• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۳-۰۲-۱۳ - ۰۸:۳۱
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
مسعود اسکویی گوینده پیشکسوت درگذشت؛

خداحافظ صدای همیشه جوان رادیو

دوازدهم اردیبهشت با خبر ناگواری آغاز شد؛ مسعود اسکویی مجری، کارشناس و گوینده باسابقه رادیو درگذشت و علاقه‌مندان صدایش را در درون دایره تنگ اندوه تنها گذاشت و از اهل دنیا فراغت یافت.

خداحافظ صدای همیشه جوان رادیو

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ: اسکویی صدای گرم، جوان و پرنشاطی داشت که جان می‌داد برای گزارش‌های متنوع ورزشی. اسکویی تقریبا در شروع بهار رسانه‌های تصویری از ۹ آذرماه سال ۱۳۴۵ به استخدام تلویزیون ملی ایران درآمد و کارش را با گویندگی در زمینه اخبار سیاسی استارت زد. او با حفظ سمت توانست نام خود را در مقام گوینده اخبار ورزشی نیز تثبیت کند و در کنار خبرپراکنی در باب مسائل سیاسی گریزی هم به ورزش و اتفاقات ریز و درشت پیرامون آن بزند. او وقتی از کار گویندگی خبر در بخش سیاسی فارغ شد تمام وقتش را به بخش ورزشی اختصاص داد و در این مسیر با عطاءالله بهمنش همراه شد. اسکویی از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۶۰ مجری تلویزیون بود و اخبار ورزشی را در دو بخش به سمع و نظر مخاطبان می‌رساند. اسکویی اولین نفری بود که به گزارش مسابقات تنیس در رسانه‌های جمعی ایران پرداخت و در کنارش مسابقات دیگر ورزشی نظیر والیبال، اتومبیلرانی و سوارکاری را نیز به‌خوبی پوشش می‌داد.  اسکویی سکوت در رادیو را نشانی از مرده بودن این مدیوم قلمداد می‌کرد و شیفته جریان یافتن همیشگی صدا در این رسانه قدیمی بود. شاید به همین خاطر حضورش در رادیو بی‌وقفه ادامه پیدا کرد و توانست با مخاطبانش در یک ارتباط پی‌در‌پی و مداوم قرار بگیرد. ارتباطی که هیچ اتفاقی جز حقیقت مرگ نمی‌توانست خللی در جریان یافتن آن پدید بیاورد. بعضی اینطور عنوان می‌کنند که رادیو به‌عنوان یک رسانه دیرپا دیگر به آخر خط حیات خود نزدیک شده و نفس‌هایش به شماره افتاده است ولی اسکویی از جمله کسانی بود که با طنین صدایش این باور عمومی تازه شکل گرفته را برنمی‌تابید و با کارش خط بطلان رویش می‌کشید. 
شاید بعضی بگویند و به این گزاره اعتقاد داشته باشند که رادیو در عصر ما، رسانه زمان اضطرار و آلترناتیوی برای تلویزیون و دیگر مدیوم‌های جدید به حساب می‌آید که در زمان فقدان آنها افراد را به‌سمت خود فرامی‌خواند و ایشان را به شنیدن صدایی که خبر از فلان واقعه یا بهمان برنامه سرگرم‌کننده می‌دهد، میهمان می‌کند. اما من این را باور ندارم؛ رادیو نه‌تنها یک رسانه اضطراری نیست، بلکه اولین پناهگاه آدمی برای کندن از هسته سخت واقعیت و پناه بردن به فن‌فیکشن و رویاست و هیچ‌وقت سادگی و صمیمیت جاری در خود و هم‌نفس بودن با مخاطب را فدای ناآراستگی‌های دنیای پسا پست‌مدرن نمی‌کند، چون همچون روح زمانه‌ای که آن را پدید آورده کمتر اهل دروغ و بندبازی‌های رسانه‌های تصویری برای تحمیق ذهن دیگری ا‌ست. مسعود اسکویی حتما این بدیهیات را می‌دانست که در نهایت صداقت به کار در رادیو اشتیاق نشان می‌داد و حتی تا آخرین روزهای عمرش نیز رسانه محبوبش را رها نکرد. 
مسعود اسکویی در دوران حضورش در شبکه رادیو ورزش مخاطبانش را به‌طور دقیقی در جریان اتفاقات ورزشی و همینطور متن حوادث مربوط به بازی‌های ورزشی در رشته‌های گوناگون قرار می‌داد و نسبت به تمام اتفاقات به‌روز بود و مداوم اطلاعاتش را آپدیت می‌کرد. شاید این رویکرد در ساخت و پرداخت برنامه‌های ورزشی برای جوانان امروز امری عادی محسوب شود و رعایت آن را کاملا بدیهی تلقی کنند ولی نباید از این واقعیت غافل بود که اسکویی با ۸۴ سال سن در این حوزه به فعالیت می‌پرداخت و طبیعتا نمی‌شد انتظار بالایی از او در زمینه کارش داشت، اما باز با این حال کیفیت کار این گزارشگر و مجری پیرانه‌سر و محبوب نه‌تنها چیزی از همکاران جوانش کم نداشت، بلکه در زمینه زدودن حشو و اطلاعات زائد از گزارش سرآمد بود و به همین دلیل مشخص، مردم با خیال راحت پای برنامه‌های ورزشی او می‌نشستند و با احترامی که از کلام اسکویی نصیب‌شان می‌شد عطای دیگری را به لقایش می‌بخشیدند. 
اسکویی آنقدر در کارش حرفه‌ای بود که با بهره‌مندی از کمترین امکانات، به‌اصطلاح اهل فن «کار را در می‌آورد»؛ او برای گزارش مسابقات ورزشی در سفرهایی که به خارج از کشور داشت در نبود امکانات حتی از یک گوشی موبایل ساده برای انتقال اطلاعات به مخاطب دریغ نمی‌کرد. 
او به‌سختی از تلویزیون دل کند و به رادیو کوچ کرد اما در همه این سال‌ها آنقدر در خاطره جمعی مردم نفوذ کرده بود که فقدانش تا سال‌ها وفاداران به رادیو را آزار خواهد داد. نام اسکویی که رادیویی‌ها او را «عمو مسعود» خطاب قرار می‌دادند به‌قدری با گزارش مسابقات ورزشی گره خورده بود که رهایی‌اش از دنیا و مافیها شاید مخاطبان همیشگی و وفادار رادیو را نسبت به این رسانه دلسرد کند ولی آدم‌ها با تمام خصوصیاتی که حدود و ثغور ارزش کارشان را مشخص می‌کند از پی هم می‌آیند و می‌روند و این تنها صداست که بر جریده عالم ثبت می‌شود و دیگران را شیفته حرفه امثال اسکویی‌ها می‌کند.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار