زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: انتخاباتهای مجلس فضای سردتری در مقایسه با انتخاباتهای ریاستجمهوری داشته و جذابیت آن برای مردم کمتر بوده است، حالا در مواردی که این انتخاباتها به دور دوم کشیده شده دو سهدرجهای از جذابیتشان کم شده و خودش را در میزان مشارکتها نشان داده است. بااینحال بهنظر میرسد دوره دوازدهم انتخابات مجلس فصل تازهای از سردی فضای انتخاباتی است. علاوهبر اینکه انتخابات مجلس در دوره اول با کاهش مشارکت همراه بود. حالا و در کمتر از سهروز باقی مانده تا برگزاری دور دوم انتخابات اساسا رنگوبویی از فضای انتخاباتی و حتی شکل گرفتن رقابت جدی بین نامزدهای راهیافته به دور دوم انتخابات مجلس دیده نمیشود و فارغ از فضای مجازی و تبلیغات در آن بهنظر میرسد تبلیغات کنسرت خوانندههای درجه چندم در شهر برای مخاطب جذابیت بیشتری از دیدن لیستبندیهای انتخاباتی در بیلبوردهای شهر داشته باشد.
رقابت لیستها در دور دوم بر سر ریاست مجلس
در دوره اول انتخابات مجلس در تهران تقریبا 14 نامزد به مجلس راه پیدا کردند و حالا رقابتها در دور دوم انتخابات، روی 16 کرسی متمرکز است. تقریبا هیچ یک از نامزدهای مورد حمایت جناحهای اصلاحطلب که البته حضور پررنگی هم در انتخابات نداشتند، نتوانستند به دور دوم انتخابات مجلس راه پیدا کنند. بر این اساس رقابت همچنان میان جناحهای درون اصولگرایی متمرکز است و تقریبا پنج لیست از نامزدهای مورد حمایت در دور دوم منتشر شده است. شورای وحدت یک لیست 16 نفره البته با سرلیستی «سمیه گلپور» منتشر کرده و به این موضوع اشاره کرده که در فرآیند تدوین لیست، بانوان در اولویت قرار داشتند. جبهه پایداریها و شورای ائتلافی هم یک لیست مشترک منتشر کردند. البته یک لیست جدا هم از شورای ائتلاف منتشر شد که تنها تفاوت آن با لیست ترکیبی که جبهه پایداری منتشر کرده ترتیب اسامی منتشر شده است. امناییها هم لیستی با سرلیستی سیدنظام الدین موسوی منتشر کردند. لیستی با عنوان «گروه جهادی ایران سربلند» با سرلیستی «سمیه رفیعی» منتشر شده است، بهنظر میرسد برخی احزاب بهدنبال این هستند تا با برجسته کردن حضور خانمها در لیست؛ بهزعم خود جذابیت تازهای برای انتخابات دور دوم ایجاد کنند و صاحب کرسی شوند. نکته جالبتوجه اینکه برخلاف اینکه در دور اول برخی احزاب عدم حضور نامزدها در لیست را شرط حضور آن افراد در لیست خود معرفی کرده بودند. در دور دوم اما نامزدهایی وجود دارند که اسامی آنها تقریبا در تمام لیستها دیده میشود، برای مثال نام سمیه رفیعی در سه لیست شورای وحدت، امنا و گروه جهادی ایران سربلند، سیدنظام موسوی در سه لیست شورای وحدت، امنا و گروه جهادی ایران سربلند، حسین صمصامی در لیست شورای وحدت، شورای ائتلاف، گروه جهادی ایران سربلند، احمدنادری هم در سه لیست امنا، شورای وحدت و گروه جهادی ایران سربلند حضور دارند، علیاصغر پورمحمدی هم تقریبا در سه لیست که شامل لیست شورای ائتلاف، (ایران سربلند) شورای وحدت و گروه جهادی ایران سربلند است، حضور دارند. با نگاهی به لیستهای منتشرشده مشخصا نمیتوان گفت رقابت اصلی بر سر کدام لیستها با هم است؛ چراکه دعوای اصلی میان جناحهای درون اصولگرایی الان حول ریاست مجلس استوار است و در یک سمت قالیباف و لیست مورد حمایت او قرار دارند و در سمت دیگر شریانیها و شورای وحدتیها که هر کدام گزینهای برای ریاستمجلس مطرح کردهاند و بهنظر میرسد الان هم چندوچون لیست بستن روی این موضوع متمرکز باشد که نامزدها در صورت رایآوری قرار است به ریاست چه کسی در مجلس رای دهند؟ در این سمت شاناییها که تصور میکردند اگر تنها یک لیست با سرلیستی قالیباف منتشر کنند بهراحتی وارد مجلس میشوند در دور دوم اسامی افراد و نامزدهای مورد حمایت آنها در چند لیست دیگر هم دیده میشود. ترکیب لیست شورای ائتلاف نیز براساس موافقت آنها روی ریاست قالیباف استوار است که بهنظر میرسد شرط حضور افراد در لیست ایران سربلند نیز به همین منظور بوده است. علاوهبر این سخنگوی شورای ائتلاف پیش از این اشاره کرده بود که ترکیب لیست مشترک 13+3 خواهد بود، یعنی سه نفر از لیستهای دیگر در این لیست مشترک حضور پیدا کردند. بااینحال با توجه به اینکه اسامی در لیستهای منتشرشده مشترک و تکراری است نمیتوان مشخصا رقابت را بین لیستها دانست، بلکه کفه سنگین رقابت نامزدها روی گزینه ریاست یا همان سهضلعی یا چهارضلعی ریاست مجلس استوار است.
مجلس اول؛ رقابت بین ائتلاف بزرگ و گروه همنام
اگرچه کشیده شدن انتخابات مجلس به دور دوم و سرد شدن فضای انتخابات امری طبیعی بهنظر میرسد، اما با نگاهی به دورههای مختلف مجلس که اتفاقا آنها به دور دوم کشیده شدند این گزاره چندان صدق نمیکند. در انتخاباتهای دور اول، چهارم، هشتم و نهم انتخابات در حوزه انتخابیه تهران انتخابات به دور دوم کشیده شد و عموما رقابتها بر سر دو یا چند لیست بوده که البته خالی از حواشی انتخاباتی هم نبوده است. در دوره اول انتخابت مجلس که تا لحظه برگزاری انتخابات همچنان اختلافات در مورد چندوچون برگزاری انتخابات ادامه داشته و برخی گروههای سیاسی بهشکل برگزاری انتخابات اعتراض داشتند، رقابت اصلی بین سه گروه عمده جریان داشت. در یک سمت گروههای مذهبی مثل حزب جمهوری، حزب موتلفه و مجاهدین انقلاب اسلامی حضور داشتند. در سمت دیگر «دفتر هماهنگی همکاریهای مردم با رئیسجمهور» که مورد حمایت بنیصدر رئیسجمهور وقت بود، نهضت آزادیها هم با عنوان گروه همنام در انتخابات حضور داشتند و لیستها و گروههای دیگری از حزب توده و سازمان موسوم به مجاهدین خلق در آن حضور داشتند. در انتخابات تقریبا 18 نامزد به مجلس راه پیدا کردند که ازجمله آنها مهدی بازرگان، سیدعلی حسینیخامنهای، سیدمحمد خوئینیها، علیاکبر ناطق نوری، عزتالله سحابی، اعظم علائیطالقانی بودند و بقیه نامزدها در دور دوم به رقابت با یکدیگر پرداختند. در این انتخابات حزب جمهوری با دیگر گروهها مثل موتلفه ائتلاف و لیست مشترکی منتشر کرد. گروه همنام (نهضت آزادی) هم لیست جدایی منتشر کرد. درواقع رقابت اصلی بین این دو گروه بود که از بین 18 نفر، 11 نفر از لیست حزب جمهوری، پنج نفر از گروه همنام و دو نفر از لیست مورد حمایت بنیصدر راهی مجلس شدند. در دور دوم انتخابات هم رقابت اصلی همچنان بین دو گروه ائتلاف حزب جمهوری و گروه همنام بود که از 12 کرسی تهران، 9 نفر از لیست ائتلاف حزب، دو نفر از لیست همنام و یک نفر از لیست ریاستجمهوری، به مجلس اول راه پیدا کردند. میزان مشارکت در انتخابات دوره اول مجلس 52 درصد بود.
رقابت اصلی روحانیت مبارز و مجمع روحانیون در مجلس چهارم و دعوای ریاست در مجلس نهم
انتخابات مجلس چهارم با حضور و رقابت مجمع روحانیون مبارز که بهعنوان گروههای چپ شناخته میشدند در مقابل جامعه روحانیت مبارز شکل گرفت. نکته جالبتوجه اینکه سه نامزد مورد حمایت روحانیون مبارز با لیست روحانیت مشترک بود که ازجمله آنها علیاکبر ابوترابی، سیدمحسن یحیوی و سیدمحمود دعایی بودند. در این دوره مجمع روحانیون البته نسبت به نتایج ردصلاحیتها واکنش نشان داد و در اعتراض به رد صلاحیت برخی افراد نزدیک به جناح چپ، بیانیهای صادر کرد. البته نهایتا لیست مورد حمایت خود را منتشر کرد. سر لیست جامعه روحانیت در بیشتر لیستها، موحدیکرمانی بود که البته در برخی لیستهای منتشرشده از جامعه روحانیت، نفر بعدی سرلیست متفاوت بود، در برخی لیستها علیاکبر ناطقنوری بهعنوان نفر دوم لیست درج شده بود اما در برخی دیگر علیاکبر حسینی بهعنوان نفر دوم درج شده بود. علاوهبر این دو، خانه کارگر هم لیستی در تهران منتشر کرده بود و از هفتنامزد حمایت کرده بود. در این میان همچنان انتقادات و طعنه و کنایههای هاشمی رئیسجمهور وقت به چپها ادامه داشت و موسویخوئینیها همچنان نسبت به این اظهارات واکنش نشان میداد. بعد از برگزاری انتخابات تنها دو نامزد در تهران وارد مجلس شدند و سرنوشت 28 صندلی تهران در دور دوم انتخابات مشخص شد. سیدعلیاکبر ابوترابی و سیدعلیاکبر موسویحسینی به مجلس راه پیدا کردند. در دور دوم انتخابات رقابت اصلی بین جامعه روحانیت و روحانیون مبارز بود که در دور دوم انتخابات تقریبا تمام نامزدهای مورد حمایت جامعه روحانیت مبارز رای آوردند و تقریبا هیچ یک از نامزدهای مورد حمایت جناح چپ به مجلس راه پیدا نکردند. میزان مشارکت در انتخابات مجلس چهارم هم 57 درصد بود. انتخابات مجلس نهم، برای مشخص شدن سرنوشت 25 نماینده به دور دوم کشیده شد، انتخابات مجلس نهم تا حد زیادی شباهت به انتخابات مجلس دوازدهم داشت و با توجه به اینکه اصلاحطلبان حضور پررنگی در این انتخابات نداشتند، رقابت اصلی در دور دوم انتخابات بین جبهه اصولگرایان متحد و جبهه پایداری بود که جبهه متحد اصولگرایان توانست در ترکیب مجلس نهم بخش بیشتری از کرسیها را به خود اختصاص دهند. دعوای اصولگرایان در مجلس نهم هم روی ریاست مجلس برقرار بود و دوگانهای برای ریاست مجلس بین حدادعادل و علی لاریجانی شکل گرفته که البته نهایتا لاریجانی به ریاست مجلس انتخاب شد.
رقابت انتخاباتی دروناصولگرایی، درون اصولگرایان ماند
درک این موضوع که فضای دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم اصلا رنگ و بویی از حال و هوای انتخاباتی ندارد، چندان نیاز به استناد به نظرسنجیها و پرسش از مردم ندارد. حتی اگر نگاهی به اخبار برجسته روز در رسانهها هم بیندازیم، در پرداخت اخبار رسانهها کمتر خبری درباره انتخابات و رقابتهای انتخاباتی پیدا میکنیم که میان دیگر اتفاقات و تحولات اساسا گم میشوند. اگرچه بخشی از این سردی فضای انتخاباتی، به خاطر دور دوم انتخاباتی مجلس طبیعی است اما این تنها علت کمرنگ شدن فضای انتخاباتی در دور دوم انتخابات مجلس نیست، کمااینکه این دور تقریبا سردترین انتخابات در طول دورههای انتخاباتهای مجلس را شاهد هستیم. یکی از عواملی که در افزایش شور و شوق انتخاباتی موثر است که ردپای آن در دیگر انتخاباتهای مجلس هم مشاهده میشود، رقابت میان گروهها و جناحهاست. در انتخابات مجلس دوازدهم، اساسا رقابت جدی حول گروهها و جناحها شکل نمیگیرد. این رقابت اگرچه درون جبهه اصولگرایی جریان داشت و دارد و بیشتر خود را در قالب عقدهگشاییهای سیاسی و افشاگریها نشان داد اما ردی از جدیت این رقابت یا بسط این رقابت در میان گروههای مردم دیده نمیشود. در این دوره جدای از اینکه اصلاحطلبان حضور جدی نداشتند، نتوانستند رقابت جدی با اصولگرایان شکل بدهند و کفه سنگین رقابت در میان لیستهای دروناصولگرایی استوار بود. اما اگر از اقشار مردم میپرسیدید کدام یک از این لیستها به دیگری ارجحیت دارد، تقریبا نمیتوانستند تمایزی میان آنها قائل شوند. درواقع رقابت میان اصولگرایان، در همان حد و درون اصولگرایان آن هم تنها بر سر تصاحب قدرت محدود ماند. رقابت شکلگرفته بیش از آنکه بین اقشار مردم برقرار باشد، گویی بین خود کاندیداهاست تا این بار چه کسی در صدر مجلس شورای اسلامی به عنوان رئیس بنشیند وگرنه اتفاق تازهای قرار نیست رخ دهد. حالا در آستانه برگزاری دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم بخش اصلی دغدغه اصولگرایان روی این موضوع متمرکز است که قرار است چه کسی ریاست مجلس را به عهده بگیرد، در حالی که اگر نگاهی به دغدغه مردم درمورد انتخابات یا ساختار مجلس بیندازیم، اینکه قرار است چه کسی روی صندلی ریاست مجلس بنشیند برای مردم اهمیتی ندارد. این عملا شکاف میان دغدغه مردم و رقبای انتخاباتی را نشان میدهد. در میانه این دعوا خبری از ارائه ایده برای بهتر شدن عملکرد مجلس یا مطرح شدن لزوم تنظیم قوانین در مجلس دیده نمیشود. تنها تمرکز احزاب روی این موضوع استوار است که قالیباف، رئیس مجلس بماند یا فرد دیگری رئیس مجلس شود. طبعا این خلأ ایده در دور دوم انتخابات هم تغییری نداشته و در همچنان برهمان پاشنه بیایده بودن و ادامه دعوا برای تصاحب قدرت میچرخد.
کاسبان کاهش مشارکت
خروجی چنین فضایی نهایتا همین تصویری میشود که در انتخابات دوازدهم شاهد آن بودیم، در این فضا تنها یک طیف محدود در انتخابات مشارکت میکنند، بدنه اجتماعی که در هرشرایطی رای مشخصی دارند در انتخابات مشارکت میکنند و دیگر اقشار عملا توجهی به انتخابات نمیکنند و نهایتا آنچه در تهران در دور اول رخ داد دیده میشود و رای نفرات اول راهیافته به مجلس کاهش محسوس و قابلتوجهی به نسبت دورههای دیگر مجلس در انتخاباتها داشت. به نظر نمیرسد در دور دوم هم اتفاق ویژه و متمایزی رخ دهد، کمااینکه این احتمال وجود دارد که حضور آن بدنه اجتماعی خاص در این دوره هم کمتر از دورههای قبل شود و حالا نمایندههایی با 50 یا 60 هزار رای وارد بهارستان شوند. در این میان البته بارها نیز به این موضوع اشاره شده که بخشی از این گروههای سیاسی اساسا حیات خود را در کاهش مشارکت و عدم حضور دیگر طیفهای جامعه پای صندوقهای رای میبینند و اتفاقا تعمدا دیگر گروههای جامعه را در اظهارات و صحبتها و حتی وعدههای انتخاباتی خود حذف میکنند و روی صحبت خود را تنها قشر و طیف خاصی قرار میدهند. حالا این روزها این جریان حضور پررنگتری در رقابتهای انتخاباتی دارند و تلاش میکنند همچنان روند مطلوب خود را حفظ کنند.
چنددستگی درون طیف حامی اصولگرایان
با این حال حتی به نظر میرسد مشارکت این طیف و بدنه اجتماعی خاص در انتخابات هم حداکثری نبوده و کاهش قابلتوجهی در مقایسه با دیگر انتخاباتهای مجلس داشته است. بخشی از علت آن را میتوان در انشقاق درون اصولگرایان مشاهده کرد، جدایی از اینکه تقریبا 5، 4 لیست درون اصولگرایی برای انتخابات دور دوم بیرون آمده است، هرکدام از نامزدها تقریبا یک اجتماع و گروه حول رقابت خود تشکیل دادهاند و علیه رقیب خود ادعاهایی مطرح میکنند. بستر مطرح کردن این ادعاها فضاهای مجازی است. این روزها دوگانه ایتا، ویراستی با تلگرام، توییتر، پررنگتر از گذشته خود را نشان میدهد. گاهی محل اجماع گروههای مذهبی در این دوگانهها معنا پیدا میکند. پیش از این محلی که اجماع این طیف را فراهم میکرد، فضاهایی مثل مساجد و هیاتها بودند. حالا فارغ از اینکه این فضاها گستردهتر شدند و فضای مجازی هم به آن اضافه شده اما به نظر میرسد در همین فضاها و مکانها هم دستهبندیها و گروهبندیها متعدد شده است. بروز این چنددستگی در انتخابات مجلس دوازدهم خود را جدیتر نشان داده است. کمااینکه حتی در انتخابات مجلس یازدهم اجماع گروههای مذهبی حول یک لیست یا رقابت شکل گرفت که البته یکی از اصلیترین علتهای آن فقدان رقابت جدی در جناح اصلاحطلبان بود.
تبلیغات در جایی جز بیلبوردها اتفاق میافتد
دور زدن در خیابانهای پایتخت در فاصله چندروز مانده به انتخابات مجلس بهخوبی غیرانتخاباتی بودن فضای شهری و سیاسی کشور را نشان میدهد. بهگونهای که تعداد بیلبوردها و تابلوهای تبلیغاتی کنسرت برخی خوانندههای درجهچندم فارسی یا برخی اپلیکیشنهای خدماتی بسیار پررنگتر از انتخابات یکی از مهمترین ارکان سه گانه حکمرانی کشور است. انتخاباتی که قرار است در آن 16 نفر به نمایندگی از مردم تهران وارد مجلس شوند. به نظر میرسد تبلیغات انتخابی کاندیداها نیز در جایی غیر از بیلبوردها و بیشتر در همان محافل و کلونیهای محلی و خودی در حال برگزاری است و گویا قرار است از همان افراد دعوت به مشارکت در انتخابات شود. فضای کارشناسی جامعهشناسان و سیاسیون نیز در سردترین حالت خود است و به نظر میرسد کسی قرار نیست سواد سیاسی و اجتماعی خود را خرج یکی از سردترین رقابتهای سیاسی کشور کند و همگی ترجیح میدهند آن را در سکوت انتخاباتی بگذرانند. البته این نکته نیز مورد توجه قرار دارد که بخش زیادی از تبلیغات انتخاباتی به فضای مجازی رسیده است. جدای از اینکه چه پلتفرم یا سکویی را دنبال کنیم، نامزدها ترجیح میدهند به جای هزینه تبلیغات و بیلبورد تبلیغات را در فضای مجازی منتشر کنند، این امر البته منجر به این شده تبلیغاتها درون گروهها، جریانها و گرایشهای سیاسی دستبهدست شود و در همان حد محدود بماند، البته این موضوع به این بستگی دارد که مخاطب کدام پلتفرم یا سکو را دنبال کند.