فاطمه بریمانی، خبرنگار گروه جهانشهر: 200 روز از تجاوز رژیمصهیونیستی به غزه میگذرد؛ روی زمین، صهیونیستها هر جنایتی را که فکر بشر به آن قد نمیداد، مرتکب شدهاند اما در دستیابی به اهداف تجاوزاتشان، یعنی نابودی حماس و آزادسازی اسرا ناکام ماندهاند. از همان روزهای نخست جنگ علیه مردم غزه، طرح «دو دولت، دو ملت»- که سالهاست در بایگانی تاریخ خاک میخورد- دوباره روی میز قرار گرفت. اگرچه در روزهای ابتدایی جنگ، حامیان رژیمصهیونیستی حمایت همهجانبه از تلآویو را وظیفه خود میدانستند اما اعتراضات مردمی در اروپا و آمریکا نسبت به جنایات مکرر رژیم و نسلکشی در غزه، دولتهای غربی را ناچار به کمی عقبنشینی کرد. انبارهای تسلیحاتی رژیم و دهها هواپیمای باری حامل تسلیحات غربی در این چند ماه نهتنها نتوانست صورت مساله را پاک کند و روی حقیقت غزه خاک بریزد که آن را به موضوعی اصلی بدل کرده است. باید چه کرد؟ این پرسشی است که تحلیلگران و اندیشمندان و حتی مقامهای سیاسی به آن فکر میکنند. بمبها بیاثر شدهاند و بهجز قتلعام کاری از دستشان برنمیآید. در ماههایی که ایده دو دولت، دو ملت جدیتر مورد توجه قرار گرفته، گروه تلگرامی «گفتوشنود» نشستی را با حضور سیدحامد موسوی، عضوهیاتعلمی دانشگاه تهران برگزار کرد. متن کامل این نشست را در ادامه میخوانید.
موضوع بحث امروز درباره ایده دو دولت، دو ملت است. برای اینکه کار آسانتر باشد، من این ارائه را بههمراه چند شکل توضیح میدهم. حتما نقشههایی را دیدهاید که تغییر وضعیت فلسطین را بهمرور زمان نشان میدهند. این نقشهها را الجزیره تهیه کرده که اندیشکده خوبی هم برای این تحقیقات دارد. (تصویر شماره یک) در دوران جنگ غزه، نقشهای شبیه به این در اتوبوسهای لندن برای تبلیغ گذاشته بودند که باعث جنجال و شکایت بسیاری شد. این نقشه نشان میدهد چطور صهیونیستها بهمرور زمان توانستهاند بر فلسطین مسلط شوند. این تسلط یافتن فقط از طریق جنگ نبوده است. بحث امروز ما دو دولت، دو ملت است. در همین موضوع هم میبینیم در مذاکرات اسرائیلیها بسیار با برنامهریزی و دقیق عمل کردهاند.
اگر در تصویر شماره یک، نقشه سمت چپ را ببینید که متعلق به سال 1917 است، شهرکهای صهیونیستی فقط در نقاط آبی هستند. شاید لازم باشد این مقدمه را بگویم که اگر 50 سال عقبتر بروید، مثلا حدود سال 1860 ترکیب جمعیتی فلسطین طوری بوده که از حدود ۴۵۰ هزار ساکن فلسطین، فقط ۱۵ هزار نفر یهودی بودند، یعنی حدود ۳ درصد از جمعیت را یهودیها تشکیل میدادند. همین تعداد نیز عمدتا در بیتالمقدس زندگی میکردند، ولی اگر از ۱۹۱۷ جلو بروید درمییابید که تغییر میکند. نقشه بعدی جنگ ۱۹۴۸ و بعد جنگ 1967 پیش میآید که در آن صهیونیستها کرانه باختری و غزه را هم میگیرند. نقشه سال 1995 و اسلو ۲ است و آخرین نقشه، نقشهای است که اساس آن بر پایه پیشنهاد ترامپ در معامله قرن بود.
سعی میکنم ارائهام را به سه قسمت تقسیم کنم؛ ابتدا بحث تاریخی میکنم. من سعی میکنم خیلیسریع در این مباحث پیشبروم و فقط برشهای مهمی از مسائل اساسی تاریخی را میگویم، چون باید ببینیم چگونه به این نقطه رسیدهایم. بخش دوم به مذاکرات و توافق اسلو میپردازم که مهمترین اتفاق در طرح دو دولت، دو ملت است. بخش آخر بخش طرح «معامله قرن» است. با توجه به اینکه ممکن است ترامپ دوباره رئیسجمهور شود، بهنظرم توجه به آن مهم است. حتما نقشهای را که در تصویر شماره 2 آمده، دیدهاید. این نقشه براساس توافق «سایسپیکو» است. در این توافق انگلیس و فرانسه منطقه خاورمیانه را بین خودشان تقسیم کردند. در آن مقطع هنوز جنگجهانی اول تمام نشده ولی این کشورها انتظار دارند حکومت عثمانی فروبپاشد و طبق همین امر این تقسیمبندی را بین خودشان انجام دادند. انگلیس بهشکل مستقیم اعلام کرده میخواهد به قسمتهایی از آن سرزمین حاکم شود و در جاهایی میخواهد نفوذ داشته باشد. برخی مناطق را هم فرانسه خواسته است. فلسطین که در قیمومیت انگلیس بوده، نکته جالبی دارد؛ در سایکسپیکو برنامه این بود که بخش مرکزی فلسطین شامل بیتالمقدس یک منطقه بینالمللی شود، اما در عمل میبینید انگلیس این کار را انجام نمیدهد و آن قسمت را هم به دو منطقه اردن و فلسطین تقسیم میکند. (تصویر شماره 3) البته همین موضوع مایه دعواهای بسیاری با فلسطینیها شده بود؛ بهخصوص صهیونیستهای مذهبی- که لیکود و نتانیاهو هم جزء آنها هستند- میبینید این صهیونیستهای مذهبی امروز هم بهشدت مخالف این تقسیمبندی انگلیسیها هستند.
طرحهای تقسیم فلسطین
اولین مورد جدی تقسیمبندی فلسطین، «کمیسیون پیل» (Peel commission) در سال 1937 بود. این امر همزمان با انقلاب فلسطینیها در سال ۱۹۳۶ طرح شد که سهسال بهدرازا کشید. در میانه اعتراضات و شورشهای اجتماعی که فلسطینیها بهراه انداختند، دولت انگلیس لرد پیل را به فلسطین میفرستد تا با تحقیق راهحلی ارائه دهد، زیرا انگلیس از اعتراضات گسترده و اعتصابات فلسطینیها دچار هزینه شده بود. لرد پیل طرحی را ارائه میدهد که به «گزارش کمیسیون پیل» معروف است. (تصویر شماره 4) او پیشنهاد میدهد حدود 20 درصد خاک فلسطین یک دولت یهودی شود و بقیهاش متعلق به یک دولت عرب فلسطینی باشد. مجددا میبینیم منطقه بیتالمقدس به هیچ کدام از دو دولت اختصاص داده نمیشود. پیل در این طرح میگوید بیتالمقدس بسیار محل اختلاف است و بهتر است فعلا آن را نگه داریم.
طرح مهم بعدی، طرح سازمان ملل بوده که با قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی در سال ۱۹۴۷ مطرح شد. (تصویر شماره 5). در این طرح سرزمین فلسطین بین دولت یهودی و دولت عرب تقسیم میشد. دولت یهودی در نقشه با رنگ آبی به مساحت ۵۵ درصد فلسطین و دولت عرب فلسطینی با رنگ قرمز به مساحت ۴۵ درصد تقسیم میشد. این طرح هم به بینالمللی شدن منطقه بیتالمقدس قائل بود. برای توضیح بیشتر باید بگویم در این دوره یعنی ۱۹۴۷ ترکیب جمعیتی حدود ۶۵-۳۵ بود، یعنی ۶۵ درصد فلسطینی بودند. مهاجرت صهیونیستها در 50 سال قبل از این تاریخ باعث شد خودشان را به حدود ۳۵ درصد برسانند. البته هر دوطرف (چه فلسطینیها و چه صهیونیستها) این را رد میکنند.
وقتی جزئیات موضوع را میخوانید، متوجه میشویم بن گوریون، بنیانگذار و اولین نخستوزیر اسرائیل شخصا مخالف این موضوع نبود و بعدا خواست بقیه را هم برای قبول این طرح متقاعد کند. او میگوید این فقط نقطه آغاز است. اینطور نیست که اگر ما این ۵۵ درصد را بگیریم، مجبوریم به همین ۵۵ درصد اکتفا کنیم، بلکه این یک آغاز است و بعدا میتوانیم بخش بیشتری را بگیریم و این از طریق جنگ حاصل میشود. بعد طرح سازمان ملل، در سال ۱۹۴۸ و بعد از پایان جنگ 48، اسرائیل ۷۸ درصد خاک فلسطین را در اختیار میگیرد. در تصویر شماره 6 نقاط آبی پررنگ مناطقی بودهاند که سازمان ملل پیشنهاد داده بود و قسمتهای طوسی نقاطی بوده که اسرائیل بهزور از طریق جنگ بهدست آورده است. از فلسطین ۲۲ درصد باقی میماند که آن هم کرانه باختری و غزه است.
متن کامل را از اینجا بخوانید.