

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، آنچه میخوانید سلسله مباحث دکتر علیاکبر ولایتی و جمعی از کارشناسان در مجموعه برنامههای «ایران» در سیمای جمهوری اسلامی ایران در موضوع تبیین مفهوم «ایران و هویت ایرانی» است که در ستون ثابت «درباره ایران» بهصورت پاورقی در روزنامه «فرهیختگان» منتشر میشود.
اصلا مردم آذربایجان بودند که در جنگهای اول و دوم ایران و روس و با مالیات آذربایجان در مرزها ایستادگی کردند. فتحعلیشاه (حکومت: 1250-1212ق) هزینههای جنگ را تامین نمیکرد و به عباس میرزا (1249-1203ق) میگفت هزینههای جنگ را از مالیات آذربایجان تامین کن. یعنی مردم آذربایجان دو جنگ را که جمعا نزدیک به 12 سال طول کشید تحمل کردند برای دفاع از ایران. خوزستانیها بیش از بقیه استانها جنگ تحمیلی اخیر علیه کل کشور را تحمل کردند و شهید دادند. بنابراین این کشور متعلق به همه اقوام است و اگر کسی بگوید اینجا مخصوص نژاد آریایی است این بدون تردید القای استعمار است و موجب تضعیف این کشور و تضعیف هویت ملی میشود. کشور - به اصطلاح- بریتانیای کبیر از چهار قسمت تشکیل شده است: اسکاتلند، انگلیس، ولز و ایرلند شمالی. در فرانسه، اهالی کُرس(1) سالهاست که مدعی استقلال هستند؛ همینطور اهالی باسک(2) اسپانیا که زبانشان فرانسه است. ولی اگر قرار باشد در هر کشوری، با القائات بیگانه، قومیتهای مختلف بیایند از هم جدا بشوند عملا سنگ روی سنگ بند نمیشود.
یک دورهای در ایران بود که کشور دولت نداشت، اما ملت سرجای خود استوار بود. همین نظامالسلطنه مافی در زمانی که شمال کشور از سوی روس و جنوب کشور از سوی انگلیس اشغال شده بود، با عدهای از همفکرانش رفت و در مرز عثمانی، «دولت در تبعید» تشکیل داد؛ این در حالی بود که در کشور جزء روس و انگلیس، دولتی حاکم نبود. در قیامهای مردمی شیخمحمد خیابانی (1338-1297ق) در آذربایجان، میرزاکوچک خان (1340-1298ق) در گیلان، محمدتقی خان پسیان (1340-1309ق) در خراسان، رئیسعلی دلواری (1333-1299ق) و سیدعبدالحسین لاری (1263-1343ق) در جنوب و در جاهای دیگر، هر کس هر قیامی میکرد نمیگفت من میخواهم از ایران جدا بشوم. همه میگفتند این ناحیه بخشی از ایران است و ما سعادت ایران را میخواهیم. مرحوم میرزا کوچکخان جنگلی در سال 1334ق، نام حزبش را «اتحاد اسلام» گذاشت؛ یعنی نهتنها به دنبال اتحاد سراسر ایران بود؛ بلکه بر این نظر بود که ایران باید با دیگر کشورهای اسلامی هم اتحاد پیدا کند تا بتواند در مقابل روسها و انگلیسها بایستد.
در دوران بعد از انقلاب بلشویکی در روسیه که موجب شد نیروهای روسی عقب بنشینند، انگلیسیها مجال را برای یکهتازی مناسب دیدند. اینها رضاخان را آوردند تا آنهایی را که در مقابل قدرتهای خارجی مقاومت میکردند از بین ببرد؛ آن کسانی را که به دین و آیین پایبند بودند و اعتقادشان به اسلام و ایران یک اعتقاد قلبی بود؛ یعنی ایران را بهعنوان مهد یک کشور اسلامی متحد و یکپارچه از دل و جان قبول داشتند از سر راه بردارد، مساجد را تعطیل کند، نماز جماعت را تعطیل کند و تا آنجا که میتواند حوزههای علمیه را تعطیل و علما را تبعید کند. همینها پایه نظریه برتری نژادی آریاییها در ایران را گذاشتند.
حالا سلسله پهلوی را با سلسله صفوی مقایسه کنید. زبان محاوره صفویان ترکی (آذری) بود، خاستگاهشان اردبیل و محل تاجگذاری شاه صفوی تبریز بود. اینها مجددا ایران را احیا کردند. پیش از ظهور سلسله صفویه سرزمین ایران در دست 15 حکومت اداره میشد. صفویه ایران را متحد کرد؛ ایرانی که در زمان اوج اقتدار صفویه، تقریبا وسعت آن چیزی حدود سه میلیون کیلومترمربع بود.(3)
پینوشت:
1- Corse؛ چهارمین جزیره بزرگ دریای مدیترانه و زادگاه ناپلئون بناپارت (1821-1769م) امپراتور فرانسه است.
2- Northern Basque؛ باسک شمالی در غرب پیرنه، آتلانتیک فرانسه بخش شمالی محدوده سرزمین سکونتگاه قوم باسک است.
3- در اواسط دوران پادشاهی شاه اسماعیل اول، موسس سلسله صفوی، مملکت ایران چنان بسط و توسعه یافت که هرگز دیگر در ادوار بعد بدان پایه نرسید. شاه طهماسب اول و شاه اسماعیل دوم هم توانستند حدود و ثغور مملکت را تقریبا به همان اندازه که در زمان مرگ موسس سلسله صفویه، شاه اسماعیل اول، بود نگاه دارند. بر اثر پریشانی اوضاع مملکت و حملات عثمانیها و ازبکها، که در پی آن روی داد، در اواخر دوران شاه محمد و اوایل سلطنت شاه عباس اول تنها بخش اصلی این مملکت وسیع برجای مانده بود. شاه عباس کوشید قلمروی کشور را به همان وسعتی برساند که در اواسط دوران اقتدار شاه طهماسب اول بود. وی در این کار موفق شد و پا را از آن هم فراتر نهاد و عراق عرب را نیز تحت فرمان خود درآورد. البته خَلَف او، شاه صفی، ناخواسته این بخش را دوباره از دست داد، اما بقیه قلمروی ایران تا سالها پابرجا ماند، تا اینکه عاقبت، سقوط قندهار آغازگر سلسله شکستهای صفویان و استیلای افغانها بر قلمروی صفوی شد. (رهربرن، نظام ایالات در دوره صفویه، ترجمه کیکاووس جهانداری، قم، تبیان، 1387، ص 2)
4- Cape Verde (پرتغالی: Cabo Verde؛ متشکل از 10جزیره آتشفشانی در اقیانوس اطلس مرکزی.)
ادامه دارد ...
