

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، آیین رونمایی، نقد و معرفی کتاب «وحی قرآن، دیدگاه، نقد و نظر» اثر حجت الاسلام دکتر ابراهیم کلانتری معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی با حضور نویسنده کتاب و عبدالمجید طالبتاش، «رئیس پژوهشکده قرآن و عترت دانشگاه آزاد» در سرای اهلقلم موسسه خانه کتاب برگزارشد.
ابراهیم کلانتری: وقتی انسان مقداری تأمل میکند، این سوال برایش به وجود میآید که قرآن بهعنوان «کتاب آسمانی مسلمانان» که در همه بخشهای زندگی ما حضور دارد، آیا عینا همان کلماتی است که بر پیامبر نازل شده یا گزارشی است از وحیای که اتفاق افتاده یعنی وحی یک اتفاق شخصی بین خدا و پیامبر بوده است؟
این بحث جدی، بین پژوهشگران قرآنی موضوعی زیربنایی و مهم است و اگر به این سوال پاسخ داده نشود [در] هر آنچه به قرآن استناد داده میشود آثار تزلزل در استناد و ادله دیده خواهد شد. اگر اعتقاد داریم آیات قرآن عینا کلمات خداست، در این صورت وقتی به آیات قرآن استناد میکنیم باید همهجانبه و «با دقت تام» باشد. اما اگر معتقد باشیم قرآن، کلام خدا نیست و تنها گزارشی است که پیامبر از وحی بر مردم عرضه کرده و «فرهنگ بشر گزارشدهنده» روی متن اثر گذاشته، این استناد [دیگر] دقیق و قابلاعتنا نیست.
این موضوع در میان مردم و پژوهشگران، بحثی نیست که مربوط به قدیم باشد بلکه امروز و فردا نیز این بحث مطرح است. بحث علمی همهجانبه که متوقف در زمان نمیشود به این دلیل که قرآن زیربنای فقه، اخلاق، سبک زندگی و اصول ما مسلمانان است و مسلمانان تمام سبکزندگی خود را بر آیههای قرآن بنا میکنند.
امروزه بسیاری از محققان و اندیشمندان راجع به این موضوع، کتاب و مقاله مینویسند و این یک بحث زنده و پویاست. در کتاب وحی قرآنی گزارشی آمده است در پاسخ به این سوال که آیا قرآن کتاب خداست یا خیر. همچنین سه نظریه در پاسخ به این سوال در این کتاب آورده شده است. نظریه اول مربوط به عموم مسلمانان و علمای دینی بوده است و آنها معتقدند قرآن هم به لفظ هم به معنا، عین کلام خداست و پیامبر نمیتوانسته یک واو هم اضافه یا کم کند و عین آنچه به پیامبر نازل شده توسط او «معصومانه» دریافت و ابلاغ شده است. این نگاه عامه و علمای مسلمانان به قرآن بوده است.
یک نظریه شاذ و نادر در کنار نگاه اجماعی بالا شکل گرفته است که محتوای قرآن را وحی آسمانی میداند و معتقد است معارف و محتوای قرآن بر قلب پیامبر نازل شده؛ اما پیامبر با «الفاظ خود» آنها را بر مردم عرضه کرده است که البته این نظریه دلیل قوی و قانعکنندهای هم برای اثبات مدعای خود ندارد.
نظریه سومی هم درباره وحی قرآن به پیامبر و نزول آن وجود دارد. این نظریه معتقد است اصلا نه محتوا از سوی خداوند است نه ساختار کلامی قرآن، بلکه وحی تنها «کشف و شهود پیامبر» بوده است. این نظریه همچنین معتقد است پیامبر به مقامات عالی عرفانی رسیده و در این مقام یکسری از مفاهیم را کشف و شهود کرده و در قالب کلمات بر مردم عرضه میکند. این نظریه اخیرا مطرح شده و اعتقاد دارد [که] قرآن کشف و شهودی است که در عالم واقع یا رویا اتفاق افتاده است. این نظریه نیز بدون پایه و استدلال خاصی است و در واقع بیان ذهنیات فرد نظریهپرداز و همچنین بیان نواندیشی از تفکرات غرب است. غربیها و طرفداران ادیان دیگر چون کتب مقدس خودشان تحریف شده است، چیزی بهعنوان «تجربه دینی» را مطرح کردهاند. تجربه دینی همان کشف و شهود است و وحی را مترادف با کشف و شهود میداند و معتقدند پیامبران گزارشی سرتاسر بشری از حادثه کشف و شهود، بر[ای] مردم نقل کردهاند.
این سه نظریه به اختصار و با دلایلی در کتاب «وحی قرآنی» مطرح شده و پاسخهایی به برخی شبهات درباره چگونگی نزول قرآن داده شده است. به دلیل اینکه نظریه اجماعی مسلمانان یک نظریه متقن بود، در این کتاب بر آن تاکید بیشتری شده است. طبق این نظریه وقتی قرآن میخوانیم، در حال خواندن «کلاما...» هستیم و خدا با بشر حرف زده است. هم معارف قرآن برای ما موضوعیت دارد، هم ساختار و الفاظ عربی آن؛ و برای برداشت [از] قرآن باید تمام این ظرافتها را در نظر داشته باشیم. این نظریهای بوده است که از آغاز نزول تاکنون مسلمانان به آن پایبند هستند.
کتاب وحی قرآنی از ابتدا تا انتها بنا بر اختصار و ایجاز دارد. کتاب برای دانشجویان کارشناسی و کارشناسیارشد یا طلبههای در سطح عالی حوزه علمیه -که علاقهمند به قرآن هستند- تدوین شده است و هدف این بود که کتابی کوچک با ادبیاتی رسا و سلیس برای نسل جوان نگاشته شود. متاسفانه در کشور ما فرهنگ کتابخوانی ضعیف است و جای تأسف دارد [که] در کشوری با این فرهنگ و ادبیات غنی، ارزش کتاب تنزل پیدا کرده است. بسیاری از اشتباهات به این دلیل رخ میدهد که ما اهل مطالعه کتاب نیستیم.
ایراداتی که در نظریه سروش وجود دارد بیش از آن چیزی است که در کتاب آمده است؛ چون غرض کتاب ایجاز و اختصار و برای سطح مشخصی از مخاطبان بوده است و اگر مطالب و ادله بیشتری آورده میشد، خواننده به عمق مطلب نمیرسید و دچار اشکال میشد. دیدگاه صدرایشیرازی [در باب وحی] بسیار مهم و اساسی است. ملاصدرا در این دیدگاه بیان میکند وقتی چیزی را میشنویم یا میبینیم، ابتدا تصویری از آن شیء بر ذهن نقش بسته و سپس ما میتوانیم آن شیء را ببینیم یا بشنویم یا مزه کنیم. وحیای که بر پیامبر نازل شده نیز اینگونه بوده است. وقتی پیامبر اوج پیدا میکند، در آنجا سلسله تصاویر معنوی بر پیامبر نقش میبندد تا زمانی که پیامبر به عالم مادی نزول پیدا میکند و آنگاه اصوات تبدیل به صداهای مادی [شده] و جبرئیل نیز در جسم مادی بر پیامبر معلوم میشود. نظرات ملاصدرا در این مورد هنوز هم نو و قابل استفاده است.
انس با قرآن برای اندیشمندان و عموم مردم مهم و با برکت است. قرآن برای همه انسانها کتاب هدایت و برای مسلمانان درس زندگی است و به همین دلیل تا زندگی ادامه دارد، قرآن و معارف آن نیز ادامه خواهد داشت. ما امروز در جمهوری اسلامی زندگی میکنیم اما در پرتوی احکام قرآن نیستیم و انس با قرآن بین ما وجود ندارد.
عبدالمجید طالبتاش: این کتاب از غنای خوبی برخوردار است که آن را خواندنی میکند. شیوه نگارش، قلمی که بر کتاب رفته و دستهبندی کتاب، آن را به کتابی منسجم تبدیل کرده است. گویایی و شیوایی در نگارش کتاب «وحی قرآنی» به خوبی مشخص است و در نگارش آن از هرگونه اطنابی پرهیز شده است.
کتاب، مسالهمحور است و نویسنده از همان ابتدا تا پایان، پیرامون «مساله کتاب» استدلال و ادله قوی آورده است. نویسنده به خوبی پایبند بوده که از موضوع مدنظر خارج نشود و به مباحث پیرامونی و حاشیهای نپردازد. همچنین به خواننده القا میشود که نویسنده، از دانش کافی در این حوزه برخوردار بوده و بر تمام نظریهها و حتی فرضیههای نزول قرآن بر پیامبر، احاطه داشته است.
کتاب وحی قرآنی کاملا با آیات قرآن و روایات پیامبر، اهلبیت و همچنین دیدگاه اجماعی علمای اسلام مطابقت دارد و هیچ مطلبی در کتاب نیست که برخلاف آیات و روایات ذکر شده باشد.
این سوال که وحی و نحوه نزول قرآن بر پیامبر و عرضه آن بر مردم چگونه بوده است؛ [حتی] پیشینهای در زمان رسولا... [هم] دارد. برخی مسلمانان همان زمان که آیات بر پیامبر نازل میشد، از ایشان سوال میکردند چگونه قرآن توسط جبرئیل بر ایشان نازل میشود. در تمام دورههای اسلامی در میان علمای قرآنی این سوال مطرح بوده است [و] همه علمای اسلام اجماع دارند که ساختار، لفظ و معارف قرآن [بالجمله] بر پیامبر اکرم نازل شده و [همه] از طرف خداوند است و ایشان [یعنی پیامبر] نیز عین آن را بر مردم عرضه کرده است. دکتر کلانتری به دلیل تعلقخاطر به «نظریه اجماعی مسلمانان درباره وحی قرآن»، درباره این نظریه تفحص بسیار کرده و در کتاب استدلالهای بسیار خوب و قویای آوردهاند که به تقویت این نظریه کمک میکند.
در کتاب بحث جالبی مطرح شده و برای تبیین دقیق نظریه، اول به سراغ ملاصدرا رفتهاند. صدرالمتالهین درباب وحی توضیح میدهد: «این سوال مطرح است که اگر جبرئیل یک موجود غیرمادی است و رسولا...، خاکی [است] و انسانی است که در عالم مادی زندگی میکند و از طریق چشم و گوش میتوان با آن ارتباط برقرار کرد؛ چگونه میشود [جبرئیل که غیرمادی است] الفاظ و معانی قرآن را بر پیامبر [که وجه انسانی و مادی دارد] القا کند و ایشان نیز جبرئیل را ببینند و آیات او را بشنوند.» ملاصدرا میفرماید: «زمانی نفس انسان به اشیاء مادی آگاهی پیدا میکند که صورت مثالی اشیای مادی [که صورت مثالی، مادی نیست] نزد نفس حاضر شود.» حال سوال اینجاست که مگر آگاهی از صورت مثالی اشیا، تنها دیدن با چشم مادی است؟ پاسخ ملاصدرا در اینجا منفی است و میگوید: «نفس از این جهت که مسلط بر عالم ناسوت و جسمانی است ممکن است از راههای دیگری به این خصوصیات دست پیدا کند.» بنابراین اگر آیات قرآن و کلاما... مجید، یک جسمانیتی دارد که همان الفاظ است و حقیقتی دارد که همان معانی و معارف وحی است، میشود از طریق دیدن، کشف شود و به دست بیاید.
در حقیقت، شخص رسولا... در یک سیر صعودی به عالم فرشتگان، در مقابل جبرئیل قرار میگیرد و جبرئیل آیات قرآن را - هم الفاظ و هم معانی و معارف را- بر قلب رسولا... تثبیت میکند و رسولاعظم بعد از سیر نزولی به عالم مادی و در میان انسانها، آثار آن دریافتها را –که در جان و نفس ایشان نقش بسته است- ابلاغ میکند.
ملاصدرا بحثی را مطرح میکند که دکتر کلانتری در کتاب وحی قرآنی آن را تایید کرده یا حداقل نقدی بر آن وارد نکرده و آن بحث این است که در سیر نزولی پیامبر، آیات و الفاظی که بر قلب رسولا... نقش بسته سبب میشود ایشان جبرئیل را با چشم مادی ببیند و آیات را از طریق گوش مادی بشنود. به نظر بنده با دیدگاهی که ابنخلدون آورده و امام خمینی(ره) درباره بخش دوم نظریه ملاصدرا مطرح کرده، این بخش قابلتامل است. مرحوم علامه طباطبایی نیز تصریح میکند [که] دریافت وحی، توسط پیامبر صورت میگرفته و هیچ یک از حواس ظاهری در آن دخالت نداشته است. به نظر میآید خیلی نمیتوان اثبات کرد که حس مادی در دریافت وحی دخالتی داشته است. به هرحال نویسنده کتاب، با استفاده از این بیان ملاصدرا، بحث جدیدی را مطرح کردهاند که اگر به مباحث علوم قرآنی اضافه شود میتواند مکمل نظریات دیگر شود.
دکتر کلانتری در این کتاب نگرانی از بابت نظریه کشف و شهود آیات قرآن توسط پیامبر -که متعلق به دکتر سروش است- داشتهاند و به همین دلیل بخش قابلتوجهی از کتاب را به این دیدگاه -که الفاظ و معانی قرآن متعلق به پیامبر و دنیای درون ایشان است نه خداوند- اختصاص دادهاند. با شناختی که از دکتر سروش دارم، تایید میکنم او دیدگاه کشف و شهود وحی و تجربه دینی پیامبر را وامدار علمای غربی و اقبال لاهوری است.
دکتر کلانتری کتاب «وحی قرآنی» را برای دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسیارشد نگاشته اما بنده بهعنوان استاد علوم قرآن و حدیث، معتقدم این کتاب حتی برای دانشجویان دکتری علوم قرآن مفید و دارای مطالب تازهای است.
