

انتخابات شورای شهر پنجم در 29 اردیبهشت 96 همزمان با انتخابات دوره دوازدهم ریاستجمهوری، برخلاف آنچه گمان میرفت رخ داد و 21 عضو لیست امید یکجا شورای پایتخت را قرق کردند و مهدی چمران و علیرضا دبیر پشت در ماندند!
چمران در سه دوره گذشته شورای شهر، بهعنوان رئیس شورا شهردار را هدایت میکرد و علیرضا دبیر، کشتیگیر سبُک وزن ایران در سالهای نهچندان دور، یک دوره مستقل به شورا آمد و به صورت خودجوش علاقهمند به شهردار قالیباف شد. چندی بعد عنوان «صاحبامتیازی» یک نشریه متعلق به شهرداری به نام او خورد و چند سالی صاحب هفتهنامه «تماشاگر» همشهری شد. علیرضا دبیر یک دوره هم با لیست قالیباف به شورای شهر تهران آمد اما در ماههای پایانی شورای چهارم، او را فیتیله پیچ کرد تا حساب کار شهردار دستش بیاید. چمران و دبیر، حالا در این دوره، منتظر یک اتفاق بودند تا در شورا بار دیگر به رویشان باز شود. این اتفاق، شهردار شدن «محسن هاشمی» بود که در صدر لیست امید با یک میلیون و 756 هزار و 86 رای به شورای شهر راه یافته بود. او دوره قبل را ناباورانه به رقیبش محمدباقر قالیباف واگذار کرده بود و به قصد شهرداری، راهی شورا شده بود. محسن هاشمی 57 ساله، گزینه اصلی کارگزاران برای شهرداری تهران بود آنها اما با نیمنگاهی به حضور مهدی چمران در شورا، هربار منصرف میشدند. اعضای شورا درنهایت تصمیم به انتخاب فرد دیگری بهعنوان شهردار گرفتند. گزینههای متعددی مورد بررسی قرار گرفتند اما گفته میشد تا محسن هاشمی شهردار نشود، این کار به سرانجام نرسد! در پایان ماجرا اما انتخاب عجیب صورت گرفت و مرد کهنهکار کارگزاران سازندگی، شهردار تهران شد.
بزرگ مرد استعفا
محمدعلی نجفی 67 ساله به «بزرگ مرد استعفا» در کشور مشهور است. وزیر آموزش و پرورش دهه 60 و 70 را جوانان 20 تا 30 ساله امروز به خوبی بهخاطر دارند اما کمتر معلم و «فرهنگی» را میتوان یافت که عملکرد مثبت او در وزارت آموزش و پرورش را به خاطر داشته باشد. نخستین شهردار دوره پنجم شورای شهر که ریاضی خوانده، با حساب دیگران انتخاب شد و خیلی زود هم با اعلام بیماری، شهر را ترک کرد. همان گونه که پستهای گذشته خود را یکی پس از دیگری واگذاشت. نجفی از اول شهریور تا پایان سال 96، هفت ماه در شهرداری تهران بیتوته کرد تا به قول خود فسادهای شهرداری را فاش سازد. دست آخر آمارهایی را اعلام کرد و کنار رفت، تا بهراحتی به کیش سفر کند. در مدت مدیریت او در شهر تهران، اتفاق بزرگی میرفت که رخ دهد اما با حضور او رخ نداد. گفته میشد او در سفر کیش حضور داشته است. نجفی چند روز پس از زلزله در تهران که شهروندان را هراسان و بیمناک کرده بود، به سخن آمد و این سفر را تکذیب کرد و رسانههای منتشرکننده را به خط کرد!
در مدت حضور بیبار نجفی در شهرداری، تعدیل نیرو در موسسه همشهری را هم باید اضافه کرد که به دنبال تعطیلی چند نشریه مثبت صورت گرفت. بهانه او، ریختوپاش در روزنامه همشهری بود که در دوره قالیباف صورت پذیرفته بود. جالب است که در دوره او هم، یکی از ریختوپاشها فاش شد!
نجفی قرار بود برای تیمار شهر بیاید اما حضور او، نه به بیماری شهر کمکی کرد و نه شهروندان را امیدوار از رسیدگی به تخلفات شهرداری.
تجربه او در شورا و شهرداری به عضویت در شورای منحلشده اول بود که با اختلافات شدید بین اعضا توسط وزارت کشور دوران اصلاحات منحل شد. او دوره سوم شورای شهر را هم نیمهکاره رها کرد. مشخص نشد دلیل اصرار لیست امید به شهرداری «محمدعلی نجفی» چه بود که حتی حاضر به پذیرش استعفای او هم نبودند. از اقدامات مثبت او، توقف در فعالیت خط هفت مترو به دلیل ناامنی و خروج از فعالیتهای خارج از محدوده ماموریت شهرداری بود. او در 24 دی، گزارش 100 روزه شهرداری را منتشر کرد که به افشای قرارداد میلیاردی شهردار قبلی اختصاص داشت و اتهامی که به ناجا وارد کرده بود. بارش برف سنگین در تهران همکاران او را غافلگیر کرد، همانند وزیر راه. اینها تمام چیزی بود که نجفی از خود به جای گذاشت و با سلام و صلوات از شهر خداحافظی کرد.
نور «افشانی» در شهر
برای انتخاب شهردار پس از نجفی، بار دیگر نام «محسن هاشمی» مطرح شد. خود او مدعی بود اصراری به این سمت ندارد اما بحثهای پشت صحنه چیز دیگری را فاش میکردند. شورای شهر پنجم این بار سیاهه 21 نفره منتشر کرد که مشخص بود اغلب آنها در قواره این پست نبودند یا انگیزهای برای آن ندارند. بسیاری این را بازی میدانستند و درنهایت شورای شهر به محسن هاشمی خواهد رسید که در این لیست نیست! اما این نشد و از هفت نفر برگزیده نهایی، دو نفر به فینال رسیدند؛ سمیعا... حسینی مکارم و سیدمحمدعلی افشانی. دامنه شایعات باز هم بالا گرفت که بیشتر در حول محور محسن هاشمی میگشت. گفته میشد قرار است اعضای شورا رای سفید بدهند. بحثها داشت خالهزنکی میشد که خبر خوب درآمد. از طرفی نجفی شهردار مستعفی، از سمیعا... حسینی مکارم، سرپرست شهرداری تهران اعلام حمایت کرد اما شورای شهر، پاسخی قاطع داد و با 19 رای مثبت، شهردار جدید پایتخت را برگزید.
شهردار جدید انتخاب شد؛ محمدعلی افشانی 59 ساله از دهدشت. او عضو حزب اعتماد ملی و استاندار فارس در دولت یازدهم بود و پیش از این معاون عمرانی وزارت کشور و رئیس سازمان شهرداریها و دهداری را بر عهده داشت. در استانداری او تنها این نکته گفتن دارد که پس از انتخاب او، 18 نماینده استان فارس از سمت خود استعفا دادند، ولی باز برگشتند.
بلاهای پایتخت
تهران برای شهردار جدید اما دارای پستی و بلندیهای فراوان و آب وهوایی متفاوت است. از ارتفاع هزار متری سطح دریا در جنوب تا ارتفاع دو هزارمتری در شمال اگر گذر کنیم، «تهران» خود کشوری کوچک، در میان کشوری بزرگ است. وقتی آغامحمدخان قاجار به سلطنت رسید تنها 10 هزار نفر ساکن پایتخت بودند و چهار دروازه داشت؛ دروازه عبدالعظیم حسنی در خیابان مولوی فعلی، دروازه دولاب در خیابان ری فعلی، دروازه شمیران در مدخل پامنار و دروازه قزوین در میدان شاپور فعلی.
از اعلمالدوله ثقفی، نخستین شهردار در حکومت مشروطه تا به امروز که افشانی به شهر آمده «طهران»، «تهران» دیگری شده است.
اکنون پایتختی است با قدمت 240 سال با 9 میلیون جمعیت که اقوام مختلف را در 574 کیلومتر مربع گرد خود جمع کرده و موجب شده تا بیستوپنجمین شهر پرجمعیت جهان با تراکم 11 هزار نفری در هر کیلومتر را پدید آورد.
چنارستان تهران در ظاهر زیبا و در باطن چندان زیبا نیست. نیمی از فعالیتهای صنعتی کشور در آن جریان دارد. 200 روز سال را با وارونگی هوا پشت سر میگذارد. گسلهای تهران، بلاهای آینده شهر را رقم خواهند زد. کسی از قناتهای زیر شهر خبر دقیقی ندارد. حاشیهنشینی هنوز دامنگیر آن است و ایضا بافت فرسوده. ورود گسترده خودروها، هر روز خیابانهای شهر را تنگتر نشان میدهد. شهردار تهران کمتر از چهار سال وقت دارد تا به همه معضلات شهر به علاوه امور جاری آن بپردازد. نور«افشانی» وقتی خوب میشود که بر تمامی «تاریکی شهر» بتابد.
* نویسنده : صدرا قاضی روزنامه نگار
