سارا طاهری، خبرنگار گروه دانشگاه: ایوب محمدیان در این پنل از نقش دانشگاه برای نزدیک کردن شرکتها با فناوریهای جدید سخن گفت. او در سخنان خود چگونگی ایجاد ارتباط بین شرکتهای بزرگ صنعتی با شرکتهای استارتاپی را تشریح و چالشهای این حوزه را مورد بحث و بررسی قرار داد. او در سخنان خود تاکید کرد دانشگاهها امروزه میتوانند نقش خود را در شناسایی فرصتهای استارتاپی ایفا کنند. مشروح این نشست را در ادامه میخوانید.
باید ارتباط بین شرکتهای بزرگ و کوچک فناوری را ایجاد کنیم
ایوب محمدیان، رئیس دانشکده مدیریت صنعتی دانشگاه تهران در ابتدای سخنان خود گفت: «مباحثی که در این نشست عنوان میکنم بر ماهیت دانشگاه متمرکز بوده و همچنین توضیحاتی درخصوص دانشگاه و جایگاه آن در حوزه نوآوری ارائه خواهم کرد. دانشکده مدیریت دانشگاه تهران به دانشکدگان مدیریت تبدیل شده است. چهار دانشکده تخصصی در حوزه مدیریت ایجاد کردیم که یکی از این دانشکدهها، دانشکده مدیریت صنعتی و فناوری است؛ این دانشکده همانطور که از نام آن مشخص است، سکو یا پلتفرمی برای ارتباط بین شرکتهای بزرگ صنعتی و شرکتهای فناور بهخصوص شرکتهای استارتاپ و نو پا است.» او اضافه کرد: «موضوعی که درباره آن صحبت خواهم کرد، چگونگی ایجاد ارتباط بین شرکتهای بزرگ صنعتی با شرکتهای استارتاپی است. این که چطور این ارتباط باید ایجاد شود؟ همچنین چالشهای این حوزه را مورد بحث و بررسی قرار داده و در آخر به این نتیجه برسیم که چطور دانشگاههای امروز بهخصوص دانشگاه نسل چهارم، باید ماهیت واقعی آن از این جنس باشد.» محمدیان با تاکید بر اینکه در دانشگاههای نسل اول، صرفا آموزشمحور بوده و آموزش را بهعنوان فعالیت اصلی خودمان در نظر میگیریم، اظهار کرد: «در نسل دوم، دانشگاهها پژوهشهایی را آغاز کردند که خروجی آن مقالات علمی- پژوهشی بود؛ مقالاتی که در مجلات بینالمللی چاپ میشد که درنهایت مشکلی را از کشور حل نمیکرد. در نسل سوم، دانشگاه را بهعنوان پایگاه توسعه و رشد نوآوری تعریف میکنند. در نسل چهارم، دانشگاهها بر جامعه پیرامونی خود و برای حل مسائل جامعه خود متمرکز شدند.» او اضافه کرد: «قاعدتا اگر درمورد این مبحث صحبت میکنیم، فراتر از آموزش صرف باید ببینم چگونه میتوانیم به بحث نوآوری کمک کرده و بهعنوان یک پل، ارتباط بین شرکتهای بزرگ و کوچک فناوری و نوآور ایجاد کنیم.»
75 درصد شرکتها در سال 2027 وجود خارجی ندارند
او با بیان اینکه اولین دغدغهای که مطرح میشود در بحث نوآوری است، اظهار کرد: «براساس تحقیقاتی که انجام شده در بین 500 شرکت برتر دنیا 52درصد شرکتهای که در سال 2000 موجود بودند هماکنون وجود خارجی نداشته و به دلیل بحث عدم توجه به بحث نوآوری بهویژه بحث فناوری و دیجیتال از بین رفتهاند.» رئیس دانشکده مدیریت صنعتی دانشگاه تهران تصریح کرد: «تحقیق دیگری به ما نشان میدهد 75 درصد شرکتهایی که شکل میگیرند، در سال 2027 وجود خارجی نخواهند داشت، یعنی 75 درصد شرکتهایی که وجود دارند چند سال دیگر از بین رفته و ممکن است خریداری یا ورشکسته شده باشند. بنابرین بحث نوآوری برای شرکتها یا استفاده از فناوری اختیار و انتخاب نیست بلکه جبر و اجباری است که این شرکتها باید داشته باشند.»
شرکتهایی موفق نوآوری محدود به صنعت خودشان نیستند
محمدیان توضیح داد: «درخصوص نکته سوم باید گفت شرکتهایی موفق نوآوری مرزگستری داشتند، یعنی محدود به صنعت خودشان نبوده و در صنعتهای دیگر حضور پیدا کردند. درخصوص این سه نکته اگر بخواهم در ادامه توضیحی ارائه دهم، آمار صنعتهایی است که توانستهاند از فناوری دیجیتال استفاده کنند. در صنعتهای مختلف آنهایی که موفق بودند، همانهایی هستند که فناوری را برای نوآوری استفاده کردند. در واقع صرفا محدود بر اینکه کاهش هزینه یا بهبود بهرهوری در سازمان ایجاد کنند، نبودهاند.» او تاکید کرد: «زمانی که درمورد ایتی صحبت میکنیم، ممکن است صرفا محدود بر دغدغههای فنی باشیم، اما زمانی که صحبت از دیجیتال میکنیم، ذات دیجیتال در کسبوکار تعریف میشود. آمار نشان میدهد مفهوم نوآوریهای دیجیتال، صرفا با بحث بیزینس مدلها همراه است. بهترین کارکرد استفاده از فناوری این است که بتوانید به بیزینسلاین کسبوکار خودتان با تکنولوژی جدید تغییر اساسی دهید. بنابراین صنعتهایی که در آینده یا اکنون شاهد آنها هستیم، در آینده نزدیک یک صنعت مرتبط با حوزه تکنولوژی است. بدون تکنولوژی نمیتوان هیچ صنعتی را در آینده نزدیک تعریف کرد.»
تفاوت شرکتهای رهبر با شرکتهای دنبالهرو در مدل کسبوکار است
محمدیان گفت: «موضوع بعدی بحث بیزینس مدرن است. آمار نشان میدهد که تفاوت شرکتهای رهبر در حوزه نوآوری با آنهایی که دنبالهرو هستند، در ایجاد یک فرهنگ نوآوری نبوده است. لزوما گاهی درمورد فرهنگ نوآوری صحبت میشود؛ ممکن است فرهنگ بین آنهایی که نوآور هستند با آنهایی که نوآور نیستند تفاوت ایجاد کند، اما وقتی در فضای نوآوری صحبت میکنیم سطح بالاتری از رقابت برای آن تعریف میشود. در اینجا تفاوت اصلی در مدل کسبوکار بوده است. یعنی شرکتهای موفق شرکتهایی هستند که از فناوری برای تغییر در مدل کسبوکار بهره بردند.»
او با تاکید بر اینکه این تفاوت تاثیر تکنولوژی در حوزههای مختلف نوآوری است، تصریح کرد: «در حاشیه سودی که ایجاد میشود، ابتدا نوآوری در محصول است که مقدار محدودی حاشیه سود عملیاتی ایجاد کرده است. ولی اگر بخواهیم در حوزه عملیات و فرآیندها از تکنولوژی استفاده کنیم باید برای این موضوع هزینه کنیم. اما زمانی که صحبت از سبک کسبوکار میشود بازدهی خیلی بالایی را برای ما ایجاد میکند. درمورد مدلهای کسبوکار انواع مختلفی وجود دارد؛ کدام مدل از کسبوکار است که جذابیت بیشتری دارد؟ مدلهای کسبوکار باز. این مدل به این معناست که من صرفا داخل ساختمان خودم، با تیم داخلی برای نوآوری محدود نباشم بلکه از ظرفیت بیرونی سازمان برای خلق کسبوکار جدید استفاده کنم.»
رئیس دانشکده مدیریت صنعتی دانشگاه تهران با بیان اینکه ما مفهومی به نام اقیانوس قرمز یا اقیانوس آبی داریم، گفت: «در حوزه مدیریت کسبوکار، بسیاری از افراد علاقهمند هستند وارد کسبوکارهای آبی شوند؛ جایی که برای اولین بار به بازار ورود میکنند. اما اینجا چالشی وجود دارد؛ زمانی که وارد بازار میشوید اگر فضای آن بازار جذاب باشد بقیه هم وارد شده و شما ممکن است بازار را بهراحتی از دست بدهید؛ تنها جایی که امروزه از اصطلاح بلکاوشن یا اقیانوس سیاه برای آن استفاده میشود.»
استفاده درست از تکنولوژی به تغییر در مدل کسبوکار منجر میشود
محمدیان با بیان اینکه استفاده درست از تکنولوژی زمانی اتفاق میافتد که به تغییر در مدل کسبوکار منجر شود، اضافه کرد: «صرفا تغییر در فرآیند و محصولات مدنظر ما نیستند، بلکه باید برای ما کسبوکار جدیدی ایجاد کنند. این کار بهتنهایی امکانپذیر نیست و باید از شرکا و همکاران استفاده کنیم. شرکتهایی موفق بودهاند که به سرمایهگذاری در صنعتهای دیگر علاقهمند بودهاند، درست مانند کاری که شرکت اپل انجام میدهد. این شرکت به حوزه ساعت نیز ورود کرده و ساعتهای هوشمند تولید میکند، همچنین به صنعت خودرو وارد شده است.»
باید بتوانیم مرزگستری داشته باشیم
رئیس دانشکده مدیریت صنعتی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: «بنابراین درس سوم این است که باید بتوانیم مرزگستری داشته باشیم. امروزه فناوری باعث شده به صنعت خودمان محدود نباشیم، زیرا مرز بین صنعتها از بین رفته است. شرکتهای موفق ایرانی مثل دیجیکالا محدود به مرز صنعت مشخصی چون صنعت خردهفروشی نشدهاند، بلکه درکنار فروش، کار بانکی نیز انجام دادهاند. زمانی که محصولی را میفروشد فکر میکند شاید مشتری نتواند نقدا پول را پرداخت کند. دیجیکالا میگوید این موضوع مساله خریدار نیست، بلکه مشکل من است. بنابرین پلتفرم دیگری ایجاد میشود که به خدمات پرداخت کمک کند. بهعبارت بهتر دیجیکالا در صنایع مالی و بانکی هم ورود کرده است. این مسیری است که باید آینده تمام کسبوکارها باشد، یعنی نباید مرزی قائل و تنها محدود به صنعت خودشان شوند، بلکه باید بتوانند در صنعت فناوری منجر به نوآوری شوند.» او در ادامه اظهار کرد: «برای داشتن نوآوری، نوآوری باز و تکنولوژی و درنهایت ایجاد مرزگستری نیازمند راهکار هستیم. راهکار این است که از طریق همکاری بین شرکتهای بزرگ و کوچک، اگر یک مدل مناسب همکاری ایجاد شود میتوانید به اهداف ذکرشده برسید.»
برای ایجاد تحول باید با استارتاپها همکاری کنید
او ادامه داد: «درواقع به آنها کمک میکند که بتوانند تغییر مسیر دهند، بیزینس لاین و صنعت عوض کنند و درنهایت تحول بنیادین در کسبوکار خود ایجاد کنند. اگر بخواهید تحول داشته باشید باید با استارتاپها همکاری کنید. شرکتهای بزرگ برای آنکه بتوانند افراد با استعدادی جذب کنند، شرکتهای استارتاپی را خریداری میکنند. سرمایهگذاری و خرید شرکتهای استارتاپی به بهانه بهدست آوردن نیروی بااستعداد این شرکتها انجام میشود و این مسیری برای جذب نیروی انسانی است.»
محمدیان با طرح سوال دیگری مبنیبر اینکه چرا استارتاپها باید با شرکتهای بزرگ همکاری کنند؟ گفت: «شاید مهمترین دلیل دسترسی به منبع مالی مناسب باشد، چون شرکتهای بزرگ منابع مالی مناسبی دارند و استارتاپها فاقد آن هستند، بنابراین شرکتها میتوانند از این ظرفیت استفاده کنند. بازارهایی که شرکتهای بزرگ دارند، یعنی در بازارهای جدید شرکتهای نوپا بهراحتی همکاری میکنند، از کانالهای فروش و تامینی که این شرکتها دارند؛ چراکه شرکتهای استارتاپی برایشان جذاب است که چنین هزینههایی را نداشته باشند.»
جهت مشاهده متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.