فرهیختگان:این اثر سهجلدی که توسط انتشارات خبرگزاری تسنیم و با همکاری انتشارات شهیدکاظمی منتشر شده، حاصل تلاش 13 ساله سپهری است که با سبکی جدید در خاطرهنگاری جنگ نوشته شده است. سپهری که پیش از این با آثاری چون «لشکر خوبان» و «نورالدین پسر ایران» در میان مخاطبان شناخته شده است، در اثر جدید خود ضمن روایت زندگی شهید طهرانیمقدم، به مجاهدتهای این دانشمند در حوزه فناوریهای هوافضا و ابتکارات او در پایهگذاری صنعت موشکی در ایران و طراحی موشکهای مختلف پرداخته است.
نگاه جامع نویسنده به بخشهای مختلف زندگی شهید طهرانیمقدم سبب شده مرد ابدی از ابعاد مختلف اعم از نظامی، اجتماعی و فرهنگی برای مخاطب و بهویژه نسل جوان، اثری خواندنی و کاربردی باشد.
در این کتاب 800 قطعه عکس از شهید طهرانیمقدم، شهدای پادگان شهید مدرس (محل شهادت او و یاران شهیدش) بهمنظور تکمیل روایتها به فصول مختلف کتاب ضمیمه شده است.
سپهری در مقدمهای مفصل که بر این کتاب نوشته، درباره ماجرای ورودش به نگارش این کتاب مینویسد: «بعدازظهر هفتم خرداد 1391 وارد حریم زندگی حاج حسن طهرانیمقدم شدیم. در فضایی بسیار گرم و سرشار از احترام و محبت، با همسر و فرزندانشان آشنا شدیم. آقای دکتر حمیدرضا مقدمفر، از دوستان قدیمی حاجحسن هم حضور داشت و با ذکر خاطرهای از اولین اعزام به جنوب و شخصیت خاص حسن مقدم، پیشنهاد نگارش کتاب را مطرح کرد. او گفت که تیم خوبی درست میکنند تا بخش زیادی از مصاحبهها را طبق نظر من پیش ببرند و کار من سبکتر شود و هر چیزی که به کار سرعت ببخشد، فراهم میآورند تا این چهره بزرگ و گمنام، با اثری فاخر به جامعه معرفی شود. آن روز ما با چند مجله که در ایام بعد از شهادت منتشر شده بود و چند سیدی حاوی چند کلیپ و فیلم برنامههای بزرگداشت شهید، به تبریز برگشتیم. قرار شده بود بعد از مطالعه مطالب و انجام یکی، دو مصاحبه، جواب قطعی بدهم. با کمی مطالعه، علاوهبر همه مسائل قبلی، سوال بزرگی برایم ایجاد شد.»
با این کثرت تجربه در حوزه زندگینامهنویسی شهدا، آیا وقتش نرسیده کتابی از زبان صدها راوی، ولی با یک روایت پیوسته و جاندار نوشته شود؟ روایتی که خواننده بسان داستانی بلند آن را بخواند و مطمئن باشد هیچ بخش آن، برساخت ذهن نویسنده نیست؟ آیا این کار، از عهده من برمیآمد؟
این دغدغه نه یک تعارف، بلکه از سر صدق بود و شوق. هرچه راجع به شهید حسن طهرانیمقدم میخواندم، هم میخواستم بیشتر به او نزدیک شوم، هم از بزرگی و ناشناختگیاش میترسیدم.
وی در ادامه از سختیهایی که در این راه داشته و موجب شده حتی در پارهای موارد در نوشتن این زندگینامه دچار تردید شود، سخن گفته اما معتقد است خدا راه را به او نشان داده و عزم او را برای انجام این کار استوار کرده است. وی در همین رابطه مینویسد: «واقعا به مرحلهای رسیده بودم که فکر میکردم بهتر است، زودتر بگویم که انجام کامل این کار، در توان من نیست و باید کنار بروم! احساس ناتوانی، گاه خلقم را تنگ میکرد و گاه در لاک تنهاییام میبرد. نمیخواستم به شرایط دشوار خانواده عزیزم، سختی دیگری بیفزایم! آن شب، در فرودگاه، با همه وجود به خدا پناه بردم، خواستم با من حرف بزند و راهی نشانم دهد. حتی شاید عذری یادم بدهد که از زیر این بار سنگین دربروم! قرآن را گشودم و از آنچه خواندم همه وجودم یک پارچه اشک و حیرت شد. آیات 61تا63 سوره مبارکه شعرا را میخواندم: «یاران موسی گفتند ما قطعا گرفتار خواهیم شد. موسی گفت چنین نیست، زیرا پروردگارم با من است و بهزودی مرا راهنمایی خواهدکرد. بیاختیار اشک ریختم و با آیه «اِن َّمَعی َربّی سَیَهدین» آرام گرفتم. تردیدی نداشتم که رب شهید، خودش کمک خواهد کرد و دریای سختیها بر من گشوده خواهد شد. باید به خدا توکل میکردم و با همه وجود، محکم و امیدوار میایستادم پای کار حاجحسن! از آن پس، با قرآن بیشتر از همیشه مانوس شدم و تا به سامان رسیدن کتاب، در بیش از چهارصد ختم قرآن هفتگی که در آنها مدام سهیم بودم، روح پاک این شهید عزیز و یاران شهیدش را شریک کردم. حاج حسن در همه اوقات خاص معنوی، در ذهن و ضمیر من و نزدیکانم حضور داشت.»
وی در بخش پایانی این مقدمه به تلاقی انتشار کتاب با عملیات «وعده صادق» که نمایانگر قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران بود، اشاره میکند و مینویسد: «بالاخره کار شهید طهرانیمقدم تمام شد. امیدوارم معمای بزرگ چگونگی رشد و اعتلای این مرد الهی تا حدی روشن شده باشد. این کتاب، با همه محتوایش، دربرابر بزرگی ایمان و اراده و باور او، هنوز خیلی کوچک است، اما چه کنم که ظرف همت و کارها و برنامههای فرهنگی ما فعلا همین قدر است! خدا را شکر میکنم اجازه داد در کلاس این مرد ابدی، مشقی بنویسم و برای رهبر عزیز و مردم شایستهام، کار مفیدی انجام دهم. آری، حسن با تمامی روزهای حیاتش، آیه «و مارمیت اذ رمیت و لکن الله رمی» را برای ما و آیندگان معناکرد این خدا بود که همه کاری کرد و کتاب مرد ابدی را به لحظه وعده صادق رساند تا صدای حاجحسن باز هم در گوش جانمان بپیچد و درس توحید به ما بدهد خدا بود که کلمه را آفرید... خدا بود که زبانها را مهیای گفتن و جانها را آماده شنیدن کرد... او بود که شهید را نوشت... او بود که امید را سرود!»
علاقهمندان برای تهیه این کتاب میتوانند به غرفه انتشارات شهیدکاظمی در شبستان اصلی مصلای امام خمینی(ره) راهروی 21 غرفه 507 مراجعه یا برای دریافت و ارسال کتاب با انتشارات خبرگزاری تسنیم از طریق تماس با شماره 42139000 تماس حاصل کنند.