردیبهشتماه برگزار میشود، جزء آن کارهایی است که اگر با سیاستگذاریهای بهتری همراه باشد، میتواند جریانسازیهای بزرگ انجام دهد و هدایت فکری بخش تاثیرگذار جامعه را به دست گیرد. مخصوصا که شعار امسال نمایشگاه کتاب «بخوانیم و بسازیم» هم است. این گزارش، با کمک والدین، نوجوانان و ناشران در نمایشگاه نوشته شده و درباره فروش کتابهای حوزه نوجوان، ژانری که این گروه سنی بیشتر آن را میخوانند و تالیف، ترجمه و... حرف زدهایم.
غرفههای کودک و نوجوان مثل چند سال اخیر، در ضلع شرقی مصلای امام خمینی قرار داشتند. برای رسیدنم به این سالنها چند پله را بهسمت پایین رفتم و غرفهها نمایان شد. البته چند مسیر دیگر هم برای رسیدن به غرفههای کودک و نوجوان وجود دارد. برای خانوادههایی با کالسکه میآیند، این مسیر اصلا راه راحتی به حساب نمیآید، انتظارم سالنی پر از بچه و نوجوان بود که صدایشان بپیچد و برای خرید کتاب اشتیاق داشته باشند؛ اما سالن پر از خلوتی بود! این را به حساب ساعت و روزی که رفتم گذاشتم و با تصور آنکه احتمالا به مرور شلوغ میشود به سراغ صحبت با آدمها رفتم.
بیداد گرانی
از چند پدر و مادر که دستشان کیسههای خرید بود نظرشان را در مورد نمایشگاه امسال پرسیدم و عمده دلایلی که میگفتند، مربوط به گرانی کتاب بود و معتقد بودند بهخاطر قیمتها قدرت خریدشان کمتر از سال گذشته است.
از مادری که دو دختر کودک و نوجوان داشت، پرسیدم که حدودا چقدر برای کتاب دختر نوجوانش هزینه کرده است؟ با یک حساب سرانگشتی گفت: «پنج کتاب خریدم که بهطور میانگین هرکدام ۲۰۰ هزار تومان بود، در کمترین حالت تا الان یک میلیون تومان هزینه کردهام.» بهنظر او قیمتها باعث شده بود تا قدرت خریدش به نسبت سال گذشته کمتر شود و تعداد کمتری کتاب بخرد. حتی گفت: «اگر بخواهم با این رویه برای دخترهایم کتاب بخرم، احتمالا برای خودم نتوانم خریدی داشته باشم.»
دو مادر که همراه با دو دخترشان به نمایشگاه آمده بودند، وقتی فهمیدند برای گزارشم میخواهم با آنها حرف بزنم، چندین و چندبار گفتند: «کتاب گرون بود، خیلی زیاد هم گرون بود.» وقتی از هم دور شدیم باز گفتند: «یادت نره بنویسی کتابها خیلی گرون بود!»
بعد از دیدن و گفتوگو با والدین و نظراتشان درباره گرانی و قیمت کتابها، به سراغ ناشران رفتم تا از آنها هم این سوال را بپرسم. در صحبتی که با نشر ایرانبان داشتم، از استقبال مردم اعلام نارضایتی کرد و گفت: «اگر میبینی اینجا خلوت است، دلیلش به حیاط و مسیرهای مصلی برمیگردد؛ چراکه آنقدر سرگرمی و تفریحات دیگر آوردهاند که تمرکز از روی بحث نمایشگاه و فروش کتاب برداشته شده است. وقتی بیرون پر از برنامههای دیگر باشد، نه پدر و مادر و نه فرزندان دیگر حوصله نمایشگاه را ندارند و هدف آمدن به نمایشگاه عوض میشود.» هر ساله در کنار نمایشگاه کتاب، غرفههایی مربوط به غذا و خوراکی حضور فعالی دارند. همچنین برگزاری برنامههایی فرهنگی، یکی دیگر از جنبههایی است که میتواند مشوقی برای حضور پیدا کردن مردم شود.
مسئول نشر افق هم درخصوص خلوتی نمایشگاه گفت: «من خودم معلم هستم و با دانشآموزها در ارتباطم. تعداد خیلی زیادی از آنها بهخاطر ایام امتحاناتشان به نمایشگاه نیامدند، آن تعدادی از بچهها هم که آمدند، زمان محدودی را توانستند در نمایشگاه کتاب بگذرانند.» بهنظر این ناشر، به دلیل آنکه الان ایام برگزاری امتحانات مدارس است و خیلی از دانشآموزان امکان آمدن به نمایشگاه را ندارند، سالنهای کودک و نوجوان خلوت است. علاوهبر آن، دانشآموزان کنکوری، بهدلیل نزدیکی به زمان امتحانات نهایی و کنکور امکان استفاده از نمایشگاه برای آنان به مراتب کمتر از زمانهای دیگر است.
حوزه نوجوان و کتابهایی که در این حوزه ارائه میشود، همیشه محل چالش بوده است، سعی کردم به سراغ ناشرانی بروم که در حوزه نوجوان فعالیت میکنند. از آنها درباره فروش کتابها پرسیدم، که آیا راضی بودند یا نه؟ البته ناشر به ناشر نظرشان فرق میکرد؛ چراکه برخی از ناشران به علت اسمی که دارند و برندی که ساختهاند، شناخته شده هستند، از میزان فروش راضی بودند.
قیمت کتابها و صحبتی که تا آنجا با افراد حاضر در نمایشگاه داشتم، باعث شد از ناشران درباره قیمت کتابهایشان هم بپرسم.
انتشارات قدیانی که نزدیک به 50 سال قدمت دارد و حدود ۴ هزار عنوان به چاپ رسانده، از فروش امسال ابراز رضایت کرد. البته نکتهای که به چشم میآمد، عدم تناسب قیمت بود. برای مثال برای دو کتابی که هر دو چاپ اول بودند، گرافیک زیاد و جلد سخت نداشتند اما قیمتهای متفاوتی برایشان درج شده بود. کتابی که 110 صفحه داشت به قیمت ۱۱۰ هزار تومان به فروش میرسید و کتابی که 370 صفحه داشت، قیمتش ۱۴۰ هزار تومان بود.
مسئول غرفه کودک و نوجوان نشر افق درباره قیمت کتابهایش گفت: «از نظر نشرهای دیگر که برای قیمتگذاری کتابهایشان با ما گفتوگو داشتند، قیمت کتابهای نشر افق عجیب نیست. اتفاقا نکته عجیب، نشرهایی هستند که کتابهایشان را به قیمت بسیار پایین چاپ میکنند و میفروشند؛ چراکه اگر پنج برگ A4 هم بخریم، قیمتش از کتاب پر از تصویر رنگی و جلد سخت بیشتر میشود. این نشرها هستند که باعث میشوند تا بازار نشر بههم بریزد.»
نشر باژ یکی از نشرهایی بود که در مصاحبه با مردم به گرانی کتابهایشان، اشاره میشد. وقتی با یکی از کارمندانشان این موضوع را مطرح کردم، گفت: «نشر باژ کاغذ آلمانی استفاده میکند و گرافیک مشخص خودش را دارد. اینها دلایلی است که میتواند روی قیمت تاثیر بگذارد.»
یکی دیگر از ناشرانی که باعث شلوغی در سالن جنوبی شده بود، نشر هوپا است. یک دهه از آغاز فعالیت این نشر میگذرد و توانسته به سرعت در بین نوجوانان محبوب شود. گرافیکی که استفاده میکند، جزء مواردی است که در فروشش تاثیرگذار است. یک کتاب 390 صفحهای در این انتشارات به قیمت 495 هزار تومان به فروش میرسد. درصورتیکه در نشرهای دیگر، مجموعههای هشت جلدی به قیمتی کمتر از این، فروخته میشد.
نشر شهر قلم که تخصصی در حوزه نوجوان فعالیت میکرد، حالا بهدنبال تغییر این ژانر است و میخواهد فقط در حوزه کودک فعالیت کند، مسئول بخش نوجوان این نشر در این خصوص گفت: «کمکم بهدنبال جمع کردن بخش نوجوان هستیم و میخواهیم تخصصی روی کتاب کودک کار کنیم. به همین دلیل از سه سال پیش تا الان افزایش قیمت نداشتهایم.» با این حال این نشر برای نمایشگاه امسال دو کتاب جدید در حوزه نوجوان دارد که با قیمتهای بهروز فروخته میشد.
نشر پیدایش که از سال 1368 در حال فعالیت است، جزء نشرهایی است که از میزان فروش اعلام نارضایتی میکند، یکی از مسئولان این غرفه گفت: «یکسوم سال پیش فروش داشتیم و اصلا وضعیت خوبی نیست.»
یکی از عواملی که باعث تفاوت در میزان فروش شده بود و بهنوعی برخی از ناشران را از برگزار کنندههای نمایشگاه گلهمند کرده بود، جای غرفهها بود. غرفههای جنوبی که نشرهای نسبتا شناخته شدهای در بین آنها حضور داشتند، به نسبت غرفههای شمالی بازدیدکننده کمتری به سراغ آنها میرفت. مگر آنکه مردم بهدنبال نشر خاصی بوده و با جستوجو متوجه میشدند ناشری که بهدنبال آن هستند، در سالن دیگری قرار دارد. نظر ناشران جدید که کتابهای نسبتا کمی داشتند و کمتر مردم با آنها آشنا بودند، فرق داشت. آنها بسیار از فروش و حضور مردم ناراضی بودند. حتی بهنظر برخی از آنها، روز پنجشنبه و جمعه که بهنسبت مردم بازدید بیشتری از نمایشگاه داشتند، شبیه وسط هفته نمایشگاه در سالهای گذشته بود.
عمده پاسخهایی که گرفتم به مسائلی مانند جنس کاغذ، نوع جلد، کپیرایت داشتن یا نداشتن، مترجم و مولف کتاب برمیگشت. هر ناشری با آوردن یک تا چند دلیل سعی در اقناع من داشتند که قیمت کتابهایش مناسب است.
بهنظر میرسد، قیمت در حوزه کتاب نوجوان هیچ فرمول مشخصی ندارد؛ چراکه هر نشری قیمت خودش را داشت و حتی اگر کتابهایی ویژگیهای نزدیک بههم داشتند، در نهایت قیمتهای متفاوتی روی جلد آنها خورده بود. بخشی از این موضوع به ناشر برمیگردد و بخش قابل توجهی به نوع کاغذی که ناشران استفاده میکنند، برمیگردد.
مشکل بخش مجازی
همزمان با بازدید از قیمت و کتابهای نشر افق، در بخش مجازی نمایشگاه کتاب هم چرخی زدم و متوجه شدم مجموعههای این نشر در بخش مجازی به فروش نمیرسد. برای مثال مجموعه هشت جلدی آنشرلی که با قاب همراه است، فروخته نمیشود و کتابها تکیتکی به فروش میرسد. البته بخش فیزیکی و مجازی باهم تفاوت قیمتی نداشتند و صرفا بهدلیل قابدار بودن مجموعه، امکان به فروش رسیدن مجموعه در بخش مجازی نبود.
با سوال کردن از ناشران متوجه شدم که این موضوع ارتباطی با ناشر ندارد؛ چراکه در انتشارات افق هم این موضوع دیده میشد. از مسئول غرفه افق پرسیدم و او گفت: «قابدار بودن مجموعهها، تنها تفاوتی است که با خرید تکی کتابها دارد. این مشکل هم در بخش ارسال وجود دارد؛ چراکه در تعریف محصول این موضوع تعریف نشده است. به همین دلیل در ارسال ما (ناشر) به مشکل میخوریم.»
تالیف یا ترجمه؟ کدام محبوبترند؟
با خواندن روی جلد کتابها، موضوع دیگری برایم سوال شد. در یک نگاه کلی، میزان کتابهای ترجمهای در حوزه نوجوان بسیار قابل توجه بود! حتی ناشرانی بودند که به تعداد یک دست هم کتاب تالیفی نداشتند و تمرکزشان روی کتابهای ترجمه شده بود. بهجز کتابهایی که با موضوعات دینی، شهدا و شعر سروکار داشتند، عمده موضوعات دیگر در قالب ترجمه دیده میشد.
مسئول بخش نوجوان شهر قلم نکته جالبی گفت: «بیشتر نوجوانان دنبال کتابهای ترجمه شده هستند. یک مادر به من گفت فرزندم کتابهای ترجمه شده را راحتتر میخواند و بیشتر دوست دارد؛ چراکه نویسندههای خارجی موضوعاتی مینویسند که نوجوانان بیشتر آنها را دوست دارند. همچنین تعدد موضوع و نویسنده باعث گوناگونی تنوع کتابهای ترجمه شده میشود.»
البته کتابهای تالیفی به نسبت هر سال درحال بیشتر شدن است. اما سرعت و تعدادشان کمتر از کتابهای ترجمهای است. یکی از اتفاقهای خوبی که در نشر نردبان دیدم، اضافه شدن چهار کتاب به مجموعه «چی؟ کی؟ کجا؟» بود. این مجموعه که درباره اشخاص و مکانهای شناخته شده در سطح دنیاست، حالا درباره چهار فرد تاثیرگذار ایرانی ازجمله پروین اعتصامی، ناصر حجازی، نیما یوشیج و عبدالله موحد نوشته شده است.
کدام کتابها دل نوجوانان را میبرند؟
انتشارات کانون پرورشی کودک و نوجوان، بهعنوان یک نشری که شاید به نسبت دیگر نشرها تمرکز بیشتری روی نویسندگان ایرانی دارد، این انتظار را ایجاد میکند که به نویسندههای ایرانی توجه بیشتری شود. به گفته یکی از مسئولان این نشر: «حدود 40 درصد کتابهای انتشارات کانون پرورشی کودک و نوجوان ترجمه و نزدیک به 60 درصد کتابهای تالیفی خودشان است.»
نشر باژ که کمتر از یک دهه از ورودش به دنیای کتاب میگذرد، در ژانرهای فانتزی، علمی و تخیلی دستی بر آتش دارد. اما نزدیک به 95 درصد کتابهای این نشر، ترجمه هستند. آثار دیگری که ترجمه آنها بیشتر از تالیفشان دیده میشود، کتابهایی با موضوع روانشناسی کودک و نوجوان است. کتابهایی که اتفاقا باید بر مبنای فرهنگ و نوع تربیت کشور خودمان نوشته و آموزش داده شود، اما برعکس این اتفاق درحال رخ دادن است.
در بین گفتوگوهایم با ناشران درباره مواجهه نوجوانان با کتابها پرسیدم. آیا نوجوانان بهدنبال کتابی خاص بودند یا با معرفی کتابی را میخریدند. اول بگویم که همه مدل کتابخوانی بود. چه نوجوانانی که بهدنبال آثار دیگری از یک نویسنده به نمایشگاه کتاب آمده بودند، چه افرادی که با معرفی درباره یک کتاب آن را میخریدند. یکی از مواردی که در خرید کتابهای نوجوان تاثیرگذار است، جلد آنها و دقیقتر گرافیک کتاب میتواند باشد؛ چراکه طراحی برخی جلدها آنقدر هیجانانگیز بود که مخاطب را ترغیب به خواندن آن کتاب میکرد. در صحبتهایی که با سوسن حیاتی، یکی از نویسندههای انتشارات کانون پرورشی داشتم، گفت: «بچههای کانونی از دیگر بچهها کاملا متمایز هستند.»
این مدل بچهها نویسندهها را میشناختند و بهدنبال کتابهای دیگری از آن نویسنده بودند. یا اگر از موضوعی خوششان آمده بود، با آگاهی کامل آمده بودند و فلان کتاب که موضوعی نزدیک به کتاب قبلی داشته را خریداری کنند.»
اما شاید موضوع مهمتر، موضوعاتی بود که نوجوانان درباره آنها کتاب میخواندند. پس در قدم زدنهایم در بین مردم، از آنها خواستم تا بگویند بیشتر چه کتابهایی میخوانند. برای مثال پسری که با پدرش برای خرید کتاب آمده بود، کتابهای علمی دوست داشت یا دختر کوچکی که همراه مدرسه و مربیاش برای بازدید از نمایشگاه آمده بود، کتابهایی با موضوعات شهدا خریداری کرده بود. دخترک 10 سالهای با ذوق برایم از کتابیهایی گفت که درباره دانشمندان ایرانی نوشته شده بود. پسر نوجوانی هم از دایرهالمعارفی که خریده بود، گفت.
در کل میتوان گفت، عموما پسرها کتابهای علمی- تخیلی و دخترها رمانهای کلاسیک میخوانند. محبوبیت کتابهای علمی تخیلی در بین کودکان و نوجوانان شاید تنها دلیل در توضیح زیادی نشرهایی باشد که به این موضوع پرداختهاند. تقریبا در همه نشرها این ژانر از کتابها به وفور دیده و خریداری میشود. در بین نشرهایی که با این موضوع کتاب داشتند، نشر کمیکا حضوری متفاوت داشت؛ چراکه داستان این کتاب در شهر تهران رخ داده و قهرمان کتاب هم پسری است به اسم ایلیا. کتابهای کمیک بهدلایلی تصاویر زیاد رنگی، گرافیک زیاد و کاغذهای گلاسهای که استفاده میکنند، معمولا کتابهای به نسبت گرانی حساب میشوند. درباره این موضوع با مسئول این نشر گفتوگو کردم و او گفت: «قیمت تکی این کتابها باید بهگونهای باشد که مخاطب تا جلدهای آخر همراه شود. برای مثال تا به اینجا برای ایلیا 19 جلد تهیه شده است و قیمت باید در مجموعه کتابها لحاظ شود.» این نشر برای نمایشگاه، دو شخصیت جدید هم داشت و همچنین به مجموعه ایلیا کتاب اضافه کرده بود. جدا از موضوع این کتابها که با فرهنگ خودمان سروکار دارد، کتابهای نمونه مشابه ایلیا که شخصیتهای خارجی دارد، با قیمت بیشتر به چاپ میرسیدند.
یکی از جذابیتهای بخش کودک و نوجوان در غرفههایی است که طراحی میکنند. غرفههای رنگی همراه با طرحهایی که برای رقابت هر ساله جذاب و جذابتر میشود. غرفهای که پر از المانهای هری پاتر بود یا غرفه حوض نقره که برای بچهها جذابیت زیادی داشت، مثلا در سمتی میشد نقاشی کرد و در بخش دیگر هم عروسکهایی گذاشته شده بود که بچهها برای عکس گرفتن آن صف بسته بودند.