طوفان الاقصی سربرآوردن و طنین فریاد کسانی بود که زنده زنده دفن شده بودند. برهم‌زننده‌ مراسم «عقد ابراهیم» صهیونیسم و ارتجاع عربی، انسان‌هایی «مرده‌پنداشته‌شده» بودند. محذوفان و به قتل رسیدگان تاریخ، حالا به روی سن آمده و در کانون توجه قرار گرفته بودند.
  • ۱۴۰۳-۰۲-۲۲ - ۰۵:۲۴
  • 00
پیشروی تاریخ از آوارهای غزه تا هاروارد
پیشروی تاریخ از آوارهای غزه تا هاروارد

احسان فرزانه، پژوهشگر اندیشه سیاسی: کمتر از یک سال پیش، اوضاع -ظاهرا- به نفع رژیم‌صهیونیستی بود. سران بحرین و امارات، رژیم را به رسمیت شناخته بودند؛ حتی با آن مانور نظامی مشترک برگزار می‌کردند و چیزی نمانده بود که آل سعود نیز رسما به «پیمان ابراهیم» بپیوندد. ‌محمد بن‌سلمان‌ در مصاحبه با فاکس‌نیوز در شهریور 1402 صراحتا از عادی‌سازی روابط با اسرائیل در آینده‌ نزدیک خبر داده بود. می‌توان یقین داشت که از آن پس، طیفی از روسای کشورهای عربی و اهل سنت به عربستان اقتدا می‌کردند. این همه در حالی صورت می‌گرفت که فلسطینیان کماکان توسط تنها رژیم حی و حاضر آپارتاید در جهان، به‌طور نظام‌مند تحت تبعیض، محاصره و کشتار قرار داشتند. اسرائیل در فاصله‌‌ سال‌های 2000 تا 2023، بیش از 11هزار فلسطینی را به قتل رسانده و بالغ بر 150 هزار نفر را مجروح و معلول ساخته بود. هزاران نفر از اهالی غزه و کرانه‌ غربی از جمله کودکان، توسط صهیونیست‌ها به اسارت و گروگان گرفته شده و سایرین نیز که ظاهرا پشت میله‌ها نبودند، در «بزرگ‌ترین زندان روباز جهان» قرار داشتند؛ بدون امکان اشتغال و درآمدزایی و دسترسی به برق و اینترنت و دارو و آب و غذای کافی. با این همه، ارتجاع عربی برای انهدام تدریجی و بی‌سروصدای فلسطینی‌ها، با اسرائیل همدست شده بود. آل‌سعود، آل‌نحیان، آل‌خلیفه و... با رژیم‌صهیونیستی و آمریکا، درباره‌‌ «راه‌حل نهایی» مساله‌ فلسطینیان به توافق رسیده بودند.
این دسیسه، در هفتم اکتبر نقش برآب شد. طوفان الاقصی سربرآوردن و طنین فریاد کسانی بود که زنده زنده دفن شده بودند. برهم‌زننده‌ مراسم «عقد ابراهیم» صهیونیسم و ارتجاع عربی، انسان‌هایی «مرده‌پنداشته‌شده» بودند. محذوفان و به قتل رسیدگان تاریخ، حالا به روی سن آمده و در کانون توجه قرار گرفته بودند. خشم اسرائیل و آمریکا البته دیوانه‌وار بود. پروژه‌ نسل‌کشی علنی جایگزین استراتژی محو خاموش فلسطین و پاک کردن صورت‌مساله شد. تصمیم گرفتند بزرگ‌ترین زندان روباز جهان را به هولناک‌ترین اردوگاه مرگ جهان بدل کنند.
قساوتی که در شش هفت ماه گذشته در پیش چشم جهانیان اعمال شده، باور‌کردنی نیست. متراکم‌ترین جمعیت جهان در زمینی به مساحت 360 کیلومتر مربع، بدون هرگونه سامانه‌ پدافندی و دفاع هوایی، ماه‌ها شبانه‌روز بمباران شده است. حجم و قدرت تخریب بمب‌های ریخته‌شده بر سر مردم بی‌دفاع غزه در همان یک ماه و نیم اول تجاوز اسرائیل، دوبرابر بمب اتمی به‌کار‌رفته در هیروشیما بوده است. بیمارستان‌ها، مدارس، اردوگاه‌های آوارگان و حتی مراکز متعلق به سازمان ملل عامدانه مورد‌حمله قرار گرفته‌اند. نیروی متجاوز که از حمایت بی‌قید و شرط آمریکا، آلمان، انگلستان و... برخوردار است، تنها از رسیدن دارو و لوازم پزشکی به مجروحان جلوگیری نمی‌کند، بلکه مراکز درمانی را با تانک‌ها فتح می‌کند و از انبوه شهدای دست و چشم‌بسته گورهای دسته‌جمعی می‌سازد. این اولین نسل‌کشی هر لحظه مخابره و ضبط‌شده‌‌ تاریخ است. این، در اساس جنگی نامتناهی با کودکان است. حتی نوزادان نیز در انکوباتورها به قتل می‌رسند. تاکنون بیش از 15 هزار کودک به شهادت رسیده‌اند.
امپریالیسم اینک به عریان‌ترین شکل ممکن به میدان آمده است. زمانی «آدورنو» گفته بود: «پس از آشویتس شعر سرودن بربریت است.»‌ حالا آشویتس قرن بیست و یکم پیش روی ماست و تاریخ تمام داعیه‌داران تمدن جدید را در محکمه‌‌ خود نشانده است. ما در وسط گسترده‌ترین شکل کودک‌کشی در تاریخ معاصر و درعین حال پروژه‌‌ عظیمی برای عادی‌سازی فاجعه هستیم. آنچه می‌گذرد، اوج امپریالیسم و «صنعت فرهنگسازی» ملازم با آن است: هر روز در برابر چشمان‌مان خردسالان را با حمایت مستقیم و فعالانه‌ متروپل‌های سرمایه‌داری غرب تکه‌تکه می‌کنند و سلبریتی‌ها و خرده‌اینفلوئنسرها، آموزگاران مثبت‌‌اندیشی و توسعه‌‌ فردی، بیوتی‌بلاگرها، استندآپ‌کمدین‌ها، گردانندگان شوهای استعدادیابی و دیگر عناصر و اجزای رژیم سرگرم‌سازی توده‌ای، به‌گونه‌ای عمل می‌کنند که گویی اتفاقی نیفتاده است! از این رسواتر، البته تمام صنعت پرسروصدای حقوق بشر و فمینیسم نئولیبرال است. اگر کسی انتظار کوچک‌ترین واکنشی از جانب عناصر اصطلاحا «حقوق بشری» نسبت به عاملان نسل‌کشی در غزه را داشته، قطعا ناامید و سرخورده شده است. سازمان ملل گزارش تجاوز به زنان فلسطینی در جریان یورش اسرائیلی‌ها به خانه‌‌های ایشان و در بازداشتگاه‌ها و ایست‌های بازرسی را منتشر کرده است. طبق گزارش یونیسف، مادران به دلیل ازدحام بیش از حد و منابع محدود، ظرف سه ساعت پس از سزارین از بیمارستان‌های نیمه‌ویران غزه خارج می‌شوند و به این ترتیب در خطر مرگ، سقط جنین و زایمان زودرس قرار می‌گیرند. بخش مهمی از شهدای بمباران‌ها نیز زنان هستند. واکنش سرسخت‌ترین چهره‌های فمینیسم متعارف به این همه چیست؟ هیچ. تنها موضع‌گیری آنان در چند ماه گذشته، همدردی با زنان اسرائیلی بوده است!
رسوایی تمام دم و دستگاه فرهنگ‌سازی نئولیبرال به همین حد هم خلاصه نمی‌شود. دانشجویان به‌مثابه نیروی اجتماعی پیشرو و -همان‌طور که «مارکوزه» چند دهه قبل تاکید کرده است- تنها گروهی که در مناسبات سرمایه‌دارانه هنوز ادغام نشده‌‌اند، حالا به‌طور گسترده در بسیاری از کشورهای غربی علیه نسل‌کشی به پا خاسته‌اند. دانشگاه‌های آمریکا، فرانسه، آلمان، انگلستان، کانادا و... کانون بزرگ‌ترین تجمعات اعتراضی پس از دهه‌ 1960 و سال‌های جنگ ویتنام است. در آمریکا نیروهای مسلح در اتفاقی کم‌نظیر -اعم از کشورهای غرب و شرق و شمال و جنوب عالم و خاورمیانه‌ و...- با لباس فرم نظامی و گاز اشک‌آور، باتوم، شوکر و نارنجک صوتی به صحن دانشگاه‌های نام‌داری چون یو.سی.ای.ال، کلمبیا، اموری و... لشکرکشی کرده و دانشجویان زیادی را با دستبند‌ برده‌اند. در عرض دو سه روز، بیش از دو هزار دانشجو با خشونت بازداشت شده‌اند. درمقابل عناصر و اجزای نظام رسانه‌ای و دستگاه فکرسازی نئولیبرال هم‌آواز با اقتدارگرایان، از پلیس اتخاذ تدابیر جدی‌تر و حفظ نظم را می‌طلبد! آنان که طی هفت ماه منظره‌‌ کشتار بیش از 15 هزار کودک را با سکوت و لبخند رضایت‌آمیز گذرانده بودند، حالا از هتک‌حرمت دانشجویان معترض به چمن‌ها و سنگ و سیمان دانشگاه‌‌ها از خشم دندان به هم می‌سایند و پلیس را به یورش فرامی‌خوانند! البته اولین باری نیست که وقتی پای بنیان‌های امپریالیستی سرمایه‌داری و حفظ مناسبات سلطه و تابعیت در گستره‌ جهانی به میان می‌آید، شعارهای آزادی‌خواهانه به سرعت رنگ می‌بازند. نه، این اولین باری نیست که سرمایه‌داری تمایل کم و بیش فاشیستی پیدا می‌کند؛ اما برای نسلی که در دو دهه‌ گذشته متولد شده و بالیده است، همان نسل z معروف که خاطره‌ای از قتل‌ عام در ویتنام و ژنرال پینوشه ندارد و شاید برایشان آمریکا چیزی متر‌ادف با اینستاگرام، متاورس و ‌ایلان ماسک بوده، آنچه روی می‌دهد تکان‌دهنده و حیرت‌آور است. آنچه اتفاق می‌افتد آخرین میخ به تابوت امثال فوکویاما است؛ این قطار تاریخ است که با سرعت به پیش می‌رود و از روی نئولیبرالیسم و صنعت فرهنگ و رژیم رسانه‌ای برآمده از آن رد می‌شود. خون کودکان و زنان مظلوم فلسطینی، حقیقتا جوانه‌های آگاهی و مقاومت را در تمام سطح جهان بارور کرده است.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰