با نگاهی نو به مساله فساد بنگیریم؛
به تازگی کتاب «غرقاب فساد؛ تمرینی در حکمت عملی» اینجانب از سوی دفتر نشر معارف منتشر شد.
  • ۱۴۰۳-۰۲-۲۶ - ۰۳:۰۶
  • 00
با نگاهی نو به مساله فساد بنگیریم؛
سرمایه‌داری ایرانی و فساد
سرمایه‌داری ایرانی و فساد

سیدسعید لواسانی، استاد دانشگاه: من در کتاب غرقاب فساد  تلاش کردم تا با نگاهی نو و حکمی و در حوزه حکمت عملی ـ که امر مغفول در میان ماست ـ به مسأله فساد نگاه کنم و نشان دهم که فساد، غرقابی است که کشور و نظام را در خود غرق می‌کند. اما اصل مشکل کجاست؟ تصور بنده آن است که مسأله اصلی ما ظهور سرمایه‌داری جدید در ایران پساانقلاب و در درون نظام جمهوری اسلامی است، ضدانقلابی که در درون رشد کرده و چون ویروسی به نظام حمله می‌کند. اما سرمایه‌داری چه ماهیتی دارد؟ هانا آرنت تعریف دقیقی از سرمایه‌داری مدرن ارائه داده است:
«امروزه دل‌مشغولی خصوصی نسبت به مالکیت خصوصی مبدل به دغدغه‌ای عمومی شده. جامعه [مدرن غربی]، هنگامی که اول بار قدم به حیطه عمومی گذاشت، به هیات سازمانی از مالکان درآمد که به‌جای طلب دسترسی به حیطه عمومی به دلیل ثروت‌شان، خواستار مصون‌ماندن از گزند آن برای انباشت ثروت بیشتر بودند... (اصولا) کشور عمدتا برای ثروت مشترک وجود دارد... این ثروت مشترک... مجال یافت زمام امور را در حیطه عمومی به دست گیرد.» (وضعیت بشر؛ ص:۱۲۲)
وضعیتی که آرنت توصیف می‌کند، تازه شروع کار سرمایه‌داری در قرون جدید بود و جریان سرمایه‌داری هرچه قوی‌تر شد، توانست قدرت خود را بیشتر بسط دهد و مردم را به‌عنوان توده‌های در خدمت خود درآورد. بنابراین کشور و دولت مدرن به هدف حفظ سرمایه‌داری وجود پیدا کرد و این جریان قلمرو سیاسی را هم در خود هضم کرد. یعنی در حیطه عمومی توقف نکرد، بلکه وارد قلمرو سیاسی و قدرت شد و قدرت را هم در قبضه خود درآورد و این موقعیت سرمایه‌داری مدرن و نظام‌های لیبرالیستی و نولیبرالیستی است.
اما در ایران، با سلطنت پهلوی جریان سرمایه‌داری وابسته به غرب شکل گرفت. با طرح ایران مدرن و دولت مدرن، درحقیقت غرب به صورت بومی و ایرانی‌شده در ایران حاکمیت یافت. برای حاکمیت کامل غرب ـ ابتدا استعمار انگلیس و آن‌گاه استعمار آمریکا ـ لازم بود که همه شئون این کشور به غرب وابسته شود و برای این امر باید نهادهای مدرن در ایران تاسیس شود. مدرسه و آموزش‌وپرورش و دانشگاه و فرهنگ، بخشی از این پروژه بود که در ایجاد وابستگی فکری و عاطفی و البته تربیت نیروهای وابسته سهم بسزایی داشتند. همچنین باید اسلام و نمادهای آن یعنی روحانیت و حوزه‌های علمیه و مساجد و منابر و موقعیت زنان و حجاب و خانواده و حریم خصوصی تضعیف می‌شد. این هدف در ابتدا با خشونت و بعدها با نرمی و با برنامه‌ریزی آرام دنبال شد. در کنار آن اقتصاد بود که وابستگی آن بسیار مهم می‌نمود. ایران کشوری ثروتمند بود که هم از جهت منابع زیرزمینی به‌ویژه نفت و هم کشاورزی و هم توان نیروی انسانی غنی بود و باید همه اینها وابسته به غرب می‌شدند. بنابراین شکل‌گیری سرمایه‌داری وابسته به غرب ضروری می‌نمود، ازاین‌رو با ظهور رژیم پهلوی، سرمایه‌داری وابسته نیز شکل گرفت. سرمایه‌داری در ایران حول‌وحوش دربار و وابستگان آن به حیات انگلی خود ادامه داد و با اصلاحات ارضی قوی‌تر شد و توانست کشور و دولت را به دست خود بگیرد. کشاورزی و بازار سنتی، رقیب این جریان بود که هر دو به‌شدت تضعیف شدند و قدرت از آنها گرفته شد. کشاورزی به‌طور محسوسی نابود شد و بازار نیز به حاشیه رانده شد. به این ترتیب سیاست و قلمرو سیاسی جدیدی در ایران شکل گرفت که کاملا از سنت‌های ایرانی تهی بود و به‌شدت وابسته و غربی بود، بلکه تقلیدی کورکورانه و کاریکاتورگونه و ناشیانه از سیاست لیبرالی غربی بود. آری ایران پیش از انقلاب اسلامی، کشور و دولتی داشت که همه شئون آن اعم از سیاست، علم، فرهنگ و اقتصاد آن‌ وابسته بود. در این بستر رشد انگل‌گونه سرمایه‌داری تسریع شد، زیرا لازمه وابستگی همه‌جانبه ایران بود و به‌گونه‌ای هماهنگ‌کننده سیاست و فرهنگ و اقتصاد دوران پهلوی محسوب می‌شد. بدین‌سان فساد همه کشور را فراگرفت.
با انقلاب اسلامی و تحقق نظام جمهوری اسلامی در ایران دیوار غرب در ایران فروریخت و سرمایه‌داری وابسته هم تضعیف شد، اگرچه هرگز ازبین نرفت و این جای تأسف دارد که چرا انقلابیون در دوران اولیه انقلاب اسلامی نتوانستند عرصه را به‌صورت کامل برای وابستگان فکری و عملی ازجمله سرمایه‌داری وابسته تنگ کنند؟ بلکه با کمال تعجب در همان بستر تلاش کردند که نظام انقلابی جدید را توسعه دهند و شد آنچه نباید می‌شد.
اما پس از دفاع مقدس، در دورانی که موسوم به دوران سازندگی بود، فرصت خوبی برای به میدان‌آمدن غرب‌زده‌ها پیش آمد. آنان تکنوکرات‌هایی بودند که ظاهری انقلابی و دینی داشتند. در این دوره بساط پیشین با شکلی جدید برپا شد. در این دوران به اسم سازندگی اما درحقیقت برای توسعه و غربی‌شدن، راه برای سرمایه‌داری وابسته باز گردید و طبقه جدید شکل گرفت که ظاهری مذهبی یا شبه‌مذهبی داشت و خود را در قالب انقلابی و اسلامی جا زد یا حداقل خود را در تضاد با اهداف انقلاب معرفی نمی‌کرد و با همین ایده به نظام مدیریتی و سیاسی کشور نزدیک شد. و اینجاست که فساد در درون نظام جمهوری اسلامی ریشه کرد. این ریشه آرام‌آرام تنومند شد و مبارزه با فساد را مشکل کرد، زیرا چنانچه دیدیم، اقتضای سرمایه‌داری مدرن هضم کشور و دولت در هاضمه پراشتهای خود است و سرمایه‌داری نوظهوریافته در درون نظام نیز از این قاعده مستثنی نیست.
سرمایه‌داری نوظهوریافته اولا وابسته است و کاملا در زمین غرب بازی می‌کند. ثانیا ظاهری جدید و نو و هماهنگ با نظام جمهوری اسلامی دارد. لااقل خود را در کنار آن و هماهنگ با آن معرفی می‌کند، یعنی منافقانه چهره‌ای موجه به خود می‌دهد. ثالثا بنا دارد به اقتضای زیست انگلی خود، کشور و نظام و دولت را در خود هضم کند و همین منشأ فساد در جمهوری اسلامی است، زیرا بنا دارد که با انباشت ثروت در اختیار خود، نه‌تنها از لاک خود بیرون بیاید، بلکه حیطه عمومی را از آن خود کند و درنهایت قلمرو سیاسی را در دست خود بگیرد. برای سرمایه‌داری جدید هیچ تفاوتی نمی‌کند که چه دولتی و چه جریانی سر کار باشد، اصلاح‌طلب یا اصول‌گرا یا میانه این دو. آنها به کار خود مشغول هستند و از منافع بهره حداکثری می‌برند، گاهی به اسم خصوصی‌سازی و گاهی به اسم مولدسازی. گاهی به اسم لزوم همکاری با آمریکا و اروپا و گاهی به اسم دیگر. او به فساد خود مشغول است و این غرقابی است که دولت و ملت و کشور و نظام را در خود غرق می‌کند و اجازه و مجال رشد به مبانی و ارزش‌ها و اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی نمی‌دهد. خطر اینجاست.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱