آخرین سریال ده‌نمکی حتی موجب اعتراض هم قرار نگرفت؛
سریال ماورایی «رستگاری» در ایام ماه رمضان با محدودیت سنی ۱۳+ روی آنتن رفت و برای نخستین بار در سالیان اخیر، مساله «مرگ‌آگاهی» را که تاکنون زیاد مورد توجه سریال‌سازان نبوده، به‌عنوان تم اصلی داشت.
  • ۱۴۰۳-۰۲-۰۶ - ۰۲:۳۱
آخرین سریال ده‌نمکی حتی موجب اعتراض هم قرار نگرفت؛
گل‌درشت‌گویی ماورایی
گل‌درشت‌گویی ماورایی

مصطفی قاسمیان، خبرنگار: مجموعه «رستگاری» که در ماه رمضان از شبکه2 سیما پخش شد، دومین سریال متوالی مسعود ده‌نمکی بعد از «آزادی مشروط» است که در پاییز 1401 روی آنتن رفت. در همان ایام و در شرایطی که آن سریال مورد انتقاد جدی قرار داشت، خبر رسید این فیلمساز برای ساخت مجموعه‌ای ماورایی از سیمافیلم چراغ سبز دریافت کرده و قرار است رستگاری را برای ماه رمضان جلوی دوربین ببرد. سریال جدید او برای نخستین بار در سالیان اخیر، مساله «مرگ‌آگاهی» را که تاکنون زیاد مورد توجه سریال‌سازان نبوده، به‌عنوان تم اصلی داشت که امتیاز آن محسوب می‌شود. نقطه‌قوت دیگر این اثر، آن بود که قصه‌اش در ماه مبارک رمضان می‌گذرد و با داشتن حدود 30 قسمت، برای پخش از ابتدا تا انتهای این ماه تناسب دارد. این درحالی است که در سال‌های گذشته، مجموعه‌های مناسبتی رمضان، هویت خود را از دست داده‌اند و نه‌چندان رنگ‌وبوی دینی دارند، نه در قصه به ماه رمضان اشاره می‌کنند و نه حتی تا عید فطر به پایان می‌رسند!
در مقابل آنچه از انطباق مجموعه رستگاری با ماه مبارک رمضان گفته شد، این اثر از لحاظ فرم و تکنیک، اثری نه‌چندان قدرتمند به شمار می‌رود که در ایام پخش نیز مورد توجه قرار نگرفت. اگرچه در اثر ضعف‌های چشمگیر «هفت سر اژدها»، سریال مسعود ده‌نمکی چندان هدف انتقادات واقع نشد و به نوعی در سایه آن در امان ماند، اما محصولی نیست که توانایی جذب مخاطب گسترده و تاثیرگذاری روی آنها را داشته باشد. مهم‌ترین عیب رستگاری که در اجزای مختلف متن و اجرای آن دیده می‌شود، ساده‌انگاری است. سریال شخصیت‌هایی سطحی و کاملا سیاه یا سفید دارد که به جز یکی، هیچ‌کدام پرداخت خاصی ندارند. هرکدام از کاراکترها، با یکی دو ویژگی واضح و اصطلاحا توی چشم، ساخته شده‌اند که سنگ بنای شخصیت را تشکیل می‌دهد؛ کاراکترهایی فاقد پیچیدگی، غافلگیری و جذابیت. حتی تحول‌های شخصیتی که طی قصه برای برخی از آنان ایجاد می‌شود، به قدری به سرعت رخ می‌دهد و فاقد پیش‌زمینه است که توی ذوق مخاطب می‌زند. البته در میان شخصیت‌های پرداخت‌نشده و فاقد عمق سریال، کاراکتر اصلی (حافظ) تقریبا استثناست که طراحی خاکستری دارد و دارای ویژگی‌های مثبت و منفی است.
آنچه درباره کاراکترهای رستگاری گفته شد، با نقش‌آفرینی‌های زیر متوسط اغلب بازیگرها، بیشتر به چشم می‌آید. خصوصا چهره‌های جدید این سریال، تقریبا هیچ‌کدام نقش‌آفرینی خوبی ارائه نمی‌کنند، تا جایی که بازیگران تازه هفت سر اژدها اثر ضعیف شبکه3 را به یاد می‌آورند. سریال رستگاری از یک مساله مهم دیگر نیز رنج می‌برد که احتمالا بر استقبال تماشاگران از آن موثر بوده است. جز مساله مرگ‌آگاهی که تم اصلی سریال به شمار می‌رود و درباره‌اش گفته شد، هم گره‌افکنی اصلی و هم خرده‌داستان‌های فرعی، سهل‌گیرانه طراحی شده‌اند و به بی‌شمار سریال ملودرام خانوادگی دیگر تلویزیون شباهت دارند. این خرده‌قصه‌ها آنقدر دستمالی‌شده و بدون عناصر جدید و جذاب ساخته و پرداخته شده‌اند که دیگر رمق تم اصلی جذاب مرگ‌آگاهی رستگاری را گرفته و جذابیت آن را از بین برده‌اند. مسعود ده‌نمکی می‌توانست با طراحی داستان‌های جذاب‌تر، از ایده اصلی خود برای این اثر محافظت کند و اثری جذاب بسازد که حتی با وجود ضعف در شخصیت‌پردازی و بازی‌ها، برای مخاطب دیدنی باشد، اما رستگاری در این گام کم آورد و نتیجه، محصولی پرانتقاد و فاقد جذابیت شد.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران :