قیدرلو، مدیر اندیشکده مطالعات فرهنگ در توضیح این امر که در تعطیلی شنبه یا پنجشنبه چه نکاتی مورد توجه قرار دارد، توضیح داد: «سرفصلهایی مطرح است و برای اینکه ملاحظات درباره پرداختن به این تصمیمگیری را مورد توجه قرار دهیم که اگر شنبه را که مبدا هفته بوده و بهجای آن یکشنبه مبدا هفته قرار گیرد و پنجشنبه آخر هفته ما باشد، چه نکاتی باید مورد توجه قرار گیرد؛ چراکه اگر به این موضوع توجه نکنیم، ممکن است آثار سوئی داشته باشد. یک نکته این است که عملا نه پنجشنبه و نه شنبه فی حد ذاته برای ما قداستی ندارند، درواقع روز جمعه است که برای ما ارزش و قداست دارد و عملا جمعه مبنای عیدی است که در مذهب اسلام مذکور است. اینکه جمعه برای ما روز ویژهای است، خودش یک حکم است. نکته دیگر این است که زندگی اجتماعی ما نزدیک به 1400 سال است که حول یک نظم تقویمی شکل گرفته که در این نظم جمعه روز تعطیل بوده و روز ملحق به آن روز پنجشنبه بوده و شنبه روز شروع کار بوده است. نمیگویم جمعه لزوما روز تعطیلی بوده؛ چراکه تعطیلی جمعه خودش یک فرهنگ به ظاهر جدید است. در تاریخ فرهنگی ما بعد از 1400 سال عملا جمعه مبدا روز مقدس هفته ما شده و روز پنجشنبه ملحق به روز تعطیل بوده و شنبه روز اول هفته بوده است. توجه به این مهم است و ما باید به نوع نگاه تاریخیمان توجه داشته باشیم، مثلا زیارت اهل قبور را پنجشنبهشبها انجام میدهیم و یکسری آیینها و سنتها را در این روز انجام میدهیم. این میبایست لحاظ شود. باید روی این موضوع مطالعه انجام شود تا ببینیم درمورد پنجشنبهها؛ قوارههای تاریخی، سنتهای حسنه خاص و عملا نظم اجتماعی را شکل دادیم یا خیر.»
تمایزی ایجاد کردیم که اگر تعطیلی پنجشنبه را جابهجا کنیم، نماد عقبنشینی فرهنگی ماست
قیدرلو در ادامه بررسی تعطیلی شنبه، به این موضوع اشاره کرد که با توجه به تغییرات دنیای جدید ما ناگزیر به ارتباط با جهان جدید هستیم و گفت: «نکته دیگر این است که ما در دنیایی قرار داریم که ارتباطات موضوعیت پیدا کرده، یعنی نظم تاریخی ما در برابر نظم دنیای جدید قرار گرفته است. این نظم نمیتواند خود را در حصار قرار دهد و ربط پیدا میکند و ارتباطات به نوعی تعدیلشدگی میرسند. برای مثال آنچه که الان مساله است، این است که ایام اداری ما ناظر به این باشد که جمعه، شنبه و یکشنبه روزهای تعطیل ما در مراودات باشد و ما عملا مراودات رسمی و تقویمی در این روزها نداشته باشیم یا 4 روز تعامل را به 5 روز تبدیل کنیم و دو روز جمعه، یکشنبه روزهایی باشند که در تقویم ما عملا امکان مراوده وجود ندارد. این یک انتخاب ناشی از تحمیل شرایط جهانی است که بالاخره من تصمیم بگیرم که این تصمیم چقدر برای من هزینه دارد. بخشی از آن هزینه اقتصادی است، بخشی هزینه فرهنگی، اجتماعی است. بخشی از هزینه فرهنگی اجتماعی این است که من روز پنجشنبه را به نماد تمایز خودم تبدیل میکنم که پنجشنبهها را ما تعطیل میکنیم، شما شنبه و یکشنبه را تعطیل میکنید. اینکه چقدر به آن بها دهیم، تصمیمی است که ما میگیریم. الان به تقویم نگاه کنید، پنجشنبهها روز تعطیل نیست، روز نیمهتعطیل است. از نظر فرهنگی منطقا و قانونا پنجشنبهها برای ما روز تعطیل حساب نمیشود اما وقتی شروع میکنیم به مواجهه با جهان غیرخودمان که صرفا جهان غرب هم نیست، یک حس تقابل را گسترش میدهیم که آنها از شنبه روز تعطیل را شروع میکنند و ما از پنجشنبه. اگر ما روز پنجشنبه را جابهجا کنیم، این نماد عقبنشینی فرهنگی ماست و نباید این کار را بکنیم.»
جماعتی این حس را ایجاد کردند که این تعطیلی ارزشی تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی است
قیدرلو به اظهاراتی که تعطیلی شنبه را همسان با تعطیلی یهودیت عنوان میکنند، نیز پاسخ داد: «اینکه ولن ترضی عنک الیهود ولن نصری علی تتبع ملتهم و چیزهایی از این دست بخوانیم، اینها ملاحظاتی است که خارج از موضوع تصمیمگیری است و تحمیل تصمیم است، چون روز تعطیل شما جمعه است و نهایتا شنبه روز یهود و یکشنبه روز مسیحیت است. اینکه تبعیت از ملت دیگر نیست، تبعیت از یک نظم است که قبل از آن هم برای شما تمایز خاصی نداشته و پنجشنبههای شما خالی بوده است. این احساس تقابل میتواند، هزینه جدید ایجاد کند و جماعتی در ایران این حس را ایجاد کردند که این تعطیلی ارزش تاریخی، اجتماعی و فرهنگی و مذهبی است و این میتواند هزینههای تصمیمگیری را افزایش دهد. یعنی اگر از این به بعد تعطیلی شنبه را به جای پنجشنبه داشته باشید، حس شکست هویتی برای شما خواهد داشت، بهجای اینکه فکر کنید پنجشنبه روزی قبل از جمعه است که قبلا تعطیل بود و حالا یک روز بعد از جمعه تعطیل است. باید اینطور نگاه کنید، بهجای اینکه بگویید این نماد مقاومت تاریخی ما در برابر تاریخ هویتی یهود در تعطیلی روز شنبه است که اسم آنها «اصحاب شنبه» است و این تقابل فرهنگی سنگین ایجاد میکند. لذا اینکه چه تصمیمی بگیریم و این هزینهها در عرصه فرهنگی اجتماعی و سیاسی، مورد توجه قرار گیرد، شاخصهایی است که توجه به آنها مهم است. میشود اینطور گفت که تنها هزینههای اقتصادی صرف نباید در محاسبات ما لحاظ شود، بلکه هزینهها و هزینهسازیهایی که این تصمیمگیری از منظر مختلف به کشور تحمیل میکند باید لحاظ شود که همه اینها ممکن است خود را در ساختار تصمیمگیری حکمرانی ما نشان دهد که ما اصلا چه طور مساله را فهم و در ساخت حکومت برای آن برنامهریزی میکنیم.»
مردم انتظار دارند در برابر کارهای مشابه از امتیازات مشابه هم برخوردار باشند
قیدرلو درباره اینکه برخی میزان تعطیلی در غرب را با توجه به بهرهوری کاری آنها در مقایسه با ایران تحلیل میکنند، نیز گفت: «این مساله بهقدری مولفههای متعددی دارد که جوابها هم بله و هم نه است. یعنی از یک جهاتی بله است، از یک جهاتی هم نه است. هرکشوری بوم خودش و شرایط زیستی و فرهنگ خودش را دارد و عملا آن نگاه و فرهنگ و زمینههای فرهنگی و شرایط اجتماعی و سیاسی در اینکه چه تصمیمی گرفته شود، خودش را تحمیل میکنند. اما یک طرف دیگر ماجرا این است که ما کاهش ساعت کار روتینی را در ادارات و سازوکارهای کارخانهها و کارگاهیمان انجام میدهیم و تقریبا از دل فرم کار نه میزان، دقت، کیفیت و نه حجم کاری را انجام میدهیم که فرم مشابهی با آنچه آدمهای دیگر در دنیا انجام میدهند دارد و کارها وارد مقایسه شده است. پس میشود در کارهای مقایسهپذیر انتظار داشت که مردم ما هم با آن قوارههای مشابه فرم کار را مقایسه کنند. این مقایسهها معنادار خواهند بود و عملا گریزناپذیر است و مردم انتظار دارند در برابر کارهای مشابه از امتیازات مشابه هم برخوردار باشند.»