زهراسادات مشیر استخاره، مدیرگروه کشوری علوم اجتماعی: علوم اجتماعی و جامعهشناسی در یک بستر نیازی جامعه در قرن هجدهم با رویکرد عبور از متافیزیک به فیزیک و درک شناختی پوزیتیویسم و کمیتگرایی شکل گرفت و این علم چنین به جوامع معرفی شد. اما در ادامه این علوم تکمیل شدند، جنبههای فرهنگی و کیفی جوامع بشری در قالب پارادایمهای نوین دگرگونیها و تغییرات جامعه بشری را با هدف پیشبینی و هدفگذاری برای جوامع به سمت مطلوبیتهای زندگی اجتماعی شکل داد و در یک دوآلیستی ثبات و تضاد و درادامه، با رویکردی بینابینی تلاش شد با نگرشهای نوین حد فاصل این دو را به هم نزدیک کنند. نئومارکسیستها، نوساختارگرایان، تفسیرگرایان، انتقادیون، نوسازی تکاملی و... پارادایمها و مکاتب و نظریاتی بودند که در این مسیر شکل گرفتند تا دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی و وضعیت جوامع بشری را تفسیر و تعبیر کنند. در این فرآیند شناختی که با مدرنیسم و پستمدرنیسم و مادیگرایی زیست بشر همراه شد ساختارها، هنجارها، ارزشها، مناسبات، استراتژیها و... متفاوت و متغیر شد و جهانبینی علمی سعی داشت با تمرکز بر علم به دور از امور معنوی و قدسی متمرکز بر دیوانسالاری دولتی برای رشد و توسعه اقتصادی جوامع بشری نسخه بپیچد. در طی این فرآیند مسیری که شاهد آن بودهایم یارگیری اجتماعی نقش کلیدی داشته است. زنان، جوانان، کودکان، نوجوانان، افراد آسیبدیده و آسیبپذیر، فقرا و ثروتمندان طبقه متوسط، کارگر، عقلانیت، پرستیژ، مصرف، تولید، صنعت، مد، قانون، عرف، نابرابری، طبقه، قشربندی، توسعه، دموکراسی، صلح، جنگ، جنسیت سلامت، آزادی، شکوفایی فردی، موفقیت، مجاز، خیال، واقعیت، امرفرهنگی، امرسیاسی، امراقتصادی و... بینهایت نقطه! در گستره علم این یارگیریهای اجتماعی بسیار نقشآفرینی کرد تا شناسا شدن این مباحث و توجه و اهمیت واقعی، به اندازه یا کاذب زمینه درهمآمیختگی امور جامعه و زیست بشر، معادله چند مجهولی شد که افراد خودشان نمیتوانستند مثل قبل مسائل زندگی را حل کنند؛ بنابراین در فرآیند علمسازی و عرفیسازی مسائل و مشکلات جامعه بشری بیش از آنکه متمرکز بر حل مسائل باشند به دنبال شناخت و ویژگیهای مسائل برای حل آنها متمرکز شدند و این رویکرد بنیادی فارغ از رشد و درهمتنیدگی و پیچیدگی مسائل و بشر امروزی در این سیطره باقی ماندند؛ مثل اعتیاد و نیاز به سرخوشی بشر که گویی مسئولیتهای سنگین انسان بودن، او را از خود بیخود ساخته و الینه انواع مواد و افیون شده است. انواع اعتیادها و افیون روزبهروز گستردهتر و پیچیدهتر میشوند که نیازمند پویایی و درک عمیقتر از رابطه بین انسان و جامعه ارتباطات و تکنولوژی و فناوریهای روز است که بتواند تحصیل دقیق و واقعگرایانهای را جهت بهبود زیست بشر شکل دهد. واقعیت و مجاز و خیال درهمتنیدگی و شبکهسازی خاصی را به وجود آورده است. عرصه و حریم خصوصی و عمومی، امنیت ذهنی و فیزیکی، فرهنگ و خرده فرهنگ و... شبکههای پیچیده چندوجهی را به وجود آورده که میتواند تاثیرات درهمتنیدهشده عمیقی بر ساختارهای اجتماعی و نهادهای اجتماعی، نظامهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در پی داشته باشد و در این موقعیت اگر نتوان تغییرات و شتابندگی آنها را درک کرد و متناسب با آن از روشها و تکنیکها، فناوریهای روز و... بهرهمند نشد فرآیندهای اجتماعی ذکرشده بشریت را خواهد بلعید. در این میان بیشمار مباحث و مطالب وجود دارد که در این مجال فرصت پرداختی به آن نیست و انشاءالله بعدا به آن خواهم پرداخت. شتابناکی و تغییرات دائمی جامعه بشری امروز را سردرگمتر از همیشه شکل داده و مدام شاهد تحولاتی هستیم که در فرآیند تغییر معمولا تدبیر با تاخیر صورت میگیرد؛ و گاهی بعضی از موضوعات و مسائل به خاطر تاخیر در تدبیر غیرقابل حل به نظر میرسند. همانطور که ذکر شد علوم اجتماعی مبتنیبر نظمدهی و ثبات و حفظ وضع موجود شکل گرفت اما در ادامه مسیر این علم توجه به آینده جوامع و پیشبینیهای موردنیاز و رویکرد انتقادی به وضع موجود را سرلوحه خود قرار داد. خاستگاه اصلی این علوم جوامع غرب با محوریت مطالعاتی در آمریکا و اروپا بوده و عدم توجه به سایر کشورها و اقشار و... یکی از مغفول ماندههای این علم بوده که با رویکرد ملی و علمی در خیلی از کشورها این علوم بومی شده یا تولید علم مبتنیبر ویژگیهای خاص این جوامع شکل گرفته است. ما در ایران بیشتر مصرفکننده علوم اجتماعی تولیدشده بودیم اما در این سالهای اخیر توجه عالمان اجتماعی و جامعهشناسان معطوف به جامعه ایران شده و راجع به آن نظریات و گفتمانهایی شکل گرفته اما به نظر میرسد این مهم هنوز نیازمند توجه و تولید است که بتوانیم با تضارب آرا و گفتمانسازی و پردازشهای علمی و نقد و بررسیهای متعدد و متنوع با نشستها و اجلاسیههای استانی و کشوری به همگرایی و وفاق در تولید علوم اجتماعی موردنیاز بپردازیم. دو رویکرد غالب در این خصوص 1- نفی علوم غربی و شکلگیری علوم اجتماعی با قالبهای نوین خودساخته اسلامی و ایرانی 2- پذیرش مطلق و بلاشک علوم اجتماعی غرب که آزمایششده و تثبیتشده است و با این مسیر را طی کرد. اما رویکردی که من بیشتر به آن قائل هستم این است که علم در هر کجای دنیا که شکل گرفته میتواند زمینه شناخت و درک دیگری برای انسان شکل دهد که با پردازش آن و تلفیق و تدبر و بومیسازی و هدفمحوری... علوم جدیدی را شکل داد که سریعتر ما را به نتیجه برساند. چرخ اختراع شده شیوه استفاده از آن و بهروزرسانی و کاربردی کردن و... باید در بستر خود شکل گیرد. در گذشته حکمت محوری رایج بود، بعد علممحوری را تجربه کردیم که بهواسطه جزئیانگاری افراطی و پیچیدهسازی مجددا تلفیق و شاخههای حدفاصل علوم شکل گرفت و حکمت پررنگتر از تخصص صرف شد، چون کار چندین تخصص و آمیختگی آنها را تمرین میکنند. در تاریخ ایران هر زمان حکمت نظری و حکمت عملی ما منطبق بر هم بوده یعنی هر چه گفتیم به همان عمل کردیم و سر و بدن به منزله ارگان زنده از هم تبعیت کنند؛ یعنی سر و بدن یک چیز را بخواهند و هدف قرار دهند. به هر میزان بین این دو فاصله ایجاد شود احتمال بیماری و حتی مرگ را میتواند در پی داشته باشد؛ وقتی سر و مغز و بدن و ارگانهای متعدد هر کدام فرمانی دهند جز توصیف بالا نمیتوان متصور شد. حکمیسازی علوم انسانی که شکل گرفته و بجاست انتظار داریم به این امر توجه داشته و از دو سر طیف به سمت تعامل و تعادل نزدیکتر شود. یارگیری اجتماعی که قبلا به آن اشاره کردیم یکی از ضرورتها است و باید دقت کنیم در این شکلگیریها و پردازشها نهایتا تنها نمانیم و یاران و همفکران بسیاری را در این گردونه همبسته کنیم که امروزه بسیار به سرمایههای اجتماعی فرهنگی و علمی و همبستگی اجتماعی و اعتماد اجتماعی و خیر عمومی و... بیشتر از هر زمان نیازمندیم. به فرمایش مقاممعظمرهبری در دیدار امسال با دانشجویان، «دانشگاه سه وظیفه اصلی دارد؛ اول، عالم تربیت کند؛ دوم، علم تولید کند؛ سوم، به تربیت عالم و تولید علم جهت بدهد... . همه ارکان دانشگاه باید به این سه نقطه توجه کنند؛ مدیر، استاد، دانشجو، متن درسی، فرآیندهای آموزشی، همه باید در خدمت این سه جهت باشند.« گروه کشوری علوم اجتماعی دانشگاه آزاد نیز در این راستا به تناسب الزامات و اسناد فرادستی، با توجه به سند تحول و تعالی دانشگاه اقدام به برگزاری اجلاسیه کشوری برای رشته علوم اجتماعی کرد. این اجلاسیه با دعوت از منتخبی از اساتید واحدهای استانهای مختلف به قصد مشورت و هماندیشی به میزبانی واحد چالوس در 9 و 10 اردیبهشت برگزار شد. سیاستگذاری گروه در جهت ریلگذاری و هدایت جریان علوم اجتماعی به سمت وضع مطلوب نسبت به وضع موجود و طراحی فرآیند راهبری با نگاه به اکنون رشته علوم اجتماعی و به تصویردرآوردن آینده مطلوب با رویکرد تحولی و آیندهپژوهی ترسیم شده است، که آسیبشناسی و نقاط ضعف و قوت و دستهبندی مسائل و چالشهای اصلی را در حیطههای استانها، واحدهای دانشگاهی، دانشجویان، اساتید، رشتهها و گرایشها، سنجش، مواد آموزشی و سرفصلها، سیاستها و راهبردهای آموزشی و پژوهشی، مراکز و گروههای تحقیقاتی، مجلات، انجمنها و کنفرانسها موردبررسی قرار داده تا اقدام به برنامهریزی استراتژیک، طراحی یک برنامه راهبردی برای 10 سال آینده شامل تصویرسازی آینده، تحلیل روندها و پیشرانهای موثر بر آینده رشته و دانشگاه داشته باشد. این مهم با رویکرد مسالهمحوری و کاربردی کردن علوم اجتماعی؛ برنامهریزی برای تغییرنگاه به علوم اجتماعی بهعنوان علم کاربردی و حل مسائل با توجه به مغفول ماندن رویکرد جامعهشناسی در حل مسائل امروز جامعه و غلبه رویکردهای مدیریتی، روانشناختی و علوم سیاسی و اقتصادی به مسائلی که ثقل آن جامعهشناسی است. توجه به آینده رشتههای علوم اجتماعی و الزامات و ضرورتهای لازم با توجه به مناقشات امروزه درخصوص نقش و جایگاه رشته علوم اجتماعی و بهخصوص جامعهشناسی در حل مسائل روز دنیا همراه با تلاش برای کاربردیکردن، مردمیکردن و اجتماعیکردن علوم اجتماعی از ملزومات نگاه به ماموریتهای این گروه است. در این فرآیند توجه و تحقق مرجعیت علمی در علوم اجتماعی دور از ذهن نیست. براساس مطالعات و نیازهای موجود در راستای سیاستگذاری و نظارت، موضوعات تولید محتوا، شاخصسازی، راهبری و آیندهپژوهی و تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد در قالب کمیتههایی تشکیل جلسه دادند که منجر به بحثهای گرم و راهگشا پیرامون دغدغهها و اولویتهای مسائل روبهروی گروه علوم اجتماعی در سطوح خرد و کلان بود. در ادامه به توضیحاتی پیرامون هر یک از کمیتهها پرداخته شده است. در کمیته مرکزی با عنوان سیاستگذاری و نظارت با تعیین اولویتهای هر کمیته و تعیین اعضا برای هر کمیته و همچنین پردازش زمینههای مربوط و دریافت نظرات پیرامون موضوعات مطروحه پرداخته و کامل شده و همچنین سیاستگذاریهای کلان گروه کشوری بررسی شد. با توجه به منطق مطالعاتی علوم انسانی مبتنیبر آموزههای دین مبین اسلام، دشواری سنجش در علوم انسانی خاصه علوم اجتماعی بهصورت سنجش و اندازهگیری (کمی) و مقولهبندی و معناکاوی (کیفی) در کمیته شاخصسازی با هدف عملیاتیسازی و شاخصسازی مفاهیم کیفی و کمی در علوم اجتماعی، تدوین نظام جامع شاخصسازی و سنجش در علوم اجتماعی دنبال میشود. لزوم جامعنگری و احاطه بر فرآیند شاخصبندی با بررسی همهجانبه ادبیات سنجشسازی و بررسی ارزیابانه نمونه پروژههای موجود با بهرهمندی از تجارب دانشگاهها و موسسات پژوهشی در زمینه شاخصسازی در علوم اجتماعی و شکلگیری بانک اطلاعات از شاخصهای موجود در علوم اجتماعی قابل توجه است. در کمیته راهبری و آیندهپژوهی جهت تدوین وضع موجود و مطلوب برای گروه علوم اجتماعی با تعیین اولویتهای هر یک از رشتهها و گرایشها به کمک جمعبندی پیشنهادهای استانی و واحدها و نتایج سایر کمیتهها بهدنبال تدوین طرحهای آیندهپژوهی برای هر رشته و گرایش است. تاکید بر سیاستگذاری صحیح و ارائه راهحلهای عملیاتی برای پیوند جامعه و رشته، ابتدا نیازمند آسیبشناسی رشته در ابعاد مختلف از جمله نسبت دانشجو و استاد و ظرفیت رشته محلهاست تا راهحلهای مدون و فرآیندهای تحولی در ابعاد مختلف رشته داشته باشد. در کمیته تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد بهدنبال سنجش شاخصهای تعیین شده برای اعضای هیاتعلمی پیوسته و وابسته و دستیاران آموزشی و نیز تعیین جدول امتیازدهی به هیاتعلمی و شناسنامه علمی برای هر یک از اعضا براساس سنجشهای دانشجویی است. همچنین برگزاری دورهها و نشستها مبتنیبر نیاز و شرایط هیاتعلمی و نظارت بر دورهها و کلاسهای مورد نیاز اعضا مورد پیگیری است. نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی در بستر فرهنگی با ارتقای تربیت اخلاقی، معنوی و هویتی و تقویت فضایل اخلاقی و ایمان، روحیه ایثار و امید به آینده باورهای دینی و التزام و مسئولیتهای اجتماعی مورد انتظار است. در کمیته تولید محتوا با اهداف شکلگیری بانک اطلاعاتی از محتواهای موجود، تهیه لیست نیازهای علمی هر رشته برای تولید علم، برنامهریزی و اقدام جهت تولید، بازنگری سرفصل رشتهها و دروس، تولید علم و نظریه در حوزه علوم اجتماعی، تدوین کتب مورد نیاز با شکلگیری تیمهای پژوهش و تولیدی، شکلگیری و جهتدهی به نشریات و تولیدات علمی (رساله و پایاننامه) و تدوین اولویتهای کرسیهای علمی مطرح است. که در این راستا پیشنهاد بر اهتمام به تاریخ و فرهنگ و تمدن در کلیه دروس دارای قابلیت ارائه بحثهای تاریخی، فرهنگی و تمدنی بهویژه تاریخ علمی، فرهنگی و سیاسی ایران و انقلاب و اسلام با رویکرد تقویت هویت ایرانی، اسلامی و انقلابی است. همچنین اهتمام به جایگاه قرآن و عترت و علوم اجتماعی، در این خصوص گرچه اولی تاسیس رشته است، اما از آنجا که موضوع اشتغال اینگونه رشتهها با مشکل مواجه بوده توجه به این موضوعات در ضمن بحثها میبایست برنامهریزی شود. هدایت و تشویق دانشجویان به انتخاب موضوعاتی که فضای علمی را بهسمت نوآوری و استقلال هویت علمی به پیش میبرد و اهتمام به مباحث کیفی تا آنچه بیشتر به روشهای کمی کماثر مرتبط میشود. تعامل و بهرهگیری از دانشمندان نظریهپرداز و نوآور و دارای نشاط علمی ایرانی و غیرایرانی اعم از مسلمان و غیرمسلمان و تدارک نشستهای تخصصی، کرسیها، مشارکت در همایشها و بهرهگیری از دورههای توانمندسازی و طرح اعتلا برای تقویت جهتگیریهای علمی مورد توجه است. ازجمله مباحث طرح شده بررسی موضوعات رشته گرایشهای جدید مانند روانشناسی اجتماعی، جامعهشناسی ایران، جامعهشناسی کشورهای مسلمان، جامعهشناسی خاورمیانه، جامعهشناسی مذهب شیعه، مردمشناسی دینی، جامعهشناسی خانواده ایران/ جهان، جمعیتشناسی ایران، جمعیتشناسی سالمندی، جامعهشناسی شناختی، علوم اجتماعی رایانشی بوده که راهشگا و بعضا در لبه دانش و مورد توجه است. برای مثال علوم اجتماعی رایانشی، زمینهای از تحقیقات و مطالعات است که تلاش میکند روابط میان فناوریهای رایانهای و جوامع انسانی را بررسی کند. این رشته بهوسیله ترکیب علوم اجتماعی با علوم رایانهای، تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر جوامع، فرهنگها، سازمانها و فعالیتهای اجتماعی را بررسی میکند. در این حوزه، موضوعاتی مانند رسانههای اجتماعی، تجربه کاربری، حریم خصوصی در اینترنت، تاثیر فناوری بر جوامع محلی و جهانی، اثرات اجتماعی فناوریهای جدید و دیگر موارد مورد مطالعه قرار میگیرد. با توجه به جهتگیری جریان علمی به سوی میانرشتهایها میتوان کاربردهای قابل گسترشی از این تخصصها انتظار داشت و غفلت از آن با توجه به شتاب تغییرات میتواند موجب دور ماندن از جریان علمی و نیازهای روز اجتماعی شود. لازم است در اینجا تاکید شود مطالب ارائه شده توسط دکتر طهرانچی ریاست محترم دانشگاه که بسیار راهگشا بود منشا اقدامات بعدی خواهد بود و بر این اساس اسامی و ماموریت و وظایف کمیتهها و کارگروهها بازنگری و بازتعریف خواهد شد که اگر فرصتی در آینده در اختیار قرار گیرد توضیح بیشتری داده خواهد شد. از آبانماه 1402 که گروه کشوری علوم اجتماعی شکل گرفت، وقت بسیار گذاشته و اقداماتی جهت شناسایی و شناخت وضع موجود گروه علوم اجتماعی انجام شد. در این مدت اقدام به برقراری ارتباطات برای شناسایی و انتخاب افراد جهت پیشنهاد به دانشکدگان برای عضویت در شورای کشوری، آسیبشناسی اولیه با دستهبندی آمار و اطلاعات و بررسی تحلیل اولیه و ثانویه، ساماندهی فرآیند جذب اعضای هیاتعلمی وابسته، برگزاری دو نشست علمی (غزه و انتخابات)، تعیین و تغییر در پیشدفاع متمرکز با رویکرد کیفیسازی، بررسی وضعیت پایاننامهها و پژوهشهای انجامشده، شکلگیری بانک اطلاعات و وضعیت نشریات علوم اجتماعی، تعیین عناوین مورد نیاز گروه جهت توانافزایی اساتید و هیاتعلمی، رسیدگی به وضعیت رشتهها و گزارشها در دفترچه آزمون و شرایط استانها و واحدها در این زمینه، برگزاری جلسات متعدد با شورای کشوری، بررسی وضعیت و مصاحبه با هیاتعلمی وابسته، ارائه پیشنهادها و انتقادها به مباحث مطروحه دانشکدگان، رسیدگی به آزمون جامع استانی، تعیین کارگروههای تخصصی مورد نیاز گروه و برنامهریزی جهت اجلاسیه گروه کشوری علوم اجتماعی در چالوس انجام شده است و امیدوارم در این بازه کوتاه به همه واحدها و گروهها رسیدگی و پردازش شود و حتی حضور میدانی داشته و با برگزاری نشستهای متعدد و هماندیشی و تضاربآرا و نیازسنجی و نظرسنجیهای متعدد زمینه شکلگیری یک گروه منسجم و هدفمند شکل گیرد و روزی برسد که به یک گروه توانمند با مرجعیت علمی و تخصصی و... برسیم. دانشگاه آزاد با ابتکار شکلدهی به گروههای کشوری در حوزههای تخصصی علوم توانسته در این مسیر گامهای ارزشمندی را بردارد و این اجلاسیه که اولین در نوع خود بوده است با تلاش همه شکل گرفت و شکر خدا نتایج خوب و ارزشمندی حاصل شده که به بخشهایی از آن اشاره شد. از این فرصت استفاده کرده و از همه دغدغهمندان و اندیشمندان علوم اجتماعی درخواست میکنم ما را در این مسیر همراهی و راهنمایی کنند. دانشگاههای دولتی، مراکز تحقیقاتی، علمی و پژوهشی در بعضی از موضوعات و مسائل علوم اجتماعی پیشرو بوده و هستند. امیدوارم بتوانیم تیمهایی مطالعاتی از همه این عزیزان داشته باشیم و زمینه وفاق و همگرایی که در ذات رشتههای علوم اجتماعی هست را در عمل با کنار هم بودن شکل دهیم و فارغ از هر نگرش یا موقعیتی که داریم به امر بالاتری که تمدن ایرانی اسلامی است، توجه کنیم.