معین احمدیان، دبیر گروه فرهنگ: «مست عشق» در دومین روز اکرانش رکوردشکنی کرد و مجموع فروش دو روز اول این فیلم از ۱۳ میلیارد تومان عبور کرد. این خبری است که روابطعمومی این اثر سینمایی طی روزهای اخیر منتشر کرده است. اما احتمالا در روزهای آینده نهتنها این روند ادامه نخواهد داشت بلکه سیر نزولی استقبال مخاطبان را خواهیم دید، چون مخاطبی که بیصبرانه منتظر مهمترین پروژه سالهای اخیر سینمای ایران بوده، در اولین مواجههاش با مستعشق از این جهت غافلگیر میشود که آیا این همه آن چیزی است که سالها منتظرش بودند و قرار بوده تا سالها به آن مباهات کنند؟مستعشق در ارائه تصویری واضح از مهمترین کاراکترهایش، یعنی مولانا و شمس تبریزی، گرفتار بیمبالاتیهای فاحشی است. یک ساعت از فیلم میگذرد و به سختی میتوان سکانسهای مشوش را کنار هم چید. عمده آدمهای این فیلم، تکهپارههای جداافتاده هستند، نه کاراکترهایی قوامیافته متصل به قصه شمس و مولانا. این آدمها میآیند و در لحظاتی همراه قصه میشوند و بیسرانجام رها میشوند. در چنین معرکه درهم و برهمی است که اگر از ازدحام خردهروایتهای بیمنطق کلافه نشوید، قطعا بر گم شدن اصل قصه تاسف خواهید خورد. شیوه تدوینی که برای فیلم انتخاب شده، حتی مخاطبان باخبر از قصه شمس و مولانا را هم گیج میکند، چه برسد به آنها که میخواهند برای اولین بار این قصه را ببینند. ضمن اینکه چنین ترتیب تدوینی، باعث پراکندگی سکانسها شده و برای همین است که سیر تطور مولانا و دیگر آدمهای این فیلم قابل فهم نیست. مشکل مست عشق فقط تدوینش نیست که گویی تدوین قرار است سایر ضعفهای فیلم را هم بپوشاند. بدسلیقگی در اجرا و حرکت دوربینها کاملا واضح و مشهود است. از همان سکانس ورودیه شمس و مولانا به فیلم، معلق بودن کاراکترها پیداست. پارسا پیروزفر در نقش مولانا، حتی در ادا کردن ساده دیالوگهای فیلم، قاصر است و عجیب که تپقهای زبانیاش در فیلم هم گنجانده شدند. شهاب حسینی در نقش شمس تبریزی، در همان سکانس برخورد اولش با مولانا نشان میدهد که با یک کاراکتر کجومعوج شده از یک عارف طرف هستیم. این شمس تبریزی نهتنها نمایشی از شوریدگی یک عارف ندارد بلکه اختلاطی است از کاراکترهای اوباش و جادوگر. یکجا مثل تری مالوی فیلم دربارانداز است و لحن لاتی میگیرد و انگار دیالوگهایش را با آدامسی در دهان ادا میکند و جایی دیگر، مثل گاندولف ارباب حلقهها، عصا به زمین زده و جادو میکند. این واقعا همان شمسی است که به مولانای عالم و زاهد گفته بود: «ور تو افلاطون و لقمانی به علم/ من به یک تعلیم نادانت کنم.» درحالیکه شمس تبریزی یک واقعه عجیب و خارقالعاده در تاریخ است که هیچ مشابهی ندارد.
فارغ از هرگونه برداشت حکمی از داستان شمس و مولانا، اگر سازندگان فیلم فقط در همان مقوله مدنظرشان یعنی عشق، پرداخت دقیق و حسابشده داشتند، اثری باشکوهتر از این چیزی میساختند که حالا میبینیم. هزاران داستان عشقی در عالم نوشته شده، از داستانهای قدیمی یونان گرفته تا داستانهای شیخ صنعان، لیلیومجنون و وامقوعذرا، اما چنین عشقی در عالم افسانه هم نبوده است که مولانا و شمس تبریزی در عالم حقیقت نشان دادهاند. اما جای تاسف بسیار دارد که فیلم به ورطهای افتاده که میراثدار قرائت سریالهای ترکیهای از مولانا و شمس است.
اگر بخواهیم سوای از خروجی کار، از منظر ضرورتهای تولید و پخش به این اثر سینمایی نگاه کنیم، باید گفت که فرصت بزرگی نصیب سازندگان مستعشق شده بود تا از طریق ابزارهای سینمایی، سراغ دو تن از چهرههای مهم تاریخ و عرفان یعنی مولانا و شمس بروند. اشعار مولوی اگرچه در قرائت رسمی دستگاههای فرهنگی کشور ارجمند و حائز اعتبار است اما واقعیت این است که عرفان مدنظر این شاعر قرن هفتمی ازجمله موارد بحثبرانگیز و جنجالی بین متفکران و بهخصوص جامعه روحانیت است. ما در حوزه روحانیت با دو نوع نگاه نسبت به مولوی روبهرو هستیم. یک نگاه که کاملا مولوی را مطرود میداند و نفی میکند و مومنان را از نزدیک شدن به مثنوی و افکار مولوی، پرهیز میدهد و نگاه دیگری از اندیشمندانمان در حوزه روحانیت هم داریم که حتی در خطابهها و منبرهایشان از آثار مولوی بهره میبرند و مردم را با معارفی که از زبان مولوی برخاسته، آشنا میکنند. طبیعی است که بخشی از این جدل فکری در لایههای تصمیمگیری و مدیریت فرهنگی هم وجود داشته و دارد. پس اگر شدت و حدت مباحثی که در خفا و آشکار پیرامون عرفان مولوی وجود دارد را در نظر بگیریم، متوجه اقبال بلند سازندگان مست عشق در کسب حمایتهای دولتی برای ساخت این اثر سینمایی خواهیم شد. حتی دستگاه دیپلماسی فرهنگی هم در عمده مواقع کنار سازندگان ایرانی قرار گرفت و در موضوع اختلافات حقوقی با طرف ترکیهای، از هیچ کمکی مضایقه نکرد. با این حال نتیجه کار، آن چیزی نبوده که انتظار میرفت و میتوان گفت که اولین و مهمترین فرصت سینمای ایران برای ورود جدی به قصه شمس و مولانا از دست رفت.
درمورد «مست عشق» بیشتر در «فرهیختگان» بخوانید:
«مست عشق»؛ فیلم یا یک کلیپ اینستاگرامی؟!
دنیای فردا، دنیای گفتمانهاست، نه موشکها
معجون سینمای فتحی و سینمای ترکی