میلاد جلیلزاده، خبرنگار گروه فرهنگ: پیرو مطلبی که روز پنجشنبه سیام فروردین ماه ۱۴۰۳ در روزنامه «فرهیختگان» با عنوان «پاک کردن صورتمساله تحول نیست» منتشر شد، مدیریت اطلاعرسانی و ارتباط با رسانههای سازمان صداوسیما جوابیهای تنظیم کرد که در ادامه متن آن پس از ضمیمه شدن توضیحات مجدد ما منتشر میشود. اما قبل از ورود به این متن و توضیحاتی که درباره آن ارائه میشود ذکر دو نکته لازم به نظر میرسد. اول اینکه نقد روزنامه «فرهیختگان» متوجه یک سازمان رسانهای بود که گذشته از دهها شبکه رادیویی و تلویزیونی، دارای سایتهای خبری و روزنامهای کثیرالانتشار هم هست. از آنجایی که این نقد و پاسخهایی به آن عموما ناظر به بحث میزان مخاطبان رسانه ملی میشوند، زیبندهتر بود که مدیریت محترم اطلاعرسانی و ارتباط با رسانههای سازمان صداوسیما با اعتماد به نفس کافی نسبت به اینکه رسانههای آن مجموعه از میزان مخاطبان بالایی برخوردار هستند، پاسخ این نقد را در رسانههای مکتوب مجموعه خودشان منتشر میکردند و باب گفتوگو به این ترتیب باز میماند. نکته دوم به لحن این جوابیه برمیگردد که پرخاشگرانه و حتی توهینآمیز است. نگارنده متنی که هدف جوابیه صداوسیما قرار گرفت، بارها در این جوابیه با صفتهایی خطاب شد که نه قول یا فعل او بلکه شخص خودش را مورد اشاره قرار میدادند و این لحن از جانب کسانی که همکار رسانهای ما هستند و باید خودمان را با آنها در یک خانواده ببینیم توقع نمیرفت. این لحن تند حتی در تیتر جوابیه هم قابل مشاهده است و نگارنده متن بدون مبالغه در طول تمام سالهایی که کار رسانهای انجام داده، جوابیهای را با چنین لحنی به یاد نمیآورد. اما در مورد خود متن میتوان به بخشهای مختلفی از این جوابیه پاسخ داد که به ذکر چند نکته اکتفا میشود. در متن این جوابیه آمده «نگارنده روزنامه افزایش 8 درصدی در تعداد مخاطبان تلویزیون در جهان (بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۹) را دلیل اقبال روزافزون مخاطبان به تلویزیون میداند و با همین استدلال مدعی میشود که مخاطب تلویزیون در تمام جهان رو به رشد است و تنها صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران از این غافله جامانده است درحالی که در سال ۲۰۲۰، جمعیت جهان ۷ میلیارد و ۸۰۰ میلیون نفر بوده است و در سال 2029 طبق برآوردها جمعیت جهان به ۸ میلیارد و 400 میلیون نفر میرسد؛ مقایسه رقم دقیق جمعیت این دو سال، ما را به یک افزایش ۸ درصدی در جمعیت جهان در سالهای 2020 تا 2029 میرساند. روشن است که نگارنده روزنامه «فرهیختگان»، از رشد جمعیت جهان در یک بازه زمانی ۱۰ ساله غفلت کرده و افزایش «تعداد» بینندگان تلویزیون در یک بازه زمانی ۱۰ساله را به معنای افزایش «درصد» مخاطبان تلویزیون فرض کرده است.» این در حالی است که هیچ جای متن گزارش یا در توضیحات ضمیمهشده به نمودارهای آماری، صحبتی از عدد یا درصد افزایش بینندگان آورده نشده که با افزایش جمعیت زمین مقایسه شده یا نشده باشد. مساله واضح و روشن است؛ رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما گفت دوره مخاطبان بالای تلویزیون در تمام جهان کم شده و این آمار به وضوح میگوید کم نشده است و حتی اگر مطابق محاسبه تنظیمکنندگان این جوابیه، رشد آن کاملا همسطح با رشد جمعیت جهان باشد، بههرحال برخلاف گفته رئیس محترم مرکز تحقیقات صداوسیما کاهشی در این زمینه وجود نداشته است و نخواهد داشت. به نظر میرسد که در این خصوص جایگاه روزنامه «فرهیختگان» و مدیران صداوسیما عوض شده است. ما مدافع تلویزیون به معنای پابلیک و ملی آن هستیم و میگوییم نه تنها دورانش تمام نشده بلکه پتانسیل رشد هم دارد و مدیران تلویزیون میگویند که دوره تلویزیون به سر آمده است. با توجه به تاخیری که در ارسال این جوابیه از سمت صداوسیما وجود داشت به نظر میرسد برای تنظیم آن وقت گذاشته شده و تحقیقاتی شده است اما نتیجه به اینجا رسیده که تنظیمکنندگان متن، کاهش مخاطبان شبکه بیبیسی را نقیضی بر آمار واضح و کلاننگری که «فرهیختگان» درباره کل دنیا منتشر کرده بود بدانند. این نشان میدهد که بیبیسی هم ضعیف عمل کرده یا به هر دلیلی مخاطبان از آن رویگردان شدهاند، نه اینکه مخاطبان جهانی تلویزیون کاهش داشته است. چرا خودتان را با الجزیره که مرکز آن در همسایگی ماست مقایسه نمیکنید؟ ظاهرا سندروم الگوبرداری از بیبیسی هنوز از ذهن بخشی از مدیران صداوسیما پاک نشده؛ چنانکه در بخش دیگری از متن جوابیه هم به فعالیتهای مجازی بیبیسی ارجاع داده میشود اما باید توجه کرد که یک دلیل عمده برای افت مخاطبان بیبیسی را باید در کاهش شدید بودجه آن دید و از مدیران صداوسیما انتظار میرود که اگر حاضر به ترک الگوبرداری از این شبکه قدیمی نیستند، لااقل این الگوبرداری را به شکل گزینشی انجام ندهند و جنبههای مالی آن را هم ببینند. در بخشهای دیگری از این جوابیه تلاش شده که بین جملات نگارنده گزارش روزنامه «فرهیختگان» تناقضاتی یافت شود. چنین چیزی اگرچه در شأن جوابیه حقوقی نیست و طبق عرف رایج، به درد پاسخی در رسانههای خود صداوسیما میخورد؛ اما قابل اشاره و چیزی که در خور گلایه باشد، به نظر نمیرسید. اما نکتهای که ما را به عنوان همکاران عزیزانی که در رسانه ملی مشغول هستند دلخور کرد، تقطیع واضح جملات و قلب معانی آنها برای زیر سوال بردن متن بود. این عمل بیتقوایی است و به دور از اخلاقیات به نظر میرسد. مثلا این دو جمله به عنوان دو مفهوم متناقض کنار هم گذاشته شدهاند که اولی میگوید «اساسا چیزی به اسم تماشای تلویزیون در فضای مجازی وجود خارجی ندارد» و دومی میگوید «بنابراین تماشای تلویزیون چه در صفحه تلویزیون خانگی باشد و چه در گوشی تلفن همراه یا تبلت میتواند همچنان جزء آمار تماشای تلویزیون بهحساب بیاید» در حالی که جمله دوم، ادامهای به این قرار دارد که «اما اگر بریدهای از یک برنامه تلویزیونی در اینستاگرام و تلگرام دستگردان میشود، این جزء آمار مخاطبان اینستاگرام و تلگرام بهحساب میآید نه تلویزیون. همانطور که تصویربرداری یک نوه از مادربزرگش میتواند در فضای مجازی وایرال شود و آمار تماشای آن به همان پلتفرمهای منتشرکنندهاش تعلق میگیرد نه گوشی تلفنهمراهی که این ویدئو با آن ضبط شده.»
در ادامه ضمن ارائه جوابیه سازمان صداوسیما از مخاطبان محترم دعوت میشود که متن کامل گزارش روزنامه «فرهیختگان» با عنوان «پاک کردن صورتمساله تحول نیست» را مجددا بخوانند.