هنرمندان عرصه موسیقی درباره زوایای مختلف زندگی هنری استاد شجریان می‌گویند

هنرمندانی که با آنها گفت‌وگو کرده‌ایم بر این باورند که شجریان، خودش را تافته‌ای جدا بافته‌ از جامعه نمی‌داند و نسبت به رویدادهای اجتماعی سیاسی فرهنگی کشورش بی‌اعتنا نیست.

  • ۱۳۹۷-۰۳-۱۲ - ۱۳:۵۶
  • 00
هنرمندان عرصه موسیقی درباره زوایای مختلف زندگی هنری استاد شجریان می‌گویند

شجریان در میانه سیاست و هنر

شجریان در میانه سیاست و هنر

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، محمدرضا شجریان، هنرمندی که فعالیت جدی‌اش در موسیقی را از  دهه 40 شروع کرد و در طول سال‌های مختلف کاری، ‌به مدد آثاری که ارائه داد چه در قالب اجراهای صحنه‌ای و چه در زمینه انتشار آلبوم، توانست نظر مخاطبان زیادی را به خود جلب کند. پای صحبت برخی از هنرمندان پیشکسوت که شجریان را از نزدیک می‌شناسند می‌نشینیم؛ افسوس می‌خورند که چرخ روزگار این روزها مطابق سلامتی او نمی‌چرخد. شجریان اگرچه سال‌ها برای  اعتلا و سرافرازی موسیقی سنتی قدم‌ها برداشت و تلاش‌ها کرد، ولی این روزها به دلیل کسالت جسمی به نوعی خانه‌نشین شده است. آن دسته از هنرمندانی که با زوایای پیدا و پنهان آثار او و همین‌طور رنگ‌آمیزی صدای ماندگارش به خوبی آشنا هستند به این نکته اشاره می‌کنند که شجریان نقطه عطفی در موسیقی اصیل ایرانی قلمداد می‌شود و دلسوزانه با تلاشی خستگی‌ناپذیر در این وادی از هیچ کوششی برای بلند آوازه کردن موسیقی ایرانی دریغ نکرده است. صحبت درباره محمدرضا شجریان بسیار است و به‌طور قطع در مقال اندکی چون صفحات روزنامه‌ها نمی‌گنجد. برخی از هنرمندانی که سال‌هاست از نزدیک او را می‌شناسند و با روند فعالیتش به خوبی آشنا هستند به این مساله اشاره دارند که شجریان در زمره هنرمندانی است که اهمیت زیادی به زوایای پیدا و پنهان موسیقی نواحی می‌دهد و حتی در سال‌های گذشته در جریان سفرهایی که به استان‌های مختلف داشته، با واکمن صدای هنرمندان این مناطق را ضبط ‌کرده و درعین‌حال، گوش شنوایی برای شنیدن گلایه‌ها، درد‌دل‌ها و مشکلات آنها در حیطه موسیقی نواحی بوده است. از سوی دیگر، هنرمندانی که با آنها گفت‌وگو کرده‌ایم بر این باورند که شجریان، خودش را تافته‌ای جدا بافته‌ از جامعه نمی‌داند و نسبت به رویدادهای اجتماعی سیاسی فرهنگی کشورش بی‌اعتنا نیست. البته نظرات در مورد اظهارات سیاسی شجریان در سال 88، متفاوت بود. برخی معتقد بودند بهتر بود شجریان نسبت به رویدادهای سیاسی وقت، موضع‌گیری مستقیمی نشان نمی‌داد و البته برخی، نظر دیگری داشتند. اما آنچه بین همه هنرمندان به‌عنوان نظر واحد وجود دارد اینکه جایگاه هنری او از طرف اهل سیاست، قابل مصادره نیست. آنچه می‌خوانید حاصل گفت‌و‌گو با هفت نفر از اهالی فرهنگ و هنر است و تلاش شده است با رجوع به کارنامه ارزشمند هنری محمدرضا شجریان، با تعدادی از موسیقیدانان که برخی از شاگردان استاد بوده‌اند‌ و برخی از همکارانش، مولفه‌های موسیقایی این استاد موسیقی را بیش از گذشته مورد واکاوی قرار گیرد.

حسن ناهید، پیشکسوت نی‌نواز/

شجریان گوش‌شنوای هنرمندان موسیقی نواحی بود

سابقه آشنایی من با شجریان به سال  1341 برمی‌گردد؛ به‌خصوص در رادیو که دامنه فعالیت و همکاری‌مان با یکدیگر بیشتر شد. شاید بتوان گفت من در کنار هنرمندان دیگری چون علی‌اصغر بهاری، غلامحسین بیگجه‌خانی، ‌ناصر افتتاح و...‌ از جمله هنرمندانی بوده‌ام که همکاری‌های مشترکی با استاد شجریان داشته‌ام. به‌شخصه نزدیک به 14 آلبوم با شجریان در طول سال‌های گذشته کار کرده‌ام که از این بین آلبوم «شب‌های نیشابور» به دلیل مولفه‌هایی که داشته در ذهنم بیشتر از بقیه باقی مانده است. من در طول سال‌های گذشته، ‌برای برگزاری کنسرت در کشورهای دیگر همراه شجریان سفر کرده‌ام. یکی از این سفرها، کنسرتی بوده که به مناسبت سالروز تولد مولانا، چندین سال پی در پی به همراه استاد شجریان در قونیه اجرا کرده‌ایم. می‌توان گفت کنسرت‌هایی که در قونیه به مدد آواز محمدرضا شجریان برگزار کرده‌ایم از بهترین برنامه‌هایی بوده که در این سال‌ها در خارج از کشور برپا کرده بودیم. استقبال زیادی نسبت به کنسرت‌هایی که درکنار شجریان در قونیه برپا کرده‌ایم صورت گرفته، به‌طوری که این کنسرت‌ها را در طول دو سه متوالی ادامه داده‌ایم. مهم‌ترین نکته‌ای که می‌توان درباره استاد شجریان گفت این است که او هنرمندی به واقع پرکار و زحمتکش برای حفظ اصالت‌های موسیقی سنتی بوده است. به‌خصوص اینکه در طول سال‌های فعالیت خود هیچ‌گاه از تحقیق و پژوهش در آثار موسیقیدانان گذشته کوتاهی نکرده است. همیشه واکمنی در دست داشت و حین سفر به شهرهای مختلف ایران، صدا و اساسا حرف‌های هنرمندان موسیقی نواحی را ضبط می‌کرد. خیلی‌ها در این سال‌ها تلاش کرده‌اند به لحاظ شیوه آوازی سبک استاد شجریان را تقلید کنند، در حالی‌ که اگر می‌بینیم امروز هنرمندانی چون بنان، ادیب خوانساری و شجریان نام‌شان در تاریخ موسیقی معاصر می‌درخشد، فقط به این خاطر بوده که از کسی در عرصه هنر تبعیت نکرده و تلاش کرده‌اند به سبک و شیوه شخصی خود دست یابند.

داود گنجه‌ای قائم‌مقام خانه موسیقی و ردیفدان/

‌اعتراض شجریان به عدم کپی‌رایت باعث شد ربنا پخش نشود

شجریان یکی از قدیمی‌ترین دوستان و همکاران من در عرصه موسیقی به شمار می‌رود، به‌طوری که سابقه دوستی ما به نیم‌قرن پیش برمی‌گردد. مهم‌ترین مولفه استاد شجریان، طلبه بودن اوست. آنچه من در این سال‌ها از او دیده و شناخته‌ام این بوده که شجریان همواره در حال یادگیری بوده است؛ چه در فستیوال‌های مختلفی که در آنها حضور می‌یافت، چه در رادیو و تلویزیون و چه زمانی که به استان‌های مختلف کشور سفر می‌کرد ‌تا به شناسایی هنرمندان موسیقی نواحی بپردازد و از صحبت‌های آنها بیشتر استفاده کند. همیشه یک ضبط همراهش بود و صحبت‌های هنرمندان موسیقی نواحی را ضبط می‌کرد. بنابراین آنچه می‌توانم بیش از سایر مسائل درباره استاد شجریان به آنها اشاره کنم این است که او هرگز از آموختن دست برنداشت؛ چه حین تدریس به شاگردانش و چه در حال درس گرفتن. آنچه برایم بیش از سایر مولفه‌ها اهمیت بیشتری دارد این است که استاد شجریان از زمانی که پا به عرصه موسیقی اصیل ایرانی گذاشته تا امروز همواره پاسدار راستین این حیطه بوده است. او از خانواده‌ای متدین در مشهد متولد شد، پدرش و خودش قاری قرآن بوده‌اند. او ‌جز اشراف در شاخه موسیقی، در حیطه‌های دیگر هنر هم ید طولایی داشت که از جمله آنها می‌توان به اشرافش به خوشنویسی اشاره کرد. در عین ‌حال کمتر هنرمندی را نظیر استاد شجریان دیده‌ام که در انتخاب شعری که می‌خواهد آن را بخواند اینقدر دقیق و مسلط عمل کند. این امر نشان از تسلط او نسبت به حیطه ادبیات فارسی نیز دارد. تاسیس خانه موسیقی با همکاری هنرمندانی چون شجریان، من و دیگر هنرمندان شکل گرفت. با این حال، استاد شجریان در طول سال‌های فعالیتش در خانه موسیقی یکی از فداکارترین اعضا بود و هنوز هم به شکل افتخاری رئیس شورای‌عالی خانه موسیقی است.

آنچه شجریان همیشه درباره خانه موسیقی به آن اشاره می‌کند این است که بر این باور است با وجود آنکه سلایق هنرمندان متفاوت است، ولی خانه موسیقی به‌عنوان یک نهاد و ان‌جی‌او باید به قوت خود باقی بماند و به حیاتش ادامه بدهد. اگرچه برخلاف استاد شجریان این روزها از خانه موسیقی دلگیرم و احساس می‌کنم به‌طور کلی عنایتی که باید نسبت به موسیقی در کشور صورت نمی‌گیرد. علی‌رغم اینکه برخی  تمایل دارند استاد شجریان را چهره‌ای سیاسی جلوه بدهند، ولی او هیچ‌گاه سیاسی نبوده و نیست.  درباره این وجه از چهره استاد می‌توان گفت شجریان یک وطن‌پرست به معنی واقعی و نوستالژی دائمی عصر ما به شمار می‌رود. آثاری که او طی چهار دهه گذشته از «سرای امید» تا «تفنگت را زمین بگذار»و...‌ ارائه کرده فقط نشان‌دهنده یک نکته است و آن، اینکه او هنرمندی است که دل در گرو مردم سرزمینش دارد و این آثار را صرفا برای آنها خوانده است. اگرچه سیاسیونی بوده‌اند که در این سال‌ها بی‌رحمانه او را مورد قضاوت قرار داده‌اند. یکی از دلایلی که باعث شد ربنای او از صداوسیما پخش نشود، این بود که او به مساله کپی‌رایت آثار هنرمندان اعتراض کرد و آنهایی که تاب این انتقاد سازنده را نداشتند ربنای او را در صداوسیما حذف کردند. غافل از اینکه شجریان نه در این دوره که هیچ‌گاه حذف شدنی نیست. رنگ صدای او به‌ اندازه‌ای‌ منحصر‌به‌فرد است که می‌توان گفت بعد از انقلاب، هیچ کس چنین صدایی را از هنرمندی نشنیده است. به این خاطر است که از یک زاویه به‌خصوص نمی‌توان این استاد مسلم آواز ایرانی را مورد تحلیل و بررسی قرار داد و معتقدم تا دنیا هست، صدایش ماندگار خواهد بود.

پیروز ارجمند، مدیرکل پیشین دفتر موسیقی و آهنگساز/

اظهارات سیاسی شجریان او را از جریان اصلی کار خود دور کرد

شناخت من از استاد به 30 سال قبل برمی‌گردد. او همواره به‌عنوان الگویی متعالی برای من بود. ارادت من به استاد شجریان تا اندازه‌ای بود که در سال‌های گذشته به نگارش کتابی درباره او پرداخته‌ام. این کتاب «پدیدار‌شناسی استاد شجریان» نام دارد و نگارش آن هشت سال به طول انجامیده است. تلاش کرده‌ام درجریان نگارش این کتاب درباره مکتب‌های مختلف آوازی این هنرمند تحقیق کنم. آنچه برایم مهم است اینکه حین نگارش کتاب به تئوری جامعی درباره این استاد آواز ایران رسیده‌ام مبنی‌بر اینکه شجریان در طول سال‌های فعالیت خود تلاش کرده مولفه معاصرت را در آثارش رعایت کند. من در این کتاب هم‌چنین اندیشه و آثار او را از جنبه‌های روان‌شناسی بالینی و موقعیت اجتماعی مورد واکاوی قرار داده‌ام. زمانی که در وزارت ارشاد مدیرکل دفتر موسیقی بودم، تلاش زیادی کردم تا آثار استاد مجوز بگیرند و از طرفی مجالی برای فعالیت صحنه‌ای او نیز فراهم شود. اگرچه در آن دوره، تازه بیماری استاد شروع شده بود و حتی تعداد برگزاری کنسرت‌هایش در خارج از کشور هم به تعداد معدودی رسیده بود. با این‌حال یکی از آلبوم‌های استاد مجوز نشر گرفت؛ آلبومی که استاد شجریان با همکاری پرویز مشکاتیان در اجرایی زنده در خارج از کشور انجام داده بود و متعلق به سال 70 بود. اگرچه بعدها به دلیل اختلافی که میان او و زنده‌یاد مشکاتیان به وجود آمد، مشکاتیان آهنگ‌های این اثر را در اختیار ایرج بسطامی قرار داد تا او به جای شجریان این آثار را بخواند.

بنابراین می‌توان گفت این اثر جزء معدود آثاری بوده که به خواست آهنگساز، دو خواننده خوانندگی آن را خوانده‌اند؛ آن هم در شرایطی که همه می‌دانستند ایرج بسطامی یکی از شاگردان استاد شجریان بوده است. با این‌حال، ‌نمی‌توان بسطامی را رقیبی برای استاد شجریان قلمداد کرد، ولی برخی بر این باورند  صدای بسطامی از خیلی جهات با صدای دیگر شاگردان استاد متفاوت بوده و می‌توانسته جایگاه ویژه‌ای در حیطه آواز ایرانی داشته باشد. منتها مساله‌ای که دراین باره وجود دارد اینکه خود زنده‌یاد بسطامی هم نخواسته به تقلید صرف از استاد شجریان بپردازد؛ بلکه تمایل داشته شیوه خود را در آواز ایرانی ارائه دهد. شاید یکی از ضعف‌های استاد شجریان در این نکته است که شاگردانش هیچ‌گاه بهتر از خود او نشده‌اند؛ در عین ‌حال همواره نقدهایی نسبت به شیوه تدریس او وارد است.

چندان که برخی براین باورند او جز همایون از هیچ‌کدام از شاگردانش تمجید نکرده است. در حالی‌ که به شخصه بر این باورم ما در موسیقی آقازادگی نداریم و همه شاگردان نزد استاد به مثابه فرزندان او قلمداد می‌شوند. هر چند استاد شجریان یک‌بار پیش از این، از شاگردش علی جهاندار خواننده موسیقی سنتی هم تعریف کرده بود، ولی بعد از آن از تنها شاگردی که از او نام برد و از او تعریف کرده بود همایون شجریان بود، در حالی ‌که همایون هم بعد از اوج گرفتن در فعالیت موسیقی به آن شکلی که باید مکتب پدر را ادامه نداد.

به‌شخصه معتقدم مجوز گرفتن برای آثار و اجراهای استاد شجریان هیچ‌گاه در طول این سال‌ها چیزی از محبوبیت و جایگاهش کم نکرده است. در کنار این دیدگاه بر این باورم ای کاش همان‌طور که استاد شجریان در اوایل انقلاب خود را از بازی‌های سیاسی کنار کشید و به‌طور کلی وارد سیاست نشد، در سال 88 هم خود را وارد آن مسائل نمی‌کرد. به نظرم اظهارنظرهایش در سال 88 باعث شد تا او از جریان اصلی کارش دور شود، چرا‌که آن اظهارنظرها باعث شد برخی از افراد جامعه مقابلش قرار بگیرند و این با روح هنر سنتی همخوانی نداشت، چون هنر سنتی همواره در تلاش است آحاد جامعه را زیر یک چتر قرار بدهد. این درحالی است که  اظهارنظرهای استاد شجریان در آن مقطع زمانی تا حدودی رادیکال و تند هم بود. بنابراین معتقدم به همان‌اندازه که او  نباید در سال 88 به ابراز آن اظهارنظرها می‌پرداخت، در مهرماه سال 92 نیز در گفت‌وگویی که با او می‌شد نباید آن مصاحبه را انجام می‌داد. در این ارتباط به یاد حرف‌های استادم زنده‌یاد باستانی‌پاریزی افتادم. او همیشه سرکلاس به ما می‌گفت: «یادتان باشد در برابر مسائل روز جامعه تحلیل داشته باشید، ولی تا می‌توانید مرد سیاست نشوید، چون مردان سیاست در برابر هجمه انتقادات، تهمت‌ها و مشکلاتی که برایشان پیش می‌آید خیلی مقاوم هستند و از طرفی، سیاست در ژن آنهاست، ولی در هنرمند چنین ویژگی‌هایی نیست و اظهارنظرات او باعث می‌شود جامعه دو‌قطبی شود.»  ما هم در سال‌هایی که در محضر استاد پاریزی بودیم سعی کردیم به این توصیه او عمل کنیم. اظهارنظرات استاد شجریان در آن برهه زمانی باعث شد جامعه فضایی دو‌قطبی پیدا کند.

شاید استاد می‌توانست به روش متفاوت‌تری به بیان اظهارنظرات خود در آن دوره بپردازد. برای من عجیب بود که وقتی استاد متوجه شد گروه «چاووش» به حزب توده پیوسته از همکاری با آن گروه به ویژه محمدرضا لطفی انصراف داد و در دلم همیشه می‌گویم ای کاش همان‌طور که خود را از فعالیت‌های سیاسی گروه «چاووش» کنار کشید، در سال 88 هم همین کار را می‌کرد. بنابراین شاید گاهی فکر می‌کنم موضع‌گیری استاد نسبت به وقایعی که در سال‌های 88 اتفاق افتاد تاحدودی هیجانی بوده و ای کاش به قول استاد باستانی‌پاریزی به جای موضع‌گیری تحلیل شخصی خود را ارائه می‌کرد. تردیدی نیست همان‌طور که حافظ همواره در قله غزل ادبیات کهن ایران ایستاده، استاد شجریان هم در ردیف معدود هنرمندانی است که در قله آواز ایران جایگاه خود را در کنار هنرمندان بزرگ دیگری چون بنان، تاج اصفهانی، اکبر گلپا،ایرج خواجه امیری و... تثبیت کرده است. به‌طور قطع، اینکه ما امروز با شجریان هم‌دوره هستیم، افتخاری برای ما و فرزندان‌مان به شمار می‌رود، چرا که همیشه بر این باورم که شجریان حافظ زمانه ما است و از او گفتن میراثی گرانقدر برای نسل‌های بعدی است تا به زوایای ارزشمند هنر او بیشتر پی ببرند.

علی دهباشی سردبیر نشریه «بخارا»/

شجریان در زمان حیاتش تبدیل به اسطوره شده است

بعضی از هنرمندان هستند که سال‌ها پس از نبودشان اسطوره می‌شوند و برخی در زمان حیات، این شانس و سعادت را پیدا می‌کنند که به اسطوره تبدیل شوند. شجریان در زمره هنرمندانی است که در زمان حیات خود به اسطوره‌ای نزد مردم ایران تبدیل شده است. اگرچه اسطوره بودن او یک‌شبه و به سادگی به دست نیامده است، بلکه نتیجه تمرین و ممارست پی در پی این هنرمند در طول سال‌ها فعالیت مستمر در حوزه موسیقی بوده که باعث شده او تبدیل به چهره‌ای منحصربه فرد شود. بنابراین جا دارد از شجریان بیاموزیم چگونه می‌شود از بسیاری چیزها گذشت تا به جایگاهی متعالی در هنر رسید. از شجریان باید بیاموزیم چگونه باید نسبت به بسیاری از جذابیت‌های ظاهری بی‌اعتنا بود تا به اعتلایی ماندگار رسید. از شجریان باید بیاموزیم که چگونه می‌شود در هنر به بیشترین قانع نبود. من به واسطه فعالیت‌هایی که سال‌هاست در عرصه فرهنگ و هنر این مملکت انجام می‌دهم با استاد شجریان برخوردهای نزدیک، زیاد داشته‌ام، ولی آخرین دیدار مربوط به زمانی بود که در نشریه «بخارا»، شب استاد فرهاد فخرالدینی را برگزار کردم و استاد شجریان نیز در کنار سایر هنرمندانی که به این مراسم دعوت شده بود در این شب حضور یافته بود.

بردیا کیارس آهنگساز/

هنرمند هیچ‌گاه نمی‌تواند سیاسی باشد

خاطرم هست بعد از کنسرت «هوای گریه» که در سال‌های اخیر به خوانندگی همایون شجریان برگزار کردیم، استاد به پشت صحنه آمد و از نحوه اجرا درآن کنسرت تعریف بسیار کرد و به این مساله اشاره کرد که این کنسرت در ردیف کیفی‌ترین برنامه‌های موسیقایی قلمداد می‌شود. آنچه مسلم است اینکه هنرمندانی نظیر شجریان، جلیل شهناز، حسن کسایی و... دیگر هرگز تکرار نمی‌شوند و عواملی باید دست به دست هم بدهد تا هنرمندانی مانند این چهره‌ها بار دیگر بر طلیعه موسیقی معاصر بدرخشند. همیشه معتقدم ضرورت دارد تندیس شخصیت‌های برجسته‌ای چون شجریان ساخته و در میادین پایتخت نصب شود. در این سال‌ها اگر هم حمایت و توجهی نسبت به هنرمندان موسیقی صورت گرفته از جانب خود آنها بوده است. در حالی ‌که اگر حمایت هنرمندان از یکدیگر نبود، هنرمندان در انزوا قرار می‌گرفتند و مجبور بودند در اسنپ کار کنند. هنرمندانی مثل استاد شجریان هیچ‌گاه متعلق‌ به خودشان نبوده و نیستند. آنها به ملت و فرهنگ ایران تعلق دارند؛ ضمن اینکه هنرمند هیچ‌گاه نمی‌تواند سیاسی باشد، چون همواره در تلاش است از رهگذر آثاری که ارائه می‌دهد به نوعی صدای جامعه باشد.  بنابراین باید آرزو کرد ای کاش اگر هم قرار است هنرمندانی چون محمدرضا شجریان، متولد شوند، در کشور دیگری به دنیا بیایند.

وحید تاج، خواننده موسیقی سنتی و از شاگردان استاد شجریان/

شجریان فقط متعلق به جناح مردم است

تاثیری که استاد بر موسیقی آوازی ایران گذاشت بر کسی پوشیده نیست. فعالیت‌های استاد شجریان در ساز و به‌خصوص آواز گسترده است و هنوز هم که هنوز است بسیاری از هنرجویانی که در رشته آواز تعلیم می‌گیرند تمایل دارند از شیوه او تبعیت و پیروی کنند. یکی از مهم‌ترین آرزوهای استاد شجریان این بود که تا جایی که می‌تواند ساز و آواز ایرانی را سراپا نگاه دارد. به نظرم تلاش‌هایی که در این حیطه انجام داده از هر نظر قابل‌تامل و ارزشمند است، ولی متاسفانه به دلایلی او و برخی دیگر از استادانی چون ایرج، گلپا و... در سال‌های گذشته کمتر مجالی برای خواندن در مجامع عمومی را پیدا کرده‌اند.

درواقع از زمانی که با خلأ فعالیت این استادان در عرصه موسیقی مواجه شده‌ایم، شاهد کنسرت‌های پاپ هستیم که اساسا با اهدافی که بزرگان برای موسیقی اصیل ایرانی در ذهن داشته‌اند مغایرت دارد. تا زمانی که استادانی نظیر شجریان فعالیت داشته‌اند، راه درست در عرصه موسیقی به جوانان این عرصه نشان داده می‌شد.

با این حال هیچ جناح خاصی نمی‌تواند هنرمند را به نفع فعالیت‌ها و اهداف خاص خود مصادره کند. بدیهی است هنرمند فقط متعلق به یک جناح است که آن هم جناح مردم است. 

همان‌طور که استاد شجریان متعلق به این جناح است. در عین‌ حال او هنرمندی است که به واسطه مولفه‌هایی که دارد همه جناح‌ها صدایش را در قالب آثاری که منتشر می‌کند گوش می‌دهند. 

عبدالحسین مختاباد، خواننده موسیقی سنتی و استاد دانشگاه/

تلاش سیاسیون برای مصادره شجریان بی‌نتیجه ماند

اساسا معتقدم هر هنرمندی که به عرصه هنر وارد می‌شود در شروع کار خود سه مرحله پیش‌روی دارد؛ اولین مرحله زمان ورود آن هنرمند به عرصه هنر است که متاثر از هنرمندان دوره‌های پیشین خود قرار دارد.  دومین مرحله زمانی است که هنرمند در حیطه کاری خود به خلاقیت و اشراف می‌رسد.  آخرین مرحله نیز نوآوری و ابداع است. می‌توان گفت استاد شجریان  از زمانی که فعالیت خود را به شکل رسمی در حیطه موسیقی آغاز کرد یعنی از سال 45 تا سال‌های 52 تحت‌تاثیر استادانی چون غلامحسین بنان، اکبر گلپا و ... بود.  مرحله دوم کاری او به زمانی برمی‌گردد که در گروه «شیدا» با زنده‌یاد محمدرضا لطفی به همکاری پرداخته است. در آن برهه استاد شجریان به نوعی به درجه از نبوغ و خلاقیت خود در موسیقی دست یافته بود و توانست به‌عنوان آوازه‌خوانی منحصر‌به‌فرد نزد دیگران جلوه کند. می‌توان گفت در این دوره او به درجه‌ای در آواز ایرانی رسیده بود که دیگر نه‌تنها از هنرمندان دوره‌های قبل خود تاثیر نمی‌گرفت بلکه به سبک و شیوه شخصی خود رسیده بود و حتی در این زمینه ابداع هم کرد. به این ترتیب از دهه60 تا 70 آثار بی‌نظیری از استاد شجریان منتشر شد که نمونه‌های آن را تا پیش از این کمتر می‌توان در وادی موسیقی اصیل ایرانی سراغ داشت. شجریان بی‌تردید در زمره هنرمندانی قرار دارد که از گذشته تا امروز همواره تب جامعه را درک کرده و به فراخور فراز و فرودهای سیاسی اجتماعی کشورش، آثاری را ارائه کرده است. به‌ طوری که می‌توان گفت او هنرمندی است که همواره جذب حداکثری بوده است.  با این‌ حال از سال75 و به طور مشخص 80 به بعد، آثار چندان شیوایی از این هنرمند نشنیده‌ایم، شاید چون در این دهه‌ها دیگر آهنگسازان خوبی در قیاس با دوره‌های گذشته وجود نداشته‌اند، شاید به این خاطر که جامعه در این برهه زمانی دستخوش پاره‌ای رنجش‌های سیاسی اجتماعی شده و از همه مهم‌تر شاید در فاصله سال‌هایی که به آن اشاره کرده‌ام اثر شیوایی از او ارائه نشده به این خاطر بوده که در آن زمان تازه به چنین بیماری‌ای  مبتلا شده بود.

آنچه مسلم است اینکه وقتی جامعه در تب‌و‌تاب است هنرمند نمی‌تواند خود را تافته‌ای جدابافته بداند، بنابراین  طبیعی ‌است که در غلیان‌های سیاسی- اجتماعی، هنرمند هم لاجرم به سمت‌وسویی کشیده می‌شود؛ این فقط مختص کشور ما نیست، در همه جای دنیا،‌ چهره‌های معروف در هر شاخه هنری در معرض توجه جناح‌ها قرار می‌گیرند.  اگرچه شجریان هنرمندی بوده که غیرمستقیم موضع‌گیری سیاسی داشته است. نمونه بارز این مساله را می‌توان در اواخر دهه‌50 دید. اما از آنجایی که او هنرمندی زیرک بود، هیچ‌گاه به‌طور مستقیم وارد جناح خاصی نشد.  کما‌اینکه تا سال‌های 65  که با گروه «چاووش» همکاری داشته، به دلیل آنکه اعضای آن گروه عضو حزب توده بوده‌اند از «چاووش» جدا شده و به این مساله اشاره ‌کرده که نمی‌خواهم بلندگوی سیاسی جناح خاصی باشم. من متعلق به مردم هستم. در سال‌های اخیر هم اگرچه نیروهای سیاسی تمایل داشته‌اند تا او را به‌عنوان یک هنرمند به نفع خود مصادره کنند، ولی عملا او تحت‌تاثیر این جناح‌ها قرار نگرفت‌، طبیعی هم بود که از این مساله امتناع کند، چرا‌که اگر تحت‌تاثیر جناح خاصی از سیاسیون قرار می‌گرفت، درواقع به هنر خودش خیانت کرده بود.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران