• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۳-۰۲-۲۰ - ۰۴:۱۵
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
بخوان و بخند؛

در نمایشگاه کتاب چه کارهایی می‌توان کرد؟

یکی دیگر از قابلیت‌های کارآمد نمایشگاه، امکانات ورزشی و سرگرمی آن است. درطول این 10 روز بی‌خیال باشگاه ‌رفتن و ورزش‌کردن و رژیم ‌گرفتن شوید. صبح به صبح بروید نمایشگاه و شانصد پله‌اش را بالا و پایین بروید و با ژست فرهیخته‌طور، عرض و طول نمایشگاه را طی کنید. کسی چه می‌داند شما مشغول ورزش و پیاده‌روی و سوخت‌وساز هستید. همه می‌گویند چه سری! چه فکری! عجب چیزی!

منصوره رضایی، فعال حوزه کتاب: فکر می‌کنید در نمایشگاه کتاب چه کارهایی می‌توانیم بکنیم؟ شاید بگویید معلوم است! می‌رویم نمایشگاه که کتاب بخریم. اما سخت در اشتباهید. برای رد ادعایتان کافی ا‌ست نگاهی به پشت کتاب‌ها و داخل جیب‌تان بیندازید؟ با این اعداد و ارقام، حالی به آدم می‌مونه؟ نه والا. احوالی به آدم می‌مونه؟ نه بلا! بنابراین حالا که نمی‌توانیم کتاب بخریم باید از سایر امکانات نمایشگاه بهره ببریم، مثلا از دستشویی‌هایش. نمایشگاه هرچه نداشته ‌باشد، با توجه به کاربرد اصلی مصلای تهران و جهت رفاه حال مومنان تا دل‌تان بخواهد دستشویی دارد. فلذا قبل از حرکت و عزیمت به نمایشگاه تا می‌توانید مایعات مصرف کنید و از این امکان مفت و مجانی نهایت استفاده را ببرید. جهت استفاده‌ بهینه از این امکان توصیه می‌کنیم حتما به غذافروشی‌های متعدد مستقر در محوطه‌ نمایشگاه نیز سر بزنید. خیال‌تان راحت، اصلا لازم نیست سرتان را بکنید توی آن نقشه‌های عریض و طویل و دنبال آدرس بخش خوراکی‌ها بگردید. در نمایشگاه کتاب، غذای جسم مهم‌تر از غذای روح است و مأکولات و مشروبات به‌وفور در دسترس‌تان است، البته نه هر مشروباتی. نهایت بضاعت نمایشگاه، یخ در بهشت است که با خوردنش تا ناف مبارک‌تان قندیل می‌بندد و مجبورید یک لنگه پا بایستید جلوی آفتاب که یخ‌تان باز شود و به این ترتیب از امکان آفتابگیری و برنزه ‌شدن نمایشگاه هم استفاده می‌کنید. فکر کردید این امکانات فقط در سواحل بلاد کفر وجود دارد؟ خیر! شاعر که بیهوده نفرموده: «چمن‌های نمایشگاه چه کم از سواحل آنتالیا دارد؟»
یکی دیگر از قابلیت‌های کارآمد نمایشگاه، امکانات ورزشی و سرگرمی آن است. درطول این 10 روز بی‌خیال باشگاه ‌رفتن و ورزش‌کردن و رژیم ‌گرفتن شوید. صبح به صبح بروید نمایشگاه و شانصد پله‌اش را بالا و پایین بروید و با ژست فرهیخته‌طور، عرض و طول نمایشگاه را طی کنید. کسی چه می‌داند شما مشغول ورزش و پیاده‌روی و سوخت‌وساز هستید. همه می‌گویند چه سری! چه فکری! عجب چیزی!
گفتم عجب چیزی! یاد یک امکان بهترتر افتادم. نمایشگاه کتاب بستر بسیار خوبی برای فرزندآوری ا‌ست. نه از آن بسترها! منظورم این است که در نمایشگاه می‌توانید کارهای ماقبل اداری فرزندآوری را انجام دهید، یعنی چشم و گوش‌تان را خوب باز کنید و علاوه‌بر کتاب‌ها به برادران و خواهران اطراف‌تان هم توجه داشته ‌باشید و اگر فردی به‌عنوان همسر آینده، و لاغیر! چشم‌تان را گرفت سریع یک کتاب را از دم دست‌تان بردارید و از آن شخص وجیه یا وجیهه بپرسید این کتاب را خوانده؟ اگر خوانده‌ بود که فبها، بگویید قصد خرید و خواندنش را دارید و بیشتر درباره‌ کتاب کذا برایتان توضیح دهد و سعی کنید از توضیحاتش قانع نشوید و راه‌های ارتباطی‌اش را بگیرید تا اگر درباره‌ آن کتاب سوالی داشتید از وی بپرسید. اگر هم آن کتاب را نخوانده‌ بود نگران نشوید. چیزی که آنجا زیاد است کتاب. این کتاب نشد یک کتاب دیگر. بالاخره یک کتاب خوانده که آمده نمایشگاه کتاب. البته ممکن است ایشان هم از شرکت در نمایشگاه قصد خیر دیگری داشته که همین کتاب‌نخوانی و نیت خیر می‌تواند نقطه مشترکی باشد و بروید و خیرش را ببینید.
گیم ‌زدن، یک قابلیت باحال دیگر نمایشگاه کتاب است. قسمت دیجیتال آنقدر پرسروصدا و پرهیجان است که ژاپنی‌ها درخواست داده‌اند سال دیگر بیایند و از این میزان انرژی، برق تولید کنند. انتظار می‌رود در سال‌های آینده، غرفه‌های مخصوص بازی مافیا هم در نمایشگاه کتاب برپا گردد تا در حق این بازی تمیز و آموزنده اجحاف نشود. البته بازی مافیا را می‌توان در سطح گسترده‌تر و به‌صورت واگعی نیز اجرا کرد. به این صورت که شب بشود و شهر بخوابد و همه چشم‌هایشان را ببندند و وقتی باز کردند مافیای کاغذ و ممیزی و چاپیدن کتاب‌ها مشخص شود.
در پایان یک پیشنهاد جالب جهت رونق هرچه بیشتر نمایشگاه کتاب داریم و آن تست رایگان کتاب است. لابد نمایشگاه‌های غذا را دیده‌اید یا شاید خودتان یکی از بازدیدکنندگان گرسنه‌ای بوده‌اید که قاروقورکنان وارد نمایشگاه شدید و هن‌وهون‌کنان برگشتید و بدون خرج‌کردن یک ریال حسابی سیر شدید. بله! هر ایرانی یک مستر تِستر است برای خودش. از هر غرفه یک انگشت هم بردارید به‌قدر یک هفته سیر می‌شوید.
با توجه به این تجربه‌ موفق و همچنین گرانی کتاب، پیشنهاد ما این است که هر ناشر یک برگه از هر کتابی را که دلش می‌خواهد بکَند و به بازدیدکنندگان هدیه بدهد. با عملی‌ شدن این پیشنهاد، هر بازدیدکننده در پایان بازدیدش یک کتاب شونصد برگه‌ای دارد که با بقیه‌ کتاب‌های باقی شرکت‌کنندگان متفاوت است. گیرم که صفحه‌ اول کتاب کذا دستور پخت قورمه‌سبزی باشد و صفحه‌ بعدش درباره‌ فلسفه‌ اگزیستانسیالیسم. چه اشکالی دارد؟ مهم ارتقای سطح فرهنگ و آگاهی مردم است. این پیشنهاد مزایای دیگری هم دارد. هم سرانه‌ مطالعه را بالا می‌برد؛ هم بازدیدکننده‌ها می‌توانند ورق‌پاره‌ها را به هم بچسبانند و به‌نام خودشان چاپ کنند و سال آینده به‌عنوان نویسنده‌ در غرفه‌ها حضور به هم رسانند و به مردم امضا بدهند. این‌طوری در تولید نویسنده هم به خودکفایی می‌رسیم و بازار راکد نشر نیز پروبالی می‌گیرد.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار