چند روز گذشته اما خبری آمد، خبری که با خواندنش احتمالا دخترهای فوتبالی دهه 70 را ذوق زده کرده باشد یا شاید یک لبخند آرام و عمیق را میهمان لب‌هایشان کرده بود. خبری که برای آنها شبیه یک رویاست. چیزی فراتر از یک رویا، شاید حتی گاهی به‌عنوان یک انتقام دلنشین در دل‌شان چنین نقشه‌ای را کشیده باشند.
  • ۱۴۰۳-۰۲-۲۲ - ۰۶:۴۹
  • 00
تنبیه مردان یا تشویق زنان؟ مساله فراتر از این انگاره است!
تنبیه مردان یا تشویق زنان؟ مساله فراتر از این انگاره است!

رویا متهور، معلم: اویل دهه 70، بازی‌های پرسپولیس و استقلال خیابان را خلوت می‌کرد و فوتبال جزء مهم‌ترین سرگرمی‌ها بود. فوتبالی بودن برای همه نبود، اینکه دختر باشی اما فوتبالی یک‌جور ساز مخالف زدن بود. اما جادوی فوتبال این بود که دل آدم‌های هیجان‌طلبی مثل من و خواهرم را برباید. استادیوم رفتن هم برای همه نبود، حتی پسرها از یک سنی به بعد جواز این را داشتند که با بزرگ‌ترشان یا دسته‌جمعی بروند استادیوم. بقیه باید فوتبال را از همان تلویزیون‌های ۲۱ اینچ مربعی رنگی یا حتی سیاه ۱۴ اینچ سیاه‌سفید نگاه می‌کردند، که در آن تلویزیون‌ها، بازیکن‌ها لکه‌های رنگی بودند و اگر نمی‌رفتی بچسبی به شیشه برآمده تلویزیون نمی‌فهمیدی توپ زیر پای چه کسی است. پسرها بعد از اینکه یک‌ماه جوراب‌هایشان را هر روز می‌شستند و اثبات می‌کردند مستحق رفتن به استادیوم شده‌اند، می‌رفتند بازی را از نزدیک می‌دیدند و وقتی می‌آمدند تا یک هفته با آب‌وتاب تعریف می‌کردند و هی دل ما را آب می‌کردند. مخصوصا اگر بازی به‌جای مساوی برنده هم داشت، دیگر هیچ. می‌نشستیم و پسرهای خانواده مثل قهرمانان‌هایی که یک افسانه را به چشم دیده‌اند برای ما لحظه گل و شادی‌های بعدش را تعریف می‌کردند. این بود که استادیوم رفتن برای دخترهایی که اهل فوتبال بودند یک رویا بود. یک رویای یواشکی که توی دلشان یا در گوش هم زمزمه می‌کردند. اواخر دهه 70 هم چند خبر شنیده شد که عده‌ای از زنان بالاخره توانسته‌اند برای بازی تیم ملی با زور وارد ورزشگاه شوند. دهه 80 شد. دیگر آنقدرها هم عیب و عار و خاص نبود که اگر دختری، زنی، حتی مادر جوانی اسم بازیکن‌ها را بلد باشد. به جان پسرها و مرد خانه نق نزند که چقدر فوتبال نگاه می‌کنید! دهه 80 شد و کم‌کم رویای دختر‌بچه‌های دبیرستانی دهه 70 شد یکی از مطالبات حقوق زنان دهه 80. وقتی این مطالبه خیلی جدی شد که زنان از ملیت‌های دیگر مثل چین و کره و... می‌توانستند برای تماشای بازی‌های ملی بیایند استادیوم و حتی تصویر حضورشان از رسانه ملی پخش شود، اما هنوز برای زنان ایرانی حضور در ورزشگاه و تماشای فوتبال ممنوع بود. بسیاری در جامعه مدام خرده می‌گرفتند که مگر چه دردی از زن‌ها دوا می‌شود که بروند استادیوم فوتبال ببینند؟ حتی برخی نظر علما را در باره حضور زنان منتشر کردند و علت ممنوعیت را در شرع خلاصه کردند. دهه 80 بود و دختر بچه‌های دبیرستانی حالا جوان شده بودند. آمده بودند توی جامعه و شک داشتند فقط استادیوم برای مردان رواست! سوال داشتند که چرا در بسیاری از موارد مردها مقدم و مهم‌تر از زنان هستند؟ حالا شایعه شده بود که دخترهایی با کلاه تا چشم پایین کشیده، می‌رفتند استادیوم و یواشکی برمی‌گشتند و کسی نمی‌فهمید. بعد هم با عکس‌هایی تار، این شایعات اثبات می‌شد. بعد این سوال پررنگ‌تر می‌شد که چرا نمی‌شود زن‌ها هم مثل مردها این حق را داشته باشند؟ مثل شهروند‌هایی برابر؟ دیگر مساله این نبود که از نزدیک هیجان دیدن پاس‌های بلند، ضد‌حمله‌ها، گل‌ها و فریاد زدن از ته دل را تجربه کنند. دهه 80 به نیمه رسید. تلویزیون‌ها بزرگ شده بودند و تخت. ته‌ته خانه هم می‌ایستادی، قیافه کامل فوتبالیست‌ها حتی اخم‌شان را هم می‌دیدی. اعتراض‌ها به نابرابر دیده شدن شهروندان زن و مرد اما پررنگ‌تر شد. این‌بار دعوا به بیرون از ایران رفت و ‌ای‌اف‌سی به فدراسیون فوتبال ایران دستور داد حضور زنان در بازی مقدماتی جام‌جهانی بین ایران و بحرین را فراهم کند. این اولین‌بار بود که زنان، نه یواشکی، نه مجرمانه بلکه محترمانه به استادیوم می‌رفتند. این حضور با دعوت از عده‌ای خاص و گزینشی بود و نه به‌صورت فراخوان عام اما راه باز شد. زن‌ها توی سال‌های بعدی باز هم به استادیوم رفتند گاهی با اصرار پیگیری خودشان بود، گاهی در منافع بقیه جا شدند و حق آنها هم دیده شد. چند روز گذشته اما خبری آمد، خبری که با خواندنش احتمالا دخترهای فوتبالی دهه 70 را ذوق زده کرده باشد یا شاید یک لبخند آرام و عمیق را میهمان لب‌هایشان کرده بود. خبری که برای آنها شبیه یک رویاست. چیزی فراتر از یک رویا، شاید حتی گاهی به‌عنوان یک انتقام دلنشین در دل‌شان چنین نقشه‌ای را کشیده باشند. کمیته انضباطی به‌دلیل بدرفتاری و توهین به بانوان حاضر در ورزشگاه در بازی پرسپولیس و سپاهان، بازی‌های این تیم را در فصل بعدی بدون حضور تماشاگران مرد برگزار خواهد کرد. من هنوز نمی‌دانم این حکم جایزه‌ای برای زنان می‌تواند باشد یا تنبیه مردان و در این باره حرف زیاد است. بیشتر اما دلم می‌خواهد دستان دوستانم و دست فرزندم را بگیرم و بروم رویای نوجوانی‌ام را زندگی کنم. همانجا به فرزندم بگویم که برای همین خوشی ساده، چه بازی‌های پیچیده‌ای نکردیم مادرجان. این خوشی ساده اما آنقدر دلچسب است که من استقلالی برای بازی بعدی پرسپولیس- سپاهان لحظه شماری می‌کنم.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰