اینیستا، دقایقی در زمین چمن نشست، خوب به ورزشگاهی نگاه کرد که عمر فوتبالی‌اش را در آن سپری کرده بود و بعد به آرامی بلند شد و رفت.
  • ۱۳۹۷-۰۳-۰۱ - ۱۸:۳۷
  • 00
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت*
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت*
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، تصاویر خداحافظی اینیستا با بارسلونا شکوه‌مند بود و تماشایی. یک ورزشگاه به پایش بلند شدند، اعضای خانواده‌اش در آغوش او اشک ریختند و تمام تیم ستایش و احترام خود را نثار او کرد. میهمانان افتخاری آمدند تا در مراسم خداحافظی او حضور داشته باشند. از وداع او مطالب بی‌شماری در رسانه‌های کاغذی و مجازی منتشر شد و تعداد عکس‌های خداحافظی او میلیون‌ها بار در اینترنت به انتشار و اشتراک رسید.

چند ساعتی بعد اما عکس‌های دیگری در فضای مجازی دیده شد که نیمه‌پنهان خداحافظی اینیستا را به نمایش گذاشت. هافبک با اخلاق و خلاق اسپانیایی، بعد از پایان مراسم و درست زمانی که کارگران ورزشگاه نیوکمپ مشغول تمیز کردن سکوها بودند، با پای برهنه و با لباس ورزشی به زمین چمن آمد، وسط زمین نشست و با موبایلش سرگرم شد.

شاید داشت عکس‌هایش را می‌دید، شاید داشت اخبار مربوط به خداحافظی خود را در فضای مجازی دنبال می‌کرد، شاید داشت پیغام‌هایی را می‌خواند که هوادارانش در صفحات اجتماعی برایش به یادگار گذاشته بودند. هر چه بود نم‌اشکی هم روی صورتش ظاهر شد که عکاسان حاضر در ورزشگاه شکارش کردند.

اینیستا، دقایقی در زمین چمن نشست، خوب به ورزشگاهی نگاه کرد که عمر فوتبالی‌اش را در آن سپری کرده بود و بعد به آرامی بلند شد و رفت. تصاویر، تنهایی و خلوت دل‌خواسته و خودخواسته مردی را به نمایش گذاشتند که اگر می‌خواست می‌توانست یکی دو سال دیگر هم سرجایش بماند و کمتر به میدان برود اما این اتفاق نیفتاد. به آسانی کنار رفت و نگذاشت به روزی برسد که روی سکوها هواش کنند.

چقدر تصویر پیاده‌روی پا برهنه او شبیه است به آن شعر معروف شاعر افغانستانی که در تیتر همین مطلب هم قید شد. شعری در وصف مردمانی که حال و روزشان با ستاره فوق‌ثروتمند و فوق‌موفق بارسلونا فرق دارد و حتی زمین زیرپایشان به وقت پیاده‌روی. تصویر گیرایی بود که شاید به این شعر بیاید. شما چه فکر می‌کنید؟

* شعری از محمد کاظم کاظمی، شاعر معروف افغان

 

* نویسنده : هومن جعفری روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران