ایران از دریای توسعه ساحلی عبور می‌‌کند؟
توسعه ساحل مکران برای ایران به معنای خروج از تنگنای خلیج فارس، اتصال به بدنه ایران تاریخی، حضور در مجموعه امنیتی شبه‌قاره و دیده‌بانی بر اقیانوس هند است.
  • ۱۴۰۳-۰۲-۲۶ - ۰۲:۵۰
  • 00
ایران از دریای توسعه ساحلی عبور می‌‌کند؟
رمز مکران
رمز مکران

سیدمهدی طالبی، دبیرگروه جهان‌شهر: توسعه ساحل مکران «رمز» پیشرفت کشور اما کج‌دار و مریز به پیش رانده شده و در سایه ایجاد اولویت‌های مصنوعی برای کشور توسط جبهه رقیب، خاک خورده است. با این وجود اقدامات انجام شده در این خصوص اندک نبوده و گام‌های پیش‌رو نیز بلند طراحی شده‌اند. روز دوشنبه هفته جاری بندر چابهار شاهد اتفاقی مهمی بود که اهمیت آن به شکل متناقضی قابل درک است. این اتفاق به لحاظ مالی کوچک اما به لحاظ ابعاد و تاثیرات کلان اقتصادی در آینده، بزرگ به نظر می‌رسد.
طبق توافق روز دوشنبه میان تهران و دهلی‌نو یک شرکت هندی ۱۲۰ میلیون دلار در زیرساخت‌های بندری و 250 میلیون دلار در زیرساخت‌های حمل‌و‌نقل مرتبط با بندر چابهار سرمایه‌گذاری می‌کند. این توافق که با حضور وزیر راه و شهرسازی ایران و وزیر کشتیرانی هند به امضا رسید به سرعت با واکنش آمریکا روبه‌رو شد. ساعاتی پس از آن «ودانت پاتل» سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا هشدار داد «هیچ معافیتی برای هند وجود ندارد» و تحریم‌ها علیه تمام کشورهایی که با ایران معامله کنند، اعمال خواهد شد. تهدید دولت بایدن علیه توسعه چابهار در شرایطی صورت می‌گیرد که در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ با وجود فشارها، گفته می‌شد این بندر از تحریم‌ها مستثنی است. دولت جو بایدن که طی 3 سال اخیر 600 تحریم بر تحریم‌های دیگر دولت‌های آمریکا علیه ایران اضافه کرده، با موضع‌گیری جدید خود نشان داد نه‌تنها بهتر از دولت ترامپ رفتار نمی‌کند، بلکه می‌تواند بدتر نیز عمل کند.
توافق اولیه ایران برای توسعه چابهار به سال 2016 به امضا رسید و نخستین اقدامات اجرایی در این خصوص نیز در سال 2018 شروع شدند اما مشکلات خاصی مانع از تکمیل مفاد قرار داد شده است. هند هر چند در توسعه چابهار نگاه رقابتی نسبت به چین و پاکستان دارد اما به‌نظر می‌رسد تا پیش از این تلاش کرده بود با ایجاد تاخیر در اجرای قرارداد، گامی در چارچوب سیاست‌های آمریکا بردارد. فارغ از تحولات پیشین وزیر بنادر و کشتیرانی هند قرارداد جدید را «لحظه‌ای تاریخی در روابط هند و ایران» توصیف کرده است. به‌نظر می‌رسد در سایه تحولات جدید در جهان و مسدود شدن مسیر اتصال هند به خلیج‌فارس و بندر حیفا، دهلی‌نو به‌جای امید بستن به طرح‌های دور از ذهن درصدد تمرکز بر سرمایه‌گذاری‌های حقیقی است؛ هر چند قرارداد هفته جاری از اهمیت بالایی در توسعه مکران برخوردار است اما این قرارداد به چابهار محدود است که خود بخشی از این منطقه بکر به حساب می‌آید. موضوع مکران برای ایران نقطه شروع پیروزی و توسعه اقتصادی است. این مساله بارها به شکل کلی در مقالات تکرار شده است اما پرداخت عمیق‌تر به ابعاد و اثرات توسعه مکران می‌تواند به یافتن جایگاه مناسب این طرح در اذهان عمومی منجر شود.

انطباق با دریاپایه شدن تجارت جهانی
پیش از عصر انقلاب صنعتی و توسعه کشتی‌های غول پیکر، تجارت بیشتر زمین‌پایه بوده است. امروزه اما غلبه با تجارت دریاپایه است. براساس گزارش کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل بیش از 80 درصد تجارت جهان از طریق دریا انجام می‌شود. اگر در گذشته مناطق جزیره‌ای یا کشورهای متکی به ساحل وضعیت نامناسبی داشتند، با تغییر اوضاع در موقعیت برتر قرار گرفته‌اند. امروزه بیشتر از مسیرهای زمینی، دارندگان و استفاده‌کنندگان از ساحل تاجر پیشه‌ترند. ایران در سده‌های اخیر به‌دلیل وضعیت سرزمینی، مناسبات جهانی و کوچک شدن تدریجی وسعت دارای مختصاتی شده که یکی از آنها روحیه تجاری پایین‌تر نسبت به کشورهای بهره‌مند از ساحل است؛ گرچه ایران دارای سواحل طولانی است اما بهره‌مندی کافی از آنها ندارد.
این پدیده غیرطبیعی نیست و روندهای یک کشور براساس اقلیم و وضعیت سرزمینی متفاوت است. به همین دلیل است که گفته می‌شود انگلستان به دلیل شکل جزیره‌ای که مانع از حملات آسان اقوام و قبایل دوره‌گرد می‌شد، تحولات سیاسی آرام‌‌تری را نسبت به فرانسه تجربه کرد. فرانسه به‌دلیل قرار داشتن در معرض تهاجمات زمینی سنگین و طولانی‌مدت، تحولات خشن‌تری را نسبت به انگلیس تجربه کرده است. فارغ از روند تحولات سیاسی در تحولات تجاری نیز پس از اهمیت یافتن تجارت دریایی، جزایر و کشورهای ساحلی رشد اقتصادی بیشتری نسبت به کشورهای بی‌ساحل یا کم‌ساحل داشته‌اند.
در زمان‌های گذشته که اقتصاد زمین پایه بود، تجارت در ایران به‌دلیل تسلط بر مسیرهای زمینی وضعیت مناسبی داشت اما با دریاپایه شدن اقتصاد، کم توجهی کشور به ساحل باعث مغفول ماندن ظرفیت‌ها شده است. کاسته شدن از اهمیت ساحل در ایران اثر مستقیمی بر روحیه تجاری داشته و آن را نیز کاهش داده است. توسعه ساحلی و اهمیت به بنادر می‌تواند روحیه تجاری بیشتری را به یک جامعه و کشور تزریق کند. توسعه ساحل در ایران می‌تواند به درمان یک بیماری تاریخی نیز بینجامد. ایران از مدت‌ها قبل دارای اقتصاد بین‌المللی متکی به مواد خام و تک حوزه‌ای بوده است؛ تمرکز بر تولید ابریشم و بعضا پارچه و تبدیل آن به لباس. این پدیده به مرور با حرکت معکوس از صادرات محصول به مواد خام از لباس به پارچه در دوره‌هایی فروکاسته شد. پس از ابریشم، ارتباط تجاری ایران در نفت متجلی و در سطح کلان به آن محدود شد.
اقتصاد تک‌محصولی و خام‌فروشی تاریخی ضربات بزرگی به جریان تولید و تجارت کشور وارد کرده است؛ هر چند فروش تک‌محصول به شکل خام نیز نیازمند شبکه‌ای تجاری است اما عمق این شبکه‌ها کم و ابعادشان محدود است. روحیه تجاری در ایران با دریامحور شدن تعمیق شده و شبکه پربازده‌ای حول آن شکل می‌گیرد. نیازها و روحیه‌ها باعث ایجاد فرهنگ و رویه می‌شود همان‌طور که در ایران فناوری تنها در حوزه نظامی رخ‌نمایی کرده، نضج یافته و بر بلندای قدرت نشسته است بدون آنکه چندان از این حوزه فراتر رود؛ هر چند در دیگر ممالک نیز فناوری در پیشانی ارتش‌ها و امور نظامی توسعه‌یافته و اوج می‌گیرد اما به حوزه‌های تجاری نیز رسوخ می‌کند، اما در ایران یا روسیه که غیردریایی هستند، صرفا در در صنعت نظامی منجر شده و درنهایت برای صادرات تنها «تسلیحات» به بازارهای جهانی راه می‌یابند.
در مقابل کشورهای ساحلی مانند آمریکا، انگلیس، چین، کره‌جنوبی و هند که روی فناوری‌های نظامی سرمایه‌گذاری کرده‌اند سرریز این فناوری‌ها را به دیگر حوزه‌های اقتصادی برای ایجاد توانمندی‌های زیرساختی و تولیدی برده‌اند.

ساحلی بودن همراه با نفت
تمرکز یک کشور بر دریا می‌تواند به پیشرفت در دیگر حوزه‌ها حتی با وجود اتکا به نفت منجر شود. امارات و عمان با وجود نفت‌خیز بودن به‌دلیل نزدیکی کلیت و اساس مراکز جمعیتی به ساحل ارتباط وثیقی با دریا داشته و همچنان رویکرد تجاری خود را حفظ کرده‌اند.
در این میان شاید برخی بر مثال امارات به‌خاطر زوایای دیگری که دارد خرده بگیرند. امیرنشین ابوظبی به‌عنوان اصلی‌ترین واحد در میان 7 امیر‌نشین تشکیل‌دهنده امارات، 94 درصد ذخایر نفت این کشور را در اختیار دارد. از این رو دبی که 20 برابر ذخایر نفتی کمتری نسبت به ابوظبی دارد برای جبران این شکاف، بیشتر روی تجارت سرمایه‌گذاری کرده است. این موضوع یکی از پیشران‌های تجاری شدن دبی است اما همه آن نیست و این مثال همچنان می‌تواند برای اشاره به تاثیرات ساحلی بودن بر روحیه تجاری موثر باشد.

کریدورها و دریا
ایران باید بر بازی کریدور‌ها تمرکز کند اما این تفکر که کشور باید فقط ما‌به‌ازای عبور کالا به درآمد دست یابد نقص‌های پیشین را که کشور در اقتصاد تک‌محصولی به آنها دچار بوده، همچنان حمل می‌کند. در این صورت عبور کریدورها از کشور منجر به تقویت کافی روحیه تجاری کشور نمی‌شود؛ هرچند ده‌ها میلیون تن کالا از کشور عبور کنند. آنچه در کریدورها باید بیش از همه محل تاکید باشد، دریاست. اگر ریل‌ها و جاده‌ها از ایران عبور کنند، کشور شاهد رشد خواهد بود اما این پدیده به خودی خود فاقد شکوفایی‌های عظیم چندعرصه‌ای خواهد بود. قطار و تریلی‌ها با عوارض مشابه سرزمینی در دو طرف مرز روبه‌رو هستند و پس از توقف مرزی بدون ارتباطات وسیع با جامعه محل عبور از کشور خارج می‌شوند. در تجارت دریامحور اما ساحل به‌عنوان حد فاصل دو سطح متفاوت آبی و خاکی، محل توقف طولانی و بارانداز است. از این رو ویژگی‌های متفاوتی را نسبت به تقویت مسیرهای زمینی ایجاد می‌کند.

اهمیت مکران و بازیگران
نواحی ساحلی ایران در خلیج‌فارس جمعیت قابل توجهی داشته و به نواحی پرجمعیت کشور نزدیک‌تر از مکران است اما تحت تاثیر نفت و رقبای قدر در جنوب این دریا قرار دارد. اهمیت مکران در سایه بن‌بست در خلیج‌فارس اهمیت دوچندانی می‌یابد. با آبادی مکران بدون خلیج‌فارس نیز تامین اقتصاد کشور امکان‌پذیر است. آشکار است دیگران نیز از این مزیت و تبعات آن آگاه بوده و برای ضدیت علیه آن تلاش می‌کنند. دولت‌های آمریکا، رژیم‌صهیونیستی، عربستان‌سعودی، امارات و حتی پاکستان علیه چابهار و توسعه مکران فعالیت دارند.
با این وجود چابهار برای قدرت‌هایی مانند چین و روسیه به‌عنوان اعضای دائم و دارای حق وتو شورای امنیت سازمان ملل و هند به‌عنوان قدرتی میانی دارای اهمیت است. کشورهای آسیای میانه و افغانستان نیز آن را برای خود موهبت می‌دانند. وزن کشورهای مدافع و مخالف چابهار چندان نامتوازن نیست و در‌صورت مدیریت صحیح کفه مدافعان بر مخالفان خواهد چربید. از سوی دیگر تمام مساله چابهار متاثر از موضوعات خارجی نیست و تسلط ایران بر آن اهمیت بالایی در توسعه آن دارد. تمرکز منابع مادی و ذهنی ایران به‌عنوان صاحب مکران در ترکیب با مدافعان خارجی توسعه این خطه هر سد مخالفت خارجی را می‌شکند.

اقتصاد زمینی
انحصار اقتصاد به زمین، مانع از تسری می‌شود. تمرکز بر زمین مانند حوزه کشاورزی و معدن، خام‌فروشی را به‌دنبال داشته و از سویی دیگر هر چند یک کشور در حوزه فناوری نظامی پیشرفت کند آن را در صادرات ادوات نظامی منحصر می‌کند؛ بدون آنکه باعث سرایت این فناوری به حوزه‌های دیگر شود. اتصال به دریا سقف افق‌های تجاری و میزان بهره‌وری را بالاتر می‌برد. اگر دریا‌محوری مورد تاکید باشد بر خلاف زمین‌محوری، در بحث کریدورها شاهد شکل‌گیری یک منبع درآمدی بادآورده و فروکاست اقتصاد به دریافت گمرکات عبوری نخواهیم بود. دریا به شکل مستقیم باعث تولید نمی‌شود اما به‌دلیل افزایش روحیه تجاری منجر به جست‌وجو در تولید و مزیت‌آفرینی برای آن شده و ضمن عمق‌بخشی به اقتصاد کریدوری و دریافت گمرکات که می‌تواند به ایجاد شبکه تجاری منتهی شود، تولید در زمین و کشور را تحریک می‌کند.

انسداد مرزها
مکران با اراده‌های نصفه نیمه توسعه نمی‌یابد. پراکندگی و تنکی جمعیت، دوری از مراکز جمعیتی، عقب‌ماندگی اقتصادی در شکل تاریخی، جامعه سنتی و طایفه‌ای در کنار واقع شدن در نزدیکی مرزهای زمینی پرتنش و ناامن، عواملی هستند که عبور از مشکلات آنها نیازمند اراده مصمم‌تری است. در توسعه مکران دو موضوع دارای اهمیت هستند؛ «تهدید زمینی مجاور» و «دلایل مقطعی و مصنوعی رشد». بنادر آمریکا مانند نیویورک و لندن در انگلیس در فقدان منبع تهدید زمینی مجاور، رشد خیره‌کننده‌ای داشته و دارند.
در بدنه اصلی اروپا نیز بندرها به دلیل ضرورت‌های ناشی از انسداد مرزهای زمینی اهمیت یافتند. تسلط اسلام بر سرزمین‌های میان شرق و غرب و بعدها عثمانی باعث انسداد مسیرهای زمینی شده بودند و به عاملی برای توسعه بنادر اروپا منجر شدند. دسترسی به شبه‌قاره هند و قاره آمریکا بر همین اساس برای اروپایی‌ها تسهیل شد. بندر در قاره آمریکا نیز به دلیل لزوم ارتباط با اروپا برای اسکان جمعیتی و سپس انتقال مواهب آن به سرزمین‌های اصلی توسعه یافت. این مسائل نشان می‌دهد توسعه در ساحل علاوه‌بر نیاز به امنیت مرزهای مجاور زمینی- نیویورک و لندن- به دلایل مقطعی یا مصنوعی -مانند آنچه در قاره آمریکا رخ داد- نیاز دارند. به لحاظ امنیت، منشأ ناامنی در سیستان و بلوچستان مربوط به داخل آن نیست و عمدتا ناشی از مرزهاست. آنچه نیز مربوط به داخل آن است با کنترل مرزها قابل رفع به نظر می‌رسد.
انسداد مرزهای زمینی، تشدید کنترل و استقرار نظامی به همراه اعمال رسمی و غیر‌رسمی مناطق حائل در طرفین مرز می‌توانند امنیت مرزهای زمینی مجاور ساحل را تامین کنند. نیروهای نظامی مستقر در استان سیستان و بلوچستان توان خوبی را برای کنترل مرزها اختصاص داده‌اند اما به‌نظر می‌رسد کفه ترازوی حل ناامنی به‌جای مرزها به‌سمت عمق استان سنگینی می‌کند. اگر مرزها کنترل شوند تروریست‌های خارجی و فراریان قادر به عبور و مرور نخواهند بود تا نیروهای امنیتی در عمق خاک استان بخواهند با گسترش عملیاتی با آنها مقابله کنند. انسداد مرزها همچنین از ‌انگیزه و جرأت اغتشاش‌گران کاسته و فضای عشیره‌ای را نیز تضعیف می‌کند. عبور و مرور راحت در مرزها باعث جلوگیری از برداشت‌های ذهنی ملی شده و با شکل‌دهی به تفکرات محلی زمینه‌ساز بروز ‌انگیزه‌های کنترل‌شکنانه می‌شود.
انسداد مرز‌ها با کاهش تفکرات محلی و قومی، منجر به تقویت گرایش‌های ملی‌گرایانه در اقوام ایرانی داخل کشور شده و در آن‌ سوی مرزها به قدرت‌گیری دیدگاه‌های مرکز‌گرایانه در میان اقوام ایرانی دور مانده از کشور می‌شود؛ درست برخلاف نظری که معتقد است مسدودسازی مرزها به دور شدن و قطع علایق این گروه‌های جمعیتی به ایرانیت می‌انجامد. با محدودسازی تفکرات محلی و تشدید ایده‌های ملی‌گرایانه در داخل و مرکز خواهی اقوام ایرانی مجاور مرزهای کشور، ابزارهایی که در دستان طرفین منازعه در حوزه مکران وجود دارد معکوس خواهد شد. در این صورت نه رقبای منطقه‌ای خود قادر به برهم زدن امنیت مکران بوده و نه می‌توانند سفارش‌های خارجی در این خصوص را به اجرا درآورند.
با بروز این تحول امکان اثرگذاری خارجی از طریق مرزهای مجاور بر ساحل محل توسعه به‌شدت کاهش یافته و در سوی دیگر توانمندی ایران برای کنترل و تامین امنیت ساحل مکران در فراتر از مرزها از گسترش جغرافیایی بهره‌مند می‌شود.
به لحاظ دلیل و بهانه توسعه نیز چابهار دارای ظرفیت‌هایی است؛ ایجاد و استقرار ناوگان نظامی بزرگ اقیانوسی در مکران برای تضمین تجارت دریایی کشور و اعمال کنترل بر آبراهه‌ها، کاهش وابستگی کشور به خلیج فارس و مدیریت کشورهای حاشیه جنوبی آن، جلب توجه و سرمایه‌گذاری کشورهای ذی‌نفع که می‌تواند دارای مزایای ایجاد وابستگی و تعمیق روابط سیاسی باشد همه می‌توانند دلایل جذابی برای توسعه این منطقه باشند.

سرایت‌پذیری توسعه
توسعه ساحل مکران به سرعت می‌تواند به توسعه دیگر محیط‌های ساحلی ایران تبدیل شود. با تبدیل مکران به محل واردات و صادرات حجم عظیمی از کالا ساحل دریای خزر نیز اهمیت بیشتری می‌یابد. کریدور شمال- جنوب برای اتصال روسیه به جنوب آسیا منطبق بر همین نقشه است. همچنین با افزایش ابزارها و ظرفیت‌های ایران برای کنترل مجموعه منطقه‌ای خلیج فارس، سواحل شمالی این دریا از اهمیت بالاتری برخوردار می‌شوند.
توسعه مکران به دلیل ایجاد مویرگی شبکه جاده‌ای و نقاط استقرار در مسیر مبادلات به توسعه شرق کشور کمک کرده و با تثبیت جمعیتی و امکان ازدیاد در آن، کشور را به بدنه دورمانده اقوام ایرانی در فراسوی مرزهای شرقی متصل می‌کند. این توسعه همچنین برطرف‌کننده مشکلات امنیتی و پدیده‌های ناگوار اجتماعی است. کمترین اثر آنکه با از بین برد مزیت‌های قاچاق انسان و مواد مخدر حتی اگر به تضعیف اقتصاد این بزه‌ها منجر نشود از تبعات اجتماعی آن در محیط شرق می‌کاهد.

مهاجرت یک نیاز است
در جهان امروز مهاجرت جزء گزینه‌های زندگی است. این پدیده بین جمعیت کشورهای پیشرفته نیز وجود دارد، به‌گونه‌ای که براساس آمارها تا پیش از برگزیت ۳۰۰ هزار فرانسوی ساکن لندن بودند. مهاجرت امری طبیعی و در جهان امروزی یک گزینه ضروری برای انسان‌هاست. با این حال همان‌گونه که مهاجرت ابعاد مثبتی مانند درهم آمیختگی مردم جهان و رشد اقتصادی دارد محصولات جانبی منفی مانند تشدید حس بیگانه‌هراسی را نیز در دل خود به همراه دارد. همچنین مهاجرت می‌تواند منجر به فقدان متخصصان و فرار سرمایه از نقطه‌ای به نقاط دیگر شود.
ایجاد گزینه‌های داخلی مهاجرت یک راه برای حفظ بخشی از نیازمندان یا مصرف‌کنندگان مهاجرت است. در دهه‌های اخیر رشد صنعت و ایجاد شهرک‌های صنعتی عاملی برای ایجاد گزینه‌های مهاجرت داخلی بوده‌اند، اما جوابگوی نیازهای فعلی مهاجرت نیستند. توسعه مکران که می‌تواند به رشد اقتصادی کشور، آبادی منطقه شرق و افزایش اهمیت تجاری دریای خزر و تحریک تولید منجر شود، گزینه‌های پرتعدادی را در جغرافیای کشور یا کشورهای مجاور در اتصال با ایران برای جمعیت فراهم می‌آورد.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱