• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۳-۰۲-۱۸ - ۰۰:۴۰
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
نقدی بر کاراکتر تراپیست در سریال «افعی تهران»

دقیقا کدام خط قرمز خم شد؟!

درام چهار عنصر اساسی دارد که عبارتند از: «طرح»، «کاراکتر»، «انگاره» و «دیالوگ» چنانکه یکی از این عناصر به خوبی شکل نگیرد، اساسا درام را دچار تزلزل می‌کند. در این نوشتار تلاش نگارنده این است با نگاه به ویژگی‌های عنصر کاراکتر، نقدی داشته باشد به کاراکتر تراپیست (مژگان مشتاق) در سریال «افعی تهران».

دقیقا کدام خط قرمز خم شد؟!

امین قاسمی، درمانگر تحلیلی و دانشجوی دکتری روانشناسی: 
عده‌ای با استناد به جمله بالا معتقدند ما با عنصر دراماتیک مواجهیم و لزوما قرار نیست با یک تراپیست واقعی روبه‌رو شویم. این جمله پذیرفتنی است ولی مساله این است کاراکتر دراماتیک با اینکه در دنیای قصه سریال به ما معرفی می‌شود ولی یک اثر رئالیستی اگر زمینه‌های لازم را نداشته باشد، اساسا کاراکتر ساخته‌شده مخدوش و از اعتبار ساقط می‌شود. به‌طورکلی یک کاراکتر رئالیستی از دو وجه تیپ و شخصیت ساخته می‌شود، عناصر درونی کاراکتر و ویژگی‌های زیست‌محیطی و اجتماعی که عناصر بیرونی کاراکتر هستند و پرداخت یک کاراکتر مستلزم داشتن حداقل‌هایی در این وجوه است. به‌عنوان مثال اگر فیلمسازی تصمیم بگیرد یک کاراکتر فوتبالیست خلق کند، در ابتدای امر باید بتواند یک تیپ درست از فوتبالیست ارائه دهد که حداقل فیزیک مناسب، کار با توپ درست، سبک زندگی ورزشکاری و... داشته باشد تا در ابتدا او را به‌عنوان فوتبالیست بپذیریم، سپس با افزودن سایر ویژگی‌های مبتنی‌بر جهان اثر کاراکتری برای ما خلق کند.
در افعی تهران قبل از اینکه جایگاه دراماتیک تراپیست را پیگیری کنیم، در بدو امر باید یک تیپ درست از تراپیست به مخاطب ارائه شود تا ما را با سایر جنبه‌ها همراه کند، اما چنین اتفاقی به‌درستی نیفتاده است. در ادامه به تعدادی از این موارد اشاره می‌کنم.
مورد اول اینکه هر تراپیستی- که فعالیت حرفه‌ای انجام می‌دهد- مبتنی‌بر یک رویکرد است، یعنی نمی‌شود تراپیست در آن واحد هم روانکاو باشد، هم روانشناس و هم مشاور! این را در تابلوی دفتر تراپیست در یکی از قسمت‌ها می‌بینیم که نوشته‌شده «روانشناس و مشاور امور خانواده، تشخیص و درمان بیماری‌های اعصاب، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی»، چنین چیزی در هیچ مرکز خدمات روان‌درمانی یا دفتر شخصی روانشناسی دیده نمی‌شود و در یک اثر رئال قابل‌پذیرش نیست. به این می‌ماند که پزشکی بر سردر مطبش بنویسد متخصص اورولوژی و دندا‌نپزشک!
مورد بعدی دفتری است که تراپیست در آن مراجع را می‌بیند. عموما اتاق‌درمان، اتاقی نسبتا کوچک بدون‌تزئینات اضافی با دو مبل یا کاناپه راحتی در روبه‌روی هم است که در راستای ایجاد حس امنیت و ارتباط درمانی مناسب جهت مشاوره یا روان‌درمانی است و اصولا مراجع و درمانگر در یک مبل به‌صورت مشترک نمی‌نشینند تا ضمن حفظ حریم همدیگر بتوانند ارتباطی مبتنی‌بر کلام داشته باشند. چیزی که کاملا برعکس آن را در دفتر مژگان مشتاق می‌‌بینیم، یعنی یک مکان نسبتا بزرگ که درمانگر یا پشت‌میز می‌نشیند یا در یک مبل کنار مراجع خودش.
از طرفی فارغ از رویکرد درمانگر که بسته به اقتضائات حرفه‌ای هرکدام، تفاوت‌هایی وجود دارد، عناصری مشترک در کار بالینی وجود دارد که آن فرد را به روان‌درمانگر تبدیل می‌کند؛ به‌عنوان مثال هر درمانگری مبتنی‌بر اخلاق حرفه‌ای، با مراجع خود فقط باید ارتباط درمانی داشته باشد، یعنی نمی‌شود همزمان هم در رابطه عاطفی بود و هم رابطه درمانی داشت! چراکه روان‌درمانی در چنین بستر دوگانه‌ای نمی‌تواند شکل بگیرد و ضد خودش می‌شود و موارد ریز و درشتی از این دست و خطاهای فاحش و عجیب‌وغریب که احتمالا خواننده این مطلب با مصادیق آن در فضای مجازی یا یادداشت‌های دیگر مواجه شده است. شاید عده‌ای معتقد باشند احتمالا نویسنده و فیلمساز اثر تعمدا درپی ساختن تراپیستی است که فاقد ویژگی‌های نقد شده است و این اتفاق تصادفی نیست اما اتمسفر افعی تهران چنین چیزی به ما نشان نمی‌دهد، بلکه درتلاش است از عنصر اتاق درمان و تراپیست یک واقعه دراماتیک با کاراکتر محوری سریال (آرمان بیانی) بسازد که قابل‌پذیرش است، اما مثل این است که در اثری رئالیستی، کارگردان فوتبالیستی به ما نشان دهد که حتی نمی‌تواند درست بدود! وگرنه قبل از خم کردن خطوط قرمز (دیالوگ معروف بین تراپیست و آرمان بیانی) باید خط قرمز به‌درستی ساخته شود تا خم‌کردنش دارای معنا شود.

 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار