

در اصل، دیوان فقط در «جنایت علیه بشریت»، «جنایت جنگی» و «نسلکشی» صلاحیت دارد ولی [در باب] جنایت تجاوز -که در ماده ۵ اساسنامه آن ذکر شده- با فصل ۷ منشور سازمان ملل -که وظیفه اصلی شورای امنیت [را] در حفظ نظم و امنیت بینالمللی [دانسته] است- تعارض ایجاد میشود.
[به این ترتیب] عملا شورای امنیت، اجازه دخالت دیوان را به «جرایم تجاوز» نمیدهد، زیرا این رسیدگی «در عرض» وظایف دیوان قرار میگیرد. در دیگر جرایم که دیوان صلاحیت رسیدگی به آن را دارد، براساس ماده ۱۶ اساسنامه - باز هم اگر با فصل ۷ منشور ملل، در مغایرت باشد- دیوان حق تعلیق و تحقیق یا تعقیب [را] به مدت ۱۲ ماه دارد و این مدت قابلتمدید است.
دیوان صلاحیت رسیدگی در کشورهای غیرعضو را ندارد اما شورای امنیت در راستای وظایف خود در فصل ۷ منشور سازمان ملل، طبق بند ب ماده ۱۳ اساسنامه، میتواند و مخیر است، یک یا چند وضعیتی که جنایات بینالمللی علیه کشوری ارتکاب یافته، - فارغ از عضویت یا عدمعضویت کشور مربوطه- به دیوان ارجاع دهد؛ [این] به این معناست که [همچنین] میتواند ارجاع ندهد! برای مثال، قضیه دارفور سودان توسط شورای امنیت به موجب قطعنامه شماره ۱۵۹۳سال ۲۰۰۵ به دیوان ارجاع شده است. این قطعنامه به دنبال گزارشی که توسط کمیسیون بینالمللی تحقیق در مورد نقض «حقوق بشردوستانه» و نقض «حقوقبشری» در دارفور ارائه شده بود، صادر شد، درحالی که سودان اساسنامه دیوان را تصویب نکرده است.
اما با انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس، کشتار گسترده فلسطینیها نیز صورت گرفت. پایتخت چگونه انتقال یافت؟ در واقع رئیسجمهور آمریکا در تاریخ ششم دسامبر گذشته با عمل به وعده انتخاباتیاش؛ قدس را پایتخت اسرائیل اعلام کرده و دستور انتقال سفارت این کشور را از تلآویو به بیتالمقدس صادر کرد. از زمان اعلام انتقال پایتخت به بیتالمقدس - شهری که طبق قوانین سازمان ملل یک شهر بینالمللی است و نمیتواند پایتخت اسرائیل باشد- درگیریهایی به وجود آمد و فلسطینیهای بسیاری کشته شدند.
با اینکه شورای حقوق بشر سازمان ملل آن را نقض حقوقبشر اعلام کرده است و رای به اعزام هیات حقیقتیاب به فلسطین داده، شورای امنیت آن [رای] را به دیوان ارجاع نکرد؛ در صورتی که این جنایت، مشمول جرائم مقرر در اساسنامه دیوان قرار میگرفت و شورای امنیت اختیار ارجاع آن را داشت. شورای امنیت بهعنوان یک رکن سیاسی و به دلیل ذات سیاسی خود، همواره منافع اعضا و «صاحبان حق وتو» و به عبارت بهتر، «آمریکا» را در نظر میگیرد. در واقع حفظ و امنیت بینالمللی همان «منافع اعضای شورای امنیت» است. در مساله فلسطین هم، با اینکه شورای امنیت میتوانست آن را برای رسیدگی به دیوان ارجاع دهد، اما به این علت که منافع یکی از متحدان آمریکا -یعنی اسرائیل- تامین نمیشود؛ چنین نکرد.
با توجه به اینکه دیوان یک «نهاد قضایی بینالمللی مستقل» است و در تصمیمگیری تابع هیچ رکن سیاسیای نیست، اگر شورای امنیت به فرض موافقت آمریکا، آن را به دیوان ارجاع دهد، دیوان میتواند به محکومیت اسرائیل در این قضیه رای دهد. اما چنانکه نیکی هیلی، نماینده دائم ایالات متحده در سازمان ملل، در نشست شورای امنیت، از خویشتنداری اسرائیل در برابر اقدامات حماس (با این توصیف که حماس سالهاست خشونت در منطقه را دامن زده است!) تقدیر کرد و مانع صدور بیانیهای علیه اسرائیل در شورای امنیت شد، همانطور هم مانع ارجاع این قضیه به دیوان میشود. پس آمریکا بهعنوان یکی از اعضای دائمی شورای امنیت، اجازه ارجاع آن به دیوان را نمیدهد زیرا در ارجاع آن به دیوان، منافعی برای آمریکا متصور نیست.
* نویسنده : مرضیه آمده زکریا دانشجوی کارشناسیارشد روابط بینالملل
