دکتر طهرانچی در نشست گروه کشوری علوم اجتماعی:
نشست چهارساعته دکتر محمدمهدی طهرانچی رئیس دانشگاه آزاد با گروه کشوری علوم اجتماعی با حضور اساتید برتر به میزبانی واحد چالوس برگزار شد.
  • ۱۴۰۳-۰۲-۱۳ - ۰۴:۴۵
  • 00
دکتر طهرانچی در نشست گروه کشوری علوم اجتماعی:
نظام سلطه از پاسخ دانشگاه عصبانی است
نظام سلطه از پاسخ دانشگاه عصبانی است

در نشست چهارساعته امروز اساتید صاحب‌نامی همچون محمدهادی همایون معاون علوم انسانی و هنر، اکبر نصراللهی رئیس دانشکدگان هنر و رسانه، میرغیاثی رئیس دانشگاه آزاد استان مازندران و واحد ساری، علی چیتگر رئیس واحد چالوس، زهرا مشیراستخاره مدیر گروه علوم اجتماعی و اعضای هیات‌علمی گروه علوم اجتماعی حضور داشتند.  متن سخنرانی دکتر طهرانچی در این نشست را در ادامه می‌خوانید.

امام خمینی(ره) در عصر خود کاری کرد که بنایی پس از هزاران سال نهاده شود که اکنون همه خردمندان و منصفان عالم به ضرورت آن برای نجات بشریت واقف هستند. اکنون در دورانی هستیم که انسانیت به مسلخ رفته، سال 1946 که دو بمب هسته‌ای در دو شهر ژاپن فرود آمد و پس از آن به کسانی که در آن جنگ، جنگ ویتنام و دیگر جنگ‌ها نقش داشته‌اند و با سلاح‌های مهلک که دستاورد نظام علمی بود، مردم را به هلاکت رساندند، پی‌درپی جایزه نوبل داده شد. این یعنی نظام علمی در خدمت حاکمیت نظام سلطه است و این نظام سلطه یک چهره آرایش‌شده دارد. در نظام سلطه عناوین و مفاهیم یکی از یکی دیگر زیباتر بودند اما اتفاقات اخیر نشان داد که درون این چهره بزک‌شده و پشت نقاب آن، چهره‌ای کریه وجود دارد که جز پول و قدرت چیز دیگری دیده نمی‌شود. امام راحل درخت و مکتبی را بنیان نهاد که طوفانی به پا 

نظام سلطه از پاسخ منفی دانشگاه‌ها عصبانی است
چهره غرب نشان داد اگر استادی بخواهد به این مقوله اعتراض کند، این‌گونه بر زمین نقش می‌بندد. روز معلم امسال، روز معلمانی است که برمبنای حقیقت و انسانیت، رسالت خود را انجام می‌دهند و این روز را به همه آنها تبریک می‌گویم. آنچه غرب را عصبانی کرده، برای این است که نظام سلطه غرب دانشگاه را به‌عنوان نهاد جامعه، الگوی کوچکی برای شناسایی جامعه درحال ساخت خود بنا کرده بود اما امروز از اینکه از این کنش خود پاسخ منفی گرفته، عصبانی است؛ چراکه غرب سال‌ها مکانی برای رسیدن به تمدنی که زمامدار آن صهیونیست است، ساخته بود و به همین دلیل بی‌رحمانه علیه هر حرکتی در این دانشگاه رفتار می‌کند و درمقابل مخالفان این جریان، گوشش نمی‌شنود و چشمش نمی‌بیند و برخورد می‌کند؛ چراکه کشتی خود را بر آب می‌بیند. 

46 درصد علوم انسانی‌ها و 42 درصد فنی‌ها دانشگاه آزادی‌اند
این مطالب، مقدمه بحث بود و اکنون به وضعیت رشته علوم اجتماعی می‌پردازیم. وقتی به سال 1401 و 1402 نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که اتفاقاتی در کشور ما درحال رخداد است؛ البته شما زعما و علمای علوم اجتماعی بهتر می‌توانید این رخدادها را تحلیل و تفسیر کنید اما باید بدانیم آنجا که قوت ما بوده، امروز قدرت جمهوری اسلامی ایران و قدرت مقاومت در عدم تبعیت از حوزه علم و فناوری و نوآوری آنها بوده است و چه شده که امروز کشور ما تنها 137 هزار دانشجوی کارشناسی در حوزه علوم مهندسی دارد و ماه گذشته 120 هزار نفر در آزمون فنی و مهندسی شرکت کردند. بدین ترتیب نقطه قوت ما به نقطه ضعف در حرکت است. خیلی از افرادی که پذیرفته‌شده در رشته‌های فنی و مهندسی دانشگاه‌های تهران، شریف، امیرکبیر، علوم و تحقیقات و... هستند، به دانشگاه نیامده، در بازار به‌دنبال خرید چمدان سفر هستند. درمقابل رشته‌های فنی و مهندسی، رشته‌های علوم انسانی رونق گرفته و 376 هزار نفر ورودی کارشناسی در رشته‌های علوم انسانی هستند که سهم دانشگاه آزاد 46 درصد این جمعیت است. در حوزه فنی و مهندسی نیز 42 درصد دانشجویان به دانشگاه آزاد می‌آیند. درصد پراکندگی دانشجویان در رشته‌ها به این صورت است که علوم انسانی در مقطع کارشناسی غالب بوده، در کاردانی نزدیک به نیمی از دانشجویان را از آن خود کرده، در کارشناسی‌ارشد رشته‌های علوم انسانی غالب است و در دکتری نیز حدود نیمی از دانشجویان در این رشته‌ها تحصیل می‌کنند. بدین ترتیب رشته‌های علوم پایه و بدتر از آن کشاورزی و دامپروری مهجور شده‌اند.
نیمی از ورودی‌های علوم اجتماعی دانشگاه آزاد در تهران هستند
تعداد کل دانشجویان علوم اجتماعی دانشگاه آزاد 4036 نفر است که از این تعداد، تنها 853 نفر در مقطع کارشناسی تحصیل می‌کنند؛ 1700 نفر دانشجوی مقطع کارشناسی‌ارشد و 1313 هم دانشجوی دکتری هستند. دانشجویان کارشناسی‌ارشد تامین‌کننده دانشجویان ورودی دکتری هستند اما ورودی کارشناسی‌ارشد که از کارشناسی تامین می‌شود، با رکود همراه شده است به‌طوری‌که ورودی سال 1402 رشته علوم اجتماعی 911 نفر بود. از تعداد چهارهزار دانشجوی رشته علوم اجتماعی، نیمی از آنها در تهران هستند. آیا جامعه‌شناسی، فقط جامعه‌شناسی پایتخت است و آیا علوم اجتماعی، علم زندگی نیست؟

جنس استدلال جوانان برای انتخاب رشته و دانشگاه تغییر کرده است
انتخاب رشته سرمایه‌گذاری فرد برای آینده خود و رفتار کلی شاخص اقبال اجتماعی است و یک جامعه شناس باید دقیق‌تر به این مفهوم نگاه کند. اگر برگردیم به دو دهه قبل می‌بینیم که رشته‌های جامعه‌شناسی در دانشگاه آزاد اقبال اجتماعی بالا داشت؛ چراکه در دهه‌های 60 و 70 دانشگاه، دانشگاه سیاسی و کشور در فضای توسعه سیاسی بود، به همین دلیل اقبال به رشته جامعه‌شناسی زیاد بود، اکنون سوال مهم این است که علت از دست رفتن اقبال اجتماعی چیست و چرا شش رشته مدیریت، حقوق، حسابداری، روانشناسی و... رونق گرفته است. برآیند عمومی انتخاب رشته در میانه تحصیل برای آینده کشور تعیین‌کننده است. جوانان در چرخه اثرگذاری آموزش عالی دیگر توجه چندانی به موضوعاتی همچون مدرک تحصیلی، ریز نمرات، برونداد علمی، میزان احاطه بر دانش تخصصی در زمینه تحصیلی و حتی اعتبار دانشگاه ندارند و این موارد برای آنها ملاک نیست. به همین دلیل جنس استدلال برای انتخاب دانشگاه هم تغییر کرده و گاهی جوانان نزدیک بودن دانشگاه به محل زندگی خود را ملاک قرار می‌دهند. در این نگاه حتی مهارت کار هم دیگر ملاک انتخاب رشته نیست، به همین دلیل شاهد افت شدید دانشجویان رشته کشاورزی هستیم، درحالی‌که اقتصاد پنج‌میلیون خانوار در کشور از کشاورزی است، اما این رشته کمترین دانشجو را به خود اختصاص داده است.

امروزBig data آزمایشگاه جامعه‌شناسی است
اکنون سودمندی برای جوانان بسیار بااهمیت است و سودمندی برای آنها حاصل تصویر دریافتی جامعه از توانایی دانش‌آموختگان در محیط کسب‌وکار و بهره‌مندی فرد از سرمایه‌گذاری خود در دوران تحصیل است. جوانان تصویر می‌گیرند و آینده خود را سرمایه‌گذاری می‌دانند، در این تصویرسازی نقش تکنولوژی و فضای مجازی مهم است، طوری‌که فضای تربیتی جوانان را تشکیل داده و پشت این فضا جامعه‌شناسان قوی قرار دارد که از این دیتاهای بزرگ استفاده می‌کنند. 
آمریکایی‌ها در نشستی که سال 2000 داشتند، اعلام کردند که این مدل دیگر جوابگو نیست و NBICS به‌عنوان اینتر دیسیپلین و مولتی دیسیپلین جدید مورد توجه قرار گرفت و بعد تصمیم گرفتند این پیکره را با سوپر دیسیپلین اداره کنند. با این نگاه، خواستیم راه رفتن دیگری را یاد بگیریم اما راه رفتن خودمان را هم فراموش کردیم. جامعه آمریکایی امروز بحران‌زده است. نماد دانشگاه، نماد غزه، نماد اسرائیل که از کوره در رفته، نماد بچه‌های بی‌والد، نماد ازدواج همجنس‌گرایان و... که نشان از فرو رفتن آمریکا در گِل است. حالا برخی به‌دنبال این هستند که دنبال گزاره آمریکا باشند. اگر آنها می‌توانستند، مشکلات و چالش‌های خودشان را حل می‌کردند.
مدلی که گفته شد، یک سکولاریسم در علم است و در این نگاه، خداوند خالق است اما رب‌العالمین نیست و این نگاه در بخشی از دانشگاه هم جاری است. خداوند وقتی در سوره روم درباره تمدن روم بحث می‌کند، می‌فرماید این نگاه، نگاه «یعْلَمُونَ ظَاهرًا مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَهمْ عَنِ الْآخِرَةِ همْ غَافِلُونَ»1 است. آخرت، نماد ربوبیت خداوند متعال در دنیاست و کسی که آخرت‌گراست، یعنی ربوبیت حضرت حق را پذیرفته است. یعنی ظاهر حیات دنیا انسان، جامعه و طبیعت است. سوال این است که آیا ما می‌توانیم در شرایط پیچیده که یکی از آنها تغییر ذائقه سبک زندگی است، با انگاره‌های نفی ربوبیت و آخرت (پاسخگویی)، آیا «ظَاهرًا مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا» پاسخگو هست یا خیر.

علوم اجتماعی رکن بازطراحی دانشگاه بر پایه سنت و قواعد الهی است
ما خودمان مدل داشتیم و آن را کنار گذاشتیم. من معتقدم برای دانشگاه باید بخواهیم علم بر پایه انگاره‌های غربی را به علم بر پایه سنت و قواعد حاکم الهی تغییر دهیم و یکی از ارکان رکین آن علوم اجتماعی است. سنت‌های الهی به‌عنوان قواعد حاکم جاری است. به‌عنوان نمونه خداوند در آیه 137 سوره آل عمران می‌فرماید «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُروا کیفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکذِّبِینَ‌» یعنی پیش از شما مللی بودند و رفتند، پس در اطراف زمین گردش کنید تا ببینید چگونه تکذیب‌کنندگان وعده‌های خدا هلاک شدند. آیات الهی به ما می‌گوید که اگر جامعه‌ای دروغگو، کم‌فروش، بدکار، ظالم و... شد، چه عاقبتی خواهد داشت و اینها سنت‌های الهی است.
ما یک چهارگانه شامل بینش، گرایش، دانش و توانش داریم که پشتوانه کنش است. کنش ماحصل چیست؟ فقط علم است؟ سوال، نه. همت مردم هم بسیار مهم است. این چهارگانه با هم کنش را درست می‌کنند که در واقع همان بِمَا کانُوا یکسِبُونَ است. دانش و توانش دو بال چپ و راست دارد که بینش و گرایش است که ماحصل آنها کنش می‌شود، یعنی چیزی که آنها کسب می‌کنند، یک پشتوانه دارد و پشتوانه آن این چهارگانه گرایش، توانش، بینش و دانش است.

توانایی عاریتی همت جوانان را کوچک کرده است
یکی از موضوعات مهم این است که می‌گویند بچه‌هایتان را پرهمت بار بیاورید، یکی از اشکالات جدی در این زمینه این است که کار وجود دارد، اما بچه‌ها کار بیگاری را دوست ندارند و ترجیح می‌دهند به جای آن از طریق بورس و ماندن در خانه پول در بیاورند و می‌گویند مگر عقل‌مان کم است که کیلومترها دورتر از خانه خود برای مثال در قیامدشت به سرکار برویم و مبلغ اندکی دریافت کنیم. با این کار همت بچه‌ها را کوچک کرده‌اید و توان آنها را پایین آورده‌اید، این تغییرات بحث‌های جدی دارد که باید به آن پرداخته شود. چیزی که در این زمینه اتفاق افتاده است، این است که فضای مجازی بچه‌ها را به سمت توانش و توانایی سوق داده است. ما به بچه‌هایمان اجازه دادیم در بازی‌های مجازی 500 هزار نفر را بکشند. این یک توانش عجیب‌وغریبی به آنها داده است. به آنها اجازه دادیم در فضای مجازی بازی‌های ماشین‌سواری عجیب‌وغریبی انجام دهند، اجازه دادیم تیم فوتبال بسازند و همه را شکست دهند، یعنی به بچه‌ها یک توانایی عاریتی تزریق کردیم. ما با این کار غضب، شهوت و وهم بچه‌ها را تقویت می‌کنیم. این سه امر که تقویت شود، اینها فکر می‌کنند خیلی توانمند هستند، اما ما اجازه داده‌ایم که قدرت وهم آنها گسترش پیدا کند، انسان یک شاکله دارد که از دل، عقل، نفس و جسم ترکیب شده و یک شیرازه تربیتی دارد.
مساله ما علم و دین نیست بلکه مساله ما علم و ایمان است. در این زمینه خداوند در قرآن می‌فرماید: مَنْ کفَرَ بِاللَّه مِنْ بَعْدِ إِیمَانِه إِلَّا مَنْ أُکرِه وَ قَلْبُه مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمَانِ وَلَکنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکفْرِ صَدْرًا فَعَلَیهمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّه وَ لَهمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ. خداوند در این آیه اشاره می‌کند کسانی هستند که ایمان دارند اما بعد از آن کفر می‌ورزند. اینها دو گروه هستند. یک گروه از آنها غضب الهی شامل‌شان نمی‌شود. آنها کسانی هستند که در دانش کافر شده‌اند اما قلوب آنها با ایمان است.گروه بعدی گروهی است که هم علما کافر باشند هم دلی کافر باشند. تنها این گروه شامل غضب الهی می‌شوند و عذاب الهی شامل بقیه نمی‌شود، حال بحث مهم این است که علم و ایمان مستقل چگونه می‌تواند به علم و ایمان وحدت و ملتزم تبدیل شود. چرا بچه‌های ما کم آورده‌اند، چون دانشگاه‌های ما کفر در مبانی اندیشه‌ای انجام می‌دهند، درست است که کفر در دل نیست، اما در مبنایی اندیشه‌ای رخ می‌دهد. برای همین در اعتراضات بچه‌های روانشناسی جلوتر از بقیه بودند. خداوند در زمینه دانش و بینش می‌فرماید اگر شما از لحاظ بینشی درست باشید و علم و ابزار آن را داشته باشید و کار درست را انجام بدهید، ایمانت هم درست باشد، در واقع بینش و علم با هم ملتزم باشد، کار درست انجام می‌شود. کفر سه نوع دارد که جهود، نفاق و تعبد است. اینها بحث‌هایی است که باید در تحلیل اجتماعی آنها را ببینیم. ما باید در تحلیل‌های خود مطابق با ادبیات خدا پیش برویم، وقتی به بینش آن کاری نداریم و فقط دانش و گرایش را داریم، تحلیل‌هایمان به دیوار می‌خورد و درست نخواهد بود. در واقع در کنار بینش بحث مهم دیگری که مطرح است بحث گرایش است. برای مثال اینکه مردم به مردم مسرفی تبدیل شده‌اند، یک نوع گرایش است. مسرف شدن و رفاه‌طلب شدن گرایش است. یک مثال دیگر این است وقتی بچه‌های علوم پزشکی سیگار می‌کشند می‌توانیم بگوییم این بچه‌ها بینش و دانش آن را دارند، اما گرایش باعث شده که به این سمت کشیده شوند. پس بسیار مهم است که به همه این موارد توجه داشته باشیم. در واقع چهارگانه دانش، توانش، گرایش و بینش بسیار مهم است که باید به آن توجه شود.
چگونه از بی‌نظمی می‌توان نظم گرفت؟ دو حال دارد؛ یا آنتروپی را باید کم کرد و یا عامل خارجی. همواره این عوامل با یکدیگر درتقابل هستند. این حرف‌ها برای جامعه‌شناسان آشناست. پس جامعه‌شناسان نیز باید با فیزیک آشنا باشند تا موعظه طبیعت برای آنها منشأ نظریه شود. Social physics را که یکی از بحث‌های جدی روز است، غربی‌ها اختراع نکرده‌اند. خداوند درباره اعمال کافران از یک مثال طبیعی استفاده می‌کند و می‌فرماید «وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَراب بِقِیعَة یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً». در این آیه شریفه خداوند پدیده انسانی را به یک پدیده طبیعی تشبیه می‌کند. همچنین خداوند در آیه 40 سوره نور اعمال کافران را به ظلمات دریای مواج تشبیه می‌کند. سراب یا تاریکی دریا ویژگی‌های خاص خود را دارد که یک فیزیکدان باید آنها را تحلیل کند.
خداوند خالق کل شیء است؛ «وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ وکیل» و خداوند «وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٍ» و خداوند «وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ» و خداوند «عَلى کُلِّ شَیْ‌ءٍ شَهیدٌ» است و همین خدا «وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِیلًا لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ فَخُذْها» است و می‌فرماید اگر تمدن خلق کردید، «إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ سَبَباً» (ما او را در زمین تمکن و قدرت بخشیدیم و از هر چیزی رشته‌ای به دست او دادیم‌). پس فناوری، حرف جدیدی نیست. فناوری از علم جداست، مفهوم فناوری «سبب» است «من کُلِّ شَیْ‌ءٍ.»
آنچه در دانشگاه مورد توجه قرار دارد، همان‌طور که مقام‌معظم‌رهبری تاکید فرمودند؛ علم و جهت‌دهی به آن است. پس در حوزه جامعه‌شناسی اگر به چهارگانه بینش، گرایش، دانش و توانش توجه داشته باشیم، می‌توانیم کنش مناسب داشته باشیم.

4 مقصود دانشگاه در نظام‌های چهارگانه
در این دوره، با دو مفهوم دانش و توانش مواجه هستیم. دانشگاه می‌خواهد علم را به عالم تبدیل کند. تبدیل علم به عالم چهار نظام تربیتی، نظام علمی، نظام فناوری و نظام فرهنگی دارد. دانشگاه در نظام تربیتی، به دنبال تربیت قوه عاقله، در نظام علمی به دنبال توسعه دانش بشری، در نظام فناوری به دنبال تسخیر بهره‌ور از منابع طبیعی و در نظام فرهنگی به دنبال تعالی‌بخشی و ارزش‌آفرینی اجتماعی است.
مقام‌معظم‌رهبری در دیدار رمضانی دانشجویان فرمودند: «اگر بخواهیم دانشگاه را تعریف کنیم، رکن اصلی تعریف دانشگاه «علم» است، دانش است. البته در تعریف دانشگاه، از جهات سیاسی و اجتماعی و مانند اینها هم عناصری وجود دارد اما عمده علم است. دانشگاه سه وظیفه‌ اصلی دارد. من خواهش می‌کنم دوستان مسئول دانشگاهی توجه کنند! شما دانشجوها هم توجه کنید! [دانشگاه] سه وظیفه ‌اصلی دارد؛ اول، عالم تربیت کند؛ دوم، علم تولید کند؛ سوم، به تربیت عالم و تولید علم جهت بدهد. این است. حالا دانشگاه‌های دنیا عالم تربیت می‌کنند، علم هم تولید می‌کنند اما در این رکن سوم لنگند؛ نتیجه چه می‌شود؟ نتیجه این می‌شود که محصول تولید علم و تربیت عالم، می‌شود ابزار دست قدرت‌های صهیونیستی و قدرت‌های استکباری دنیا. همه ارکان دانشگاه باید به این سه نقطه توجه کنند؛ مدیر، استاد، دانشجو، متن درسی، فرآیندهای آموزشی، همه باید در خدمت این سه جهت باشند.»

جهت خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰