سیدمهدی طالبی، دبیرگروه جهانشهر: مقاومت لبنان به تازگی تصاویری مستند از هدف قرار دادن سامانه گنبد آهنین را منتشر کرده است. این فیلم هر چند روز گذشته (چهارشنبه) منتشر شد اما تاریخ آن مربوط به 25 فروردین (13 آوریل) است؛ روزی که ایران با عملیات «وعده صادق» در پاسخ به هدف قرار گرفتن سفارت خود در دمشق در روز 13 فروردین، نقاطی در خاک فلسطین اشغالی را آماج موشک و پهپادهای خود قرار دارد. اندکی پیش از اعلام رسمی آغاز عملیات ایران، رسانهها از حملات شدید مقاومت لبنان به شمال سرزمینهای اشغالی و بلندیهای جولان خبر داده بودند؛ حملاتی که گفته میشد برای مشغول کردن و تخلیه لانچر سامانههای پدافند هوایی انجام میشود. هدف قرار گرفتن سامانه گنبد آهنین در 25 فروردین آن هم در حمله مقاومت لبنان درحالی صورت گرفت که صهیونیستها ادعا میکنند 99 درصد موشکهای ایران را رهگیری کردهاند. با این وجود تصاویری که روز گذشته از پایگاه هوایی رامون منتشر شدند نشان میداد دستکم دو آشیانه تعمیر تجهیزات زمینی، یک ایستگاه نگهداری هواپیماهای ترابری، یک مرکز تفریحی افسران و احتمالا یک برج نگهبانی تخریب شدهاند.
رسوایی غرب
در جنگ 33 روزه 2006 نیروی هوایی رژیمصهیونیستی در ترکیب با دستگاههای اطلاعاتی موفق نشد با بمباران خاک لبنان و مواضع مقاومت مانع از پرتاب راکت به عمق سرزمینهای اشغالی شود. از این رو اهمیت ساخت سامانه پدافند هوایی برای مقابله با راکتهای کوتاه برد و کمسرعت آشکار شد. علیرغم اینکه هیچ کشوری ازجمله آمریکا با چنین تهدیدی روبهرو نبود، واشنگتن به سرعت دو ستون اصلی این برنامه یعنی «فناوری» و «بودجه» را تامین کرد. تاکنون 4 رئیسجمهور آمریکا در طراحی، ساخت، آزمایش، تولید، توسعه و بهروزرسانیهای مداوم گنبد آهنین مشارکت داشتهاند. این روسای جمهور شامل جورج بوش، باراک اوباما، دونالد ترامپ و جو بایدن میشوند. آنها میلیاردها دلار را با تصویب کنگره در اختیار توسعه گنبد آهنین و دیگر سامانهها قرار دادهاند. برخی از سامانهها مانند سامانههای دوربردتر مانند پیکان که به دلیل محدودیت سرزمینی فلسطین اشغالی در این منطقه قابل پرتاب نبودهاند، دورههای آزمایشی خود را نیز در خاک آمریکا گذراندهاند. هدف قرار گرفتن گنبد آهنین شکست اوج قله فناوری غرب در پیشبرد نهایی جنگ است.
اهمیت عملیات انهدام گنبد آهنین
کفر بلوم منطقهای که سامانه گنبد آهنین در آن هدف قرار گرفته، 6 کیلومتر از سمت غرب با مرزهای لبنان فاصله دارد. به دلیل فاصله کوتاه تا مرز سامانههای گنبد آهنین موجود در این مناطق در معرض گلولههای توپخانه، خمپاره و راکتهای سبک مانند مینیکاتیوشا قرار دارند. از این رو سامانههای گنبد آهنین موجود در منطقه در برابر حملات مقاومت علیرغم رهگیری برخی از پرتابهها، غیرموثرند. سامانههای مستقر در مناطق مرزی همچنین در معرض حمله زمینی قرار دارند که میتواند به انهدام یا به غنیمت گرفتنشان منجر شود. اما چرا لبنانیها با وجود آنکه میتوانستند با پهپاد هدفی مانند سامانههای دیگر گنبد آهنین را در عمق فلسطین اشغالی هدف قرار دهند، این کار را در شمال فلسطین اشغالی انجام دادند؟ این مساله میتواند چند دلیل داشته باشد:
1. حفظ نبرد در عمق کم همچنان طبق قواعد نبردی است که مقاومت لبنان طی طوفان الاقصی تاکنون وضع کرده است. بر این اساس دایره نبرد نباید به فراتر از خطوط مرزی برود. به همین دلیل زد و خوردها عمدتا تا عمق 10کیلومتری شمال فلسطین اشغالی جریان داشته است.
2. مقاومت به شکل سازندهای سیاست ابهام خود را حفظ میکند. نیروهای مقاومت با پهپاد انتحاری به اولین خط پدافندی رژیم ضربه زدند، بدون آنکه افشا سازند آیا قادرند از آن عبور کنند یا نه. گفته میشود مقاومت ابتدا با پرتاب چند راکت باعث پرتاب پیدرپی موشکهای سامانه گنبد آهنین میشود. این مساله ضمن آنکه باعث آشکار شدن مکان استقرار سامانه شده، باعث تخلیه لانچر موشکی نیز میگردد. از این رو پس از رصد اتمام موشکها توسط دوربینهای زمینی، پهپاد به لانچر تخلیه شده حمله میکند. با اینحال مقاومت دستان خود را رو نکرده که آیا دارای پهپادی است که بتواند از فراز لایههای پدافندی رژیم عبور کند یا نه.
3.حمله به گنبد آهنین در خطوط مرزی به صهیونیستها نشان داد حتی با تسلیحات ساده و با به کارگیری تاکتیکهای خلاقانه قادر به سرکوب سامانههای پدافندی برای باز کردن آن به سمت نقاط داخلی است. در یک زد و خورد شدیدتر، لبنان میتواند صرفا با تاکتیک عملیات 25 فروردین خود و نه تسلیحات پیشرفتهتر پدافندی رژیم را لایه لایه بشکافد و به عمق برود.
4.توانمندی لبنان برای سرکوب پدافند هوایی رژیم به این معناست که در صورت تشدید درگیریها، این کشور میتواند سامانههای پدافند هوایی فلاخن داود و پیکان را هدف بگیرد. باید توجه داشت سامانههای پیکان و فلاخن داود هرچند پیشرفتهاند اما برای هدف قرار دادن پهپاد طراحی نشدهاند. پیکان حتی برای اصابت به جنگنده نیز توسعه نیافته و موشکهای بالستیک میانبرد را هدف قرار میدهد. اگر موشک پایین رده و ارزانتری نباشد شاید پیکان برای هدف قرار دادن جنگندهها نیز وارد شود. فلاخن نیز برای اهداف هوایی و موشکهای بالستیک تاکتیکی است. پاتریوتهای مستقر در سرزمینهای اشغالی همانند پیکان و تاد بیشتر برای هدف قرار دادن موشکهای بالستیک کاربرد دارند. با اینحال سامانه گنبد آهنین بیشتر بر هدف قرار دادن پرتابههای کوتاهبرد از خمپاره تا راکت و پهپاد به کار میرود. در یک نبرد وسیع، مقاومت لبنان ابتدا گنبد آهنین را برای رسیدن به عمق، لایه لایه شکافته و سپس دست به حمله علیه سامانههای پدافند موشکی پیکان، فلاخن داود و پاتریوت میزند.
5.مقامت به بهرهگیری ترکیبی از چند سامانه قدیمی مانند راکتهای گراد و پهپاد انتحاری شبیه به پهپاد ابابیل تی به گنبد آهنین و دیگر نقاط حمله کرده است. از این رو با استفاده از حداکثر توان تخریبی این دو سلاح نسبت به ورود تسلیحات جدیدتر تهدیدی ارسال کرده است.
6.در حمله 25 فروردین، مقاومت لبنان همزمان با پرتاب موشکها و پهپادهای ایرانی دست به عملیات در شمال فلسطین اشغالی و جولان زد. عدم حضور یا اقدامات کمرنگتر از سوی دیگر اضلاع مقاومت در این عملیات نشان داد ایران خواهان خالی بودن عرصه برای آشکار شدن قدرت خود است اما ورود قویتر لبنان نسبت به دیگران در راستای تهدید به ورود زمینی به شمال فلسطین اشغالی در صورت تداوم شرارتهای رژیم صورت گرفت.
7.به دلیل صبر و توان تحمل مقاومت لبنان، این نیرو به شکل مرحلهای از تسلیحات خود و تاکتیکهای خود در جنگ رونمایی میکند. مقاومت لبنان در هر مقطع از جنگ تسلیحات جدیدی را رونمایی میکند. آنها روز جمعه 20 بهمن 1402 (9 فوریه 2024) برای نخستین بار از موشک تاپ اتک الماس استفاده کردند. مقاومت سال گذشته سه پهپاد و در آغاز سال جدید یک پهپاد پیشرفته را هدف گرفته که در نوبت چهارم برد بلند سامانههای پدافندی خود را نشان داده است.
طی سال گذشته در 14 آبان یک فروند پهپاد هرمس 450، 27 آبان هارون1 و هفت اسفند یک فروند هرمس 450 دیگر سرنگون شدند با اینحال نمونه پیشرفتهتر هارون900 نیز 19 فروردین سال جاری هدف قرار گرفت که واقعهای مهم تلقی میشد. از لحاظ به کارگیری تکنیکهای جدید نیز لبنان طی درگیریها در چند نوبت با پهپاد انتحاری به نقاط استقرار سامانه گنبد آهنین حمله کرده است اما برای نخستین بار در عملیات 25 فروردین خود تصاویری از حمله در شب به این سامانه را منتشر کرد.
نبرد تکانگشتی
هرکدام از اضلاع محور مقاومت در منطقه تنها با بخش اندکی از توان خود طی جنگ طوفان الاقصی علیه رژیمصهیونیستی و حامیانش وارد نبرد شدهاند. اگر آنها تصمیم بگیرند با تمام انگشتان دست خود نبرد کنند، صفحه ژئوپلیتیکی غرب آسیا دچار تغییر شده و این منطقه به همراه مناطق مجاور شاهد حک اقتضائات جدیدی روی صفحات خود خواهد بود. از این میان تنها مقاومت غزه است که بالاجبار با توان قابل توجهتری از کل توانش نسبت به دیگر گروههای مقاومت، وارد جنگ شده است. با اینحال صهیونیستها قادر به نابودی اکثر توان این نیرو نیز نبودهاند. از این رو اگر گروههای مقاومت بیشتری نبرد تکانگشتی خود را ارتقا داده و با توان بیشتری علیه رژیم وارد نبرد شوند، عرصه بر تلآویو تنگتر از امروز خواهد شد.
تایوان، شبهجزیره، اوکراین
به نظر میرسد در درگیریهای کنونی غرب آسیا، نگاه آمریکا با رژیم تفاوتهای زیادی دارد. آمریکا از دریچه جهان و رژیم از پنجره محدود منطقه و حتی تحولات موجودیتی در فلسطین اشغالی به آن نگاه میکند. در نگاه آمریکا، درگیری در یک منطقه میتواند به ارتقای تنش در دیگر مناطق نیز منجر شود. شکسته شدن مناسبات پیشین با حمله روسیه به اوکراین در شرق اروپا از سال ۲۰۲۲ و سپس وقوع جنگ در غرب آسیا از سال 2023 نشاندهنده این پدیده است. به زعم برخی اگر آمریکا در اوکراین گرفتار نبود به دلیل توانی که دارد میتوانست در غرب آسیا بازدارندهتر ظاهر شود. با اینحال جنگ در شرق اروپا آمریکا را گرفتار و دشمنانش را آزادتر کرد. مهم آنکه این ارتقای وضعیت نهتنها در مناطق متفاوت بلکه در یک منطقه نیز بارها تکرار شده است. پس از آنکه فلسطینیها در 7 اکتبر به رژیم حمله کردند محور مقاومت نیز بلافاصله در مرحله دوم به نبرد پیوست. ایران نیز با پاسخ سهمگین خود به رژیم در سال 2024 به آن پیوست. این پدیده نشان میدهد علیرغم امکان ارتقای مجدد در سطح درگیریهای غرب آسیا، احتمال شکسته شدن مناسبات در شرق آسیا و ارتقای جنگ در شرق آسیا نیز بالاست. بهطور ویژه توالی ارتقای ظرفیتها و بالفعل شدن سه مرحلهای آنها در غرب آسیا این روند را نشان میدهد. در صورت وقوع رخدادهای مشابه در شبهجزیره کره با تسلیحات منعطف مانند پهپاد که یکبار هم تست شده، آمریکا قادر به ورود مستقیم خواهد بود؟
آمریکا در جنگ اوکراین و سه مرحله ارتقای پیاپی اوضاع در غرب آسیا صرفا نقش حامی را ایفا کرده است. شاید یک مسیر در ذهن آمریکاییها برای مهار این روند مداخله مستقیم در یکی از این مقاطع باشد. مانند دخالت به نفع رژیم در تنشی که با ایران دارد. اما این رخداد نیز از بد حادثه برای واشنگتن نهتنها باعث مهار روند موجود نمیشود بلکه میتواند فضای گریزی برای بازیگران ضدآمریکایی در دیگر نقاط فراهم کند؛ چه اینکه در یک صحنه مینیاتوری نسبت به مداخله مستقیم واشنگتن، این اتفاق رخ داده است و حمله به اوکراین باعث گرفتاری آمریکا و ناتوانی در ارائه پاسخهای مناسب به تحولات غرب آسیا شده است. واشنگتن دریافته فعلا ورود به یکی از مقاطع بهطور قاطع باعث معکوس شدن روند نمیشود اما عدم دخالت این مزیت را دارد که ارتقاهای پیاپی در سطوح درگیری جهانی حداقل با سرعت کمتر و به شکل قابل تحملی روی میدهند.