محتوای دینی ملموس‌تر است؛
تلماسه نام یکی از رمان‌های مشهور ژانر علمی تخیلی است. رمانی که به‌تازگی توسط دنی ویلنوو، کارگردان نام‌آشنای ژانر علمی- تخیلی ساخته شده است. کارگردانی که با ساخت آثاری همچون «بلید رانر ۲۰۴۹» و «ورود» نشان داده تبحر زیادی در ساخت آثار ژانر علمی تخیلی دارد.
  • ۱۴۰۳-۰۲-۱۳ - ۰۸:۲۰
  • 00
محتوای دینی ملموس‌تر است؛
به امید نجات از بیابان
به امید نجات از بیابان

امیرمحمد بهامیر، منتقد: دوگانه «تلماسه» بیشتر از آنکه مضمونی علمی تخیلی داشته باشد، محتوایی دینی دارد. فیلم تلماسه اقتباسی از رمان فرانک هربرت است. داستان رمان در سیاره‌ای بیابانی می‌گذرد که درگیر جنگ بین نیروهای امپراتوری کهکشان، حاکمان و مردم سیاره آراکیس شده است. هربرت در رمان خود تلاش کرده مفاهیم مذهبی را در قالب ژانر علمی تخیلی بیان کند. به‌خصوص که این کتاب تحت‌تاثیر مفاهیم اسلامی و فرهنگ کشورهای عربی نوشته شده است. می‌توان حدس زد هربرت برای نوشتن رمان تلماسه از وقایع دهه‌های 50 و 60 میلادی تاثیر زیادی گرفته، به‌خصوص از دو حادثه مهم استقلال کشورهای آفریقایی ازجمله نیجریه، مالی و سنگال از حاکمیت کشورهایی همچون فرانسه و انگلستان در سال 1961 و حادثه دوم که شاید مهم‌ترین حادثه ضداستعماری دهه 60 باشد، یعنی استقلال الجزایر از فرانسه. 
وقایع دهه‌های 50 و 60 میلادی نگاه جهان را به کشورهای آفریقایی و سپس کشورهای اسلامی بیش از پیش متمرکز کرد. البته نگاه به منطقه خاورمیانه از حداقل دو دهه پیش و بعد از تشکیل دولت غاصب اسرائیل در منطقه شروع شده بود. به‌خصوص که تنش‌های میان کشورهای عربی و اسرائیل در دهه 50 میلادی همواره در محافل خبری بازگو می‌شد. رمان تلماسه در چنین زمانه‌ای توسط هربرت نوشته شد. سپس یک‌بار در سال 1984 و بار دیگر در سال 2021 روی پرده سینماها رفت. دلیل اقتباس دوباره از این رمان را می‌توان در وقایع سال‌های اخیر منطقه خاورمیانه جست‌وجو کرد. فیلم تلماسه محصول سال 2021 در دو قسمت اکران شد؛ اثری که تلاش کرده با الگوبرداری از برخی مفاهیم موجود در دین اسلام و به‌خصوص تفکر شیعی، همچون ظهور منجی با اسم مهدی و داشتن نیم نگاهی به ساختار فرهنگی و اجتماعی مردم خاورمیانه، مخاطب را درگیر سه مساله اصلی کند؛ اولین مساله دین است. در نگاه اول این‌گونه به‌نظر می‌رسد فرانک هربرت (نویسنده کتاب) و دنی ویلنوو (کارگردان فیلم) از دین اسلام برای نوشتن رمان و سپس ساخت فیلم تلماسه استفاده کرده‌اند. اما درواقع این الگوبرداری در خدمت تفکر ضداسلامی انجام شده است. جهان‌بینی فیلم تلماسه مفهوم دین و خدا را دستخوش تغییر کرده است. خدا و مفهوم دین در تناسبات دینی مردم سیاره آراکیس یا حذف شده‌اند یا اگر وجود دارند، گرایش‌های باستانی به‌خصوص مشابهت با ایزدبانوی آناهیتا دارند. در ساختار اسطوره‌شناسی، آناهیتا نگهبان آب‌هاست. در فیلم نیز آب و مراسم پیرامون آن ازجمله سپردن بدن مردگان به حوضچه یا وابستگی مردم سیاره آراکیس به آب همگی مرتبط با مناسک پرستش این ایزد است. 
می‌توان گفت دلیل این نوع نمادپردازی از خدا و دین در فیلم تلماسه جایگزینی و تقلیل امر دینی به امر قدسی است. برای تشخیص امر قدسی از امر دینی باید گفت که امر قدسی یعنی خارج کردن مفاهیم از ساختار الهی و وارد کردن آن به قراردادهای اجتماعی که منشأ الهی ندارند. حال اگر گزاره بالا را درکنار تعریف دین از نگاه جامعه‌شناسان غربی همچون فروید، پارتو و لنین بگذاریم که دین را محصول منافع اقتصادی، نیازهای زیستی و تجربه ناشی از محرومیت می‌دانند، متوجه خواهیم شد تلماسه چگونه دین را به‌خصوص در خاورمیانه نه یک امری الهی، بلکه ماحصل شرایط اقلیمی به نمایش می‌گذارد. شرایطی که در بستر آن قطعا به منجی نیاز دارد تا مردمان سیاره را از شرایط سخت نجات دهد. 
مساله دوم منجی است. رمان تلماسه و دوگانه آن روی منجی تاکید بسیاری دارند. درست برخلاف نسخه سال 1984 که درونمایه منجی در آن پررنگ نیست. در رمان هربرت نیز بحث منجی و تاثیرات آن بسیار کمتر از فیلم دنی ویلنوو است. گویی ویلنوو با تمرکز بر منجی درون فیلم که همان مهدی یا مُعَدّیب نامگذاری شده، به‌دنبال تغییر مفهوم منجی از یک مفهوم دینی به یک مفهوم اجتماعی ساخت انسان است. 
با نگاهی به شخصیت پل (شخصیت اصلی رمان و فیلم تلماسه) متوجه می‌شویم که این کاراکتر همچون یک پل ارتباطی میان تمامی اقوام و نژاد‌های جهان تلماسه است. پسری از خاندان اتریدیز که مادر او از مهاجمان به آراکیس یعنی هارکونن‌هاست. در انتها نیز با ارتباط عاطفی که با دختری از آراکیس دارد، به‌سمت متحد کردن کهکشان و ازدواج با دختر امپراتوری می‌رود. این ارتباط معنادار، گویی تمام جهان تلماسه را به یک نقطه وصل می‌کند و آن شخصیت پل است که به‌عنوان منجی مردم آراکیس معرفی می‌شود. 
پل، ارتباطاتی با عالم ماورا دارد. ارتباطی که می‌توان آن را وحی نیز نامید، اما این ارتباط نه سرمنشأ الهی، بلکه سرمنشا زمینی دارد. در فیلم تلماسه آب حیات منشأ ارتباطی منجی با عالم ماوراست. این درحالی است که در تمامی ادیان و مکاتب فکری، ارتباط منجی با خداوند و عالم ماورا از طریق فرشتگان به تصویر کشیده می‌شود. نکته قابل‌توجه در اینجا آن است این آب حیات از طریق کرم‌های شنی سیاره آراکیس به‌دست می‌آید. 
کرم‌های سیاره نقش بسیار پررنگ و البته نمادینی در تلماسه ایفا می‌کنند. کرم در مفاهیم اسطوره‌شناسی موجودی مرده‌خوار و مظهر جسم انسان است. همچنین در مسیحیت کرم به‌عنوان گناه و مظهر جهنم به نمایش گذاشته می‌شود اما کرم در فیلم تلماسه سرمنشا قدرت منجی و نمادی از قدرت اوست. (رام کردن کرم‌ها) گذشته از مفاهیم و نماد‌ها، شاید مهم‌ترین نکته درخصوص منجی فیلم تلماسه اینجاست که او نه یکی از مردم سیاره آراکیس، بلکه فردی از خاندان حاکم بر سیاره است. این تصویرسازی یعنی که حتی اگر در منطقه خاورمیانه اعتقاد به منجی وجود داشته باشد، این منجی نه از خود مردم خاورمیانه، بلکه از مردمان و دولت‌های استعمارگر خواهد بود. از همین روی سومین مساله در فیلم تلماسه، نگاه به استعمار است. آراکیس نمادی از خاورمیانه و ماده معدنی اسپایس ملانژ نمادی از نفت خاورمیانه است. نفتی که موتور محرک اقتصاد دهه 60 میلادی بود. این انرژی برای امپراتوری که نمادی از اقتصاد جهانی است، اهمیت بالایی دارد. اگر ماده ملانژ استخراج نشود، تمامی خاندان‌های کهکشان دچار مشکل خواهند شد. پس برای آنکه این ماده با ارزش بتواند به‌صورت مستمر استخراج شود، نیاز است حاکمانی از جنس خود امپراتوری بر این سیاره حکومت کنند. اینجاست که کتاب و فیلم زیرکانه بحث استعمار را وسط می‌کشند. سیاره آراکیس توسط خاندان آتریدیز اداره می‌شود. خاندانی که نمادی از کشورهای اروپایی استعمارگر است. نمونه آن کشور فرانسه است که در قالب دولتی استعماری سال‌ها الجزایر را به‌عنوان مستعمره خود معرفی می‌کرد. می‌توان گفت یکی از مضامین اصلی به نمایش گذاشته‌ شده در فیلم توجیه استعمار و همچنین دلیل آن است. دلیل این استعمار به‌خاطر ماده ملانژ یا همان نفت خاورمیانه است که در سراسر فیلم شاهد حضور و تاثیرگذاری آن بر مناسبات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کاراکترها هستیم. 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱