محمدحسین گودرزی: ما را باش، یکعمر است به خودمان سخت میگیریم که اسرائیل فلان میلیارد هزینه شناخت ایران و منطقه کرده، خودمان را از خودمان بهتر میشناسد و دستگاههای نفوذ و تیمهای تحقیقاتی عریض و طویلی دارد که دارند شبانهروز روی فرهنگ خاورمیانه کار میکنند و دوران جنگ سرد است و از این حرفها. آنچه در این چند روز از گروههای رسانهای و عوامل ارتباطهای بینالمللی اسرائیل دیدیم، چیزی جز بلاهت و دستپاچگی و نشان از بیسوادی فرهنگی و رسانهایشان نبود. رفتار رسانهای اسرائیل در این چند روز، آدم را یاد فیلم «غلافهای تمام فلزی» کوبریک میاندازد. فیلمی با این مضمون که در جهان، ابزارهای بزرگ در اختیار مغزهای کوچک قرار گرفته. دست نگه دارید. بنا ندارم چند متلک سیاسی بگویم و خودم را تحلیلگر اوضاع خاورمیانه جا بزنم که نیستم. چند خط مزاحمتان شدم بگویم بیخود شلوغش کردهایم. اطلاعات اسرائیل فقط بهکار سالی یکیدوبار ترور میآید. شناخت فرهنگیاش از منطقه صفر مطلق است. «جاسوس» پرورش میدهد، نه تحلیلگر اجتماعی و بینالمللی. همین امروز اگر تمامی ارکان مقاومت، منطقه را دودستی به اسرائیل تقدیم کنند، این رژیم هیچ زبان مشترکی با مردم منطقه پیدا نخواهد کرد.
کاری که نماینده اسرائیل در جلسه شورای امنیت با موضوع حمله موشکی ایران کرد -همان نمایش تصویر مسجدالاقصی را میگویم- انتهای امکان حماقت در عالم بیسیاستی، فرهنگنشناسی و خاورمیانهندانی بود. این تیمهای ایرانپژوهیشان بدجوری سر سرانشان کلاه گذاشتهاند این مدت. هیچچیزی از فرهنگ جغرافیایی و تاریخی خاورمیانه نمیدانند. کاش جای اینهمه تشکیلات، یک خانواده جاسوس میفرستادند در ایران، تا فرزندشان را در اینجا به مدرسه بفرستند و بفهمند که دانشآموزان اینجا اوایل دوره ابتدایی میخوانند که خدا، پیامبر و قبله جزء اشتراکهای تمام مسلمانان است. حماقت تا این حد که برای زیر سوالبردن ایران در چشم مردمان منطقه، دست روی این اشتراکهای ازلیابدی گذاشتهاند؟ با چه تحلیلی به این نتیجه رسیدند که ممکن است حتی یکنفر ادعای حمله ایران به مسجدالاقصی را باور کند؟ حمله موشکی و اتفاقهای رسانهای متعاقبش نشان داد، گنبدهای آهنین ذهنی که این سالها مانع حداقل شناختشان از منطقه شده، قدرت بیشتری از گنبدهای نظامی دارند. اسرائیل بعد از این همه سال تقلا برای رسمیت پیداکردن در منطقه، هنوز مثل این همسایگان جدیدالورود به آپارتمان است که نمیداند مدیر ساختمان کیست، پارکینگ و انباری ساختمان کجاست و اهالی ساختمان روی چه چیزهایی اتفاق نظر دارند و سر چه چیزهایی ممکن است میانشان اختلاف نظر بالا بگیرد. اگر فضای اجتماعی ایران در چندماه اخیر را دنبال میکردند، میفهمیدند گروهی از مردم، بخشی از حاکمیت ایران را متهم به اضافهکاری در ارتباط با ساخت مسجد میداند. این یعنی ادعای «ایران میخواست مسجدالاقصی را بزند» حتی روی مخالفان داخلی حاکمیت هم کار نمیکند، چه برسد به متحدان خارجی در منطقه. کدام دانشجوی ترم اول روابط بینالملل یا فرهنگ و ارتباطات است که نداند در دعواهای اینچنینی، باید تا میشود از «اشتراکات» گریخت و روی نقاط افتراق برای ایجاد چنددستگی در حریف سرمایهگذاری کرد؟ میگویم زیادی بازی را جدی گرفتهایم، نگویید نه، یا در دلتان به من نخندید. یکنفر را گذاشتهاند جلوی دوربین برای تولید محتوای مجازی. کسی با عنوان سخنگوی فارسیزبان رژیمصهیونیستی. در انتخاب آن فرد، حتی در نظر نگرفتهاند معیار جاذبه ظاهری داشته باشد. با سیمایی آزاردهنده و فارسی دستوپاشکسته اعصابخردکن، با اضطراب و نهایت تصنع، جملاتی گلدرشت رو به دوربین میگوید. فردی که اگر دم در یک رستوران به شما بگوید «غذا حاضر است» از وجنات، بیاستعدادی در سخن، زبان افتضاح بدن و فیگورهای وارفته از روی ندانمکاریاش، اطمینان پیدا میکنید یا غذا حاضر نیست یا چیزی غیر از غذا حاضر است. این را بگذارید کنار بیانات نماینده اسرائیل در جلسه شورای امنیت. جالب است که اسرائیل درخواست تشکیل جلسه داده، آنوقت تمام نمایندهها (اعم از موافقان و مخالفان ایران) برای سخنوری آمادگی دارند، جز نماینده خودش که با اضطراب حرف میزند و معلوم نیست چهکسی دم آخر آن عکس را بهش داده و فکر کرده با وجود آن عکس گل را در همان دقایقی اول بازی زدهاند، غافل از آنکه مهاجم پیشتاختهشان پیش چشم جهان، ناباورانه دروازه خودی را باز کرد. میگویم بیخود جدی گرفتهایم، نگویید نه. یا لااقل به من نخندید.