
یزید بن مهلب، قسم خورده بود آنقدر از مردم جرجان میکشم تا از خون اینها آسیاب حرکت کند و با آن آسیاب، گندم آرد کنم و نان بپزم و بخورم.
حمله بنیامیه به شیعیان مازندران

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، آنچه میخوانید سلسله مباحث دکتر علیاکبر ولایتی و جمعی از کارشناسان در مجموعه برنامههای «ایران» در سیمای جمهوری اسلامی ایران در موضوع تبیین مفهوم «ایران و هویت ایرانی» است که در ستون ثابت «درباره ایران» بهصورت پاورقی در روزنامه «فرهیختگان» منتشر میشود.
در تاریخ آمده است که چون مازندرانیها به تشیع گرایش داشتند، یزیدبن مُهلَّب (102-35ق)، امیرِ منصوب بنیامیه در خراسان، در سال 98ق، به جرجان و طبرستان لشکرکشی کرد و شهر جرجان را محاصره کرد. مردم جرجان سه ماه مقاومت کردند تا اینکه دروازه شهرشان فروریخت. این فرد ناپاک، یزید بن مهلب، قسم خورده بود آنقدر از مردم جرجان میکشم تا از خون اینها آسیاب حرکت کند و با آن آسیاب، گندم آرد کنم و نان بپزم و بخورم. شما این وضعیت را مقایسه کنید با دوران آلبویه که در سال 334 هجری قمری بغداد را تصرف میکنند(4) خلیفه بغداد را کور میکنند و بعد از آن سال تا مدت بیش از یکصد سال در عاشورای محرم هر سال، مردم در بغداد عزاداری میکردند و دکان و بازار را میبستند.(5)
پینوشت:
4- مهمترین رویدادِ سیاسی ـ نظامی عهدِ عمادالدوله علی بویهی لشکرکشی آل بویه به بغداد بود. در سال 334 ق، احمد معزالدوله با لشکر دیلمیان به بغداد وارد شد و خلیفه المستکفی بالله (338-292 ق) در ازای بقایش بر تخت، برای وفاداری به عمادالدوله سوگند یاد کرد و دستور داد القاب عمادالدوله و رکنالدوله و معزالدوله بر سکههای دِرهم و دینار خلیفه ضرب شود. معزالدوله هم خلافت او را به رسمیت شناخت، اما وقایعی روی داد که این پیمان را زود از هم گسست. خلیفه به دستور عمادالدوله، کور شد و به زندان افتاد تا اینکه در ربیعالاول سال 338 جان سپرد. (ابن اثیر، علی بن عباس، تاریخ کامل، ترجمه عباس خلیلی و ابوالقاسم حالت، تهران، علمی، 1371، ج 20، ص 169-168؛ ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ترجمه ابوالقاسم امامی و علینقی منزوی، تهران، سروش با همکاری توس، 1369، ج 6، ص 120)
5- معزالدوله دیلمی در 10 محرم 352، در بغداد به مردم فرمان داد تا برای بزرگداشتِ واقعه جانسوز کربلا، دکانها و اماکن کسبوکار را تعطیل کنند و جامه سیاه به نشانه عزاداری بپوشند و در سوگ سیدالشهدا، حضرت امام حسین(ع)، در کوچهها دستههای عزاداری برپا کنند. (الهامی، داود، «اسلام و ایران 6: تشیع در عهد آلبویه»، مجله درسهایی از مکتب اسلام، ش 476، آبان 1379، ص 24؛ ترکمنیآذر، پروین، «مذهب دیلمیان در دوره اسلامی»، مجله فرهنگ، ش 56، زمستان 1384، ص 11)
باید توجه داشت، همان گونه که قیام حضرت امام حسین (ع) در روز عاشورا انقلابی سیاسی در برابر دستگاه بنیامیه بود، یاد و نام عاشورا و زندهنگهداشتن یاد واقعه خونبار کربلا در پهنه اجتماع نیز، بهمنزله پدیدهای سیاسی، بیش از همه موجب حساسیت و وحشت زمامداران فسادپیشه و خودسر زمانه شد. دستگاه خلافت عباسی تا پیش از آن مراسم سوگواری سیدالشهدا (ع) را تهدیدی سیاسی و چالشی ریشهدار میدانست و از راههای گوناگون برای خاموشی این شعله حق و نور الهی میکوشید. (ناصری، عبدالمجید، «عزاداری امام حسین در میان اهل سنت»، مجله معرفت، ش 77، اردیبهشت 1383، ص 78)
بدین ترتیب، اقدام معزالدوله در برپایی مراسم عاشورا اعلام رسمی انزجار از خلافت عباسی بود. شیعیان، که در پی فرصتی برای ظاهرکردن هویت مذهب متعالی خود در جامعه بودند، در این روز سنگتمام گذاشتند. در بازارها خیمهها برپا و از نوشیدن آب امتناع کردند. زنان را در این مراسم حزن و اندوه سهمی بزرگ بود؛ چون موی پریشان و روی سیاه کردند و جامه چاک زدند و در شهر راه افتادند و بر سر و سینهزنان مویه و ندبه کردند. طرفداران خلیفه در بغداد توان مقابله با آنها را نداشتند، چون همه این کارها تحت حمایت معزالدوله انجام میگرفت و تعداد شیعیان نیز بیشتر از آنان بود. (الهامی، همانجا)
از این هنگام به بعد، مراسم عاشورا مفصل برگزار شد و در فارس و عراق عجم و خراسان و ماوراءالنهر و شبهقاره هند، عزاداری عاشورا با عظمت فراوان در میان مسلمانان، اعم از شیعه و سنی، برپا شد. (ناصری، همانجا)، حتی اگر روز عاشورا در ایران با عید نوروز یا مهرگان، دو عیدِ سنتی مردم ایران، تقارن مییافت، خود مردم روز عید را یک روز به تاخیر میانداختند، چنان که در سال 398 ق مراسم عید به تاخیر افتاد. (ابن تغری بردی، یوسف بن تغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، قاهره، وزاره الثقافه و الارشاد القومی، الموسسه المصریهالعامه، 1383ق، ج 4، ص 218).
ادامه دارد ...
